آنچه در پی میآید نظر یکی دیگر از کارشناسان برجسته محیط زیست در اینباره است. بخوانید.
هنریک مجنونیان، کارشناس برجسته محیطزیست، حتی طرح موضوع حذف برخی مناطق حفاظتشده فاقد معیارهای زیستمحیطی را برای محیطزیست کشور بسیار خطرناک میداند: «اصلا طرح چنین چیزی غلط است. چه کسی گفته باید یک سری مناطق حفاظت شده حذف بشود. من معتقدم شما این اعتقاد را القا کردید. واقعا جای تأسف است. ما به اندازه کافی در عرصه محیط زیست بدبختی داریم؛ شما دیگر با تیتر کردن چنین عناوینی به این بدبختی دامن نزنید. بهتر نیست با تامل بیشتر عناوین را انتخاب کنید؟ مطمئن باشید خیلیها کمین کردهاند تا از همین تیتر استفاده کنند».
مجنونیان که این روزها بهعلت کسالت خانهنشین است و کمتر به گفتوگو تن میدهد بهدلیل اهمیت مسئله مناطق حفاظتشده، به طرح دیدگاه خود در این زمینه پرداخت. وی معتقد است: حذف مناطق بدون بررسی همان قدر غلط است که انتخاب یک منطقه بدون بررسی. وقتی برای رساندن مناطق به سطح استاندارد یعنی 10 درصد کل مساحت کشور، بدون معیار عمل شود و مناطقی انتخاب شود که فاقد معیارهای لازم باشد یا مناطقی تحمیل شود بدیهی است که شبکه مناطق حفاظت شده مخدوش میشود. این سبب میشود که وجه تمایز مناطق حفاظت شده با مناطق آزاد از بین برود. بعد این شائبه به وجود میآید که سازمان محیطزیست، مناطقی تحت مدیریت دارد که میتواند از فرآیند حفاظت خارج شود.
به گفته مجنونیان، مناطق حفاظتشده باید آینه تمام عیار تنوع زیستی کشور باشد. این درصورتی امکانپذیر است که انتخاب مناطق براساس اصول و ضوابط خاصی صورت بگیرد. به عبارت دیگر انتخاب مناطق، حرفهای گری میخواهد و هرکسی نمیتواند منطقهای را انتخاب کند. اما برای اینکه شبکه مناطق حفاظت شده یک شبکه تمامعیار باشد باید شامل تمام نمونههای معرف باشد نه اینکه از یک نمونه معرف 10 تا انتخاب شود و از یک نمونه اصلا انتخاب نشود. وقتی انتخاب غیرعلمی باشد شبکه معیوب میشود.
وی میافزاید: شبکه حفاظت شده ما بیعیب و نقص نیست چرا که در آن برخی معرفها اصلا وجود ندارد. ضمن آنکه در سه دهه اخیر، بهترین نمونهها از بین رفتهاند. مشکل دیگری که وجود دارد اینکه برای برخی معرفها، منطقه پشتوانه انتخاب شده و برای برخی نه. اینها نواقص و کاستیهایی است که شبکه مناطق حفاظت شده با آن مواجه است.
عجله نکنید
مجنونیان به نکته جالبی اشاره میکند: ما در رساندن سطح مناطق حفاظت شده کشور به میزان استاندارد جهانی یعنی 10 درصد کل مساحت کشور، نباید عجله کنیم. فرض کنید ما چوب خط مان را پر کردیم و سطح مناطق حفاظت شده مان را رساندیم به همان 10 درصد جهانی، بعد مشخص شد که دو نمونه معرف وجود دارد که انتخاب نشده، آن وقت تکلیف چیست؟ بهخصوص در کشوری با وسعت ایران این امر بسیار محتمل بهنظرمیرسد.
از سوی دیگر، مشکلی که وجود دارد هرکسی آمده خواسته بگوید که درزمان مدیریت من سطح مناطق حفاظت شده از مثلا 7میلیون هکتار به 10میلیون هکتار رسیده به همین دلیل انتخاب مناطق از حرفهایگری دور شده است. این دورشدن از حرفهای گری سبب شده طی 3دهه اخیر کنترل، حفظ و نظارت مناطق حفاظت شده با نوساناتی همراه باشد و در نتیجه خیلی چیزها را از دست بدهیم. از جمله اینکه فرق منطقه حفاظت شده و غیر آن نزد افکار عمومی چندان مشخص نیست؛ همین سبب شده این زمینه ذهنی پیش بیاید که سازمان محیطزیست روی مناطقی سرمایهگذاری میکند که ارزش سرمایهگذاری ندارد.
ضرورت ارزیابی شبکه
این کارشناس با سابقه محیطزیست تاکید میکند: ضروری است شبکه ملی مناطق حفاظت شده هر 10 سال یکباراز نظر نمونه و ثمر بخشی ارزیابی شود. چرا که در حفظ مناطق، کمیت بیانگر چیزی نیست. اگر این مناطق مطابق با اهداف حفظ نشوند یک ریال هم ارزش نخواهند داشت که در این صورت بهتر آن است که اصلا برای حفاظت انتخاب نشوند. مسلما وقتی انتخاب میلی و سلیقهای باشد از هدف دور میشود. این موارد ارزیابی شبکه ملی مناطق حفاظتشده را ضروری میسازد. چرا که ارزیابی شبکه ملی مناطق حفاظت شده نشان میدهد که چه چیزهایی ارزش حفاظت ندارد و برعکس چه کاستیهایی وجود دارد که باید حتما حفاظت شوند.
وضعیت کنونی مناطق
مناطق حفاظت شده امروز نه به اهداف تعریف شده مدیریتشان رسیدهاند و نه از نظر کنترل و نظارت، مطابق با شان عنوان مناطق اداره میشوند. این تصویری است که مجنونیان از وضعیت فعلی مناطق حفاظت شده کشور بهدست میدهد و میافزاید: ما از نظر نیرو در مضیقه هستیم البته از نظر نیروی حرفهای. این کمبود در همه سطوح وجود دارد که شامل نیروی اجرایی هم میشود؛ یعنی نیروی اجرایی ما فاقد یک دستورالعمل حرفهای گری بوده است و در نتیجه نیروها براساس ضوابط تامین نشدهاند.
نکته دیگر اینکه کیفیت مناطق نشان میدهد که تا چه اندازه در معرض تهدید قرار دارند. وقتی مناطق فعال نباشند، وقتی پارک ملی و پناهگاه حیاتوحش از تعریف خود فاصله میگیرند این مناطق در چشم مردم به سرمایههای راکد تبدیل میشوند و همین زمینه تعرض و تجاوز به مناطق را ایجاد میکند. اما اگر این مناطق کارکرد داشته باشند عموم مردم در مییابند که این مناطق یک کاربری خاص دارند مثل بقیه کاربریها؛ در این صورت دیگر کسی هوس نمیکند به این مناطق دستاندازی کند.
مشکل این جاست که در حال حاضر بهدلیل کم رنگ شدن فعالیت این مناطق، کارگزاران توسعه به چشم یک زمین افتاده به این اراضی نگاه میکنند، گمان میکنند این غنیمتی است که میتوان از آن استفاده کرد. این است که برای آن یک کاربری تعریف میکنند؛ کاربریای که با موجودیت مناطق در تعارض است. این بلایی است که درحال حاضر دامن مناطق حفاظت شده را گرفته است.
وی تاکید میکند: برای رهایی از این معضل راهی وجود ندارد جز آنکه شبکه مناطق حفاظت شده بهعنوان یک کاربری همسنگ و هم طراز با بقیه کاربریها تعریف شود، بدون آنکه کاربریهای دیگر نسبت به کاربری مناطق برتری داشته باشند باید این رویکرد در جامعه نهادینه شود تا مناطق حفاظت شده کاربری اصلی خود را بازیابند.