کیانوش گرامی، بازیگر «سلطان» در جلسه نمایش نسخه مرمت‌شده این فیلم درباره مسعود کیمیایی گفت: من ۴۰ سال شاگردی کیمیایی را کرده‌ام. او از خودش یک متر خانه ندارد و حیف است این فیلمساز در ۸۰ سالگی‌ آنطور که شایسته است احترام و تقدیر نمی‌شود.

مسعود کیمیایی

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، چهارصد و هشتاد و نهمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران با نمایش فیلم «سلطان» مسعود کیمیایی با حضور کیانوش گرامی بازیگر این فیلم، عبدالجواد موسوی منتقد سینما و کیوان کثیریان مجری و کارشناس شامگاه دوشنبه ۱۳ دی در سالن ناصری خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

عبدالجواد موسوی، منتقد و کارشناس سینما در ابتدای این جلسه درباره علت حضور نداشتن مسعود کیمیایی بیان کرد: آقای کیمیایی دوست داشتند در این برنامه حضور داشته باشند و من دو سه روز گذشته به خانه شان رفتم اما زانویشان را عمل کرده بودند و برایشان سخت بود از پله‌ها بالا بروند. کیوان کثیریان در ادامه درباره برهه ساخت فیلم «سلطان» و نکاتی که در مقطع زمانی دوران سازندگی و اوضاع کشور درباره این فیلم گفته می‌شد از موسوی پرسید.

او درباره مستقیم‌گویی و شعارگونه‌گی در بخش‌هایی از آثار کیمیایی بیان کرد: شاید از منظری بتوان گفت بخش جلسات دانشجویی در فیلم «اعتراض» یا بحث درباره شهرسازی در فیلم «سلطان» نشان می‌دهد گویی فیلمساز حوصله این مباحث را ندارد و به همین دلیل عده‌ای این فیلم‌ها را دو پاره می‌دانند که در بخش‌هایی پرخون و گرم و در بخش‌هایی دیگر شعارگونه است. فیلم «سلطان» در دوره سازندگی ساخته شده و ازاین فیلم و همینطور فیلم‌های قبلی مسعود کیمیایی نیز می‌توان فهمید که او چه دیدگاهی درباره شهر دارد. گاهی گفته می‌شد این فیلم‌ها سفارشی هستند که من اصلا قبول ندارم. «سلطان» نیز نظیر فیلم‌های دیگر کیمیایی با نگاه او در تعارض نیست و دغدغه‌های ارزشمندی را مطرح می‌کند که اگر مسئولان دولتی آن دوران این مسایل را جدی می‌گرفتند، شاید امروز بحث تراکم و توسعه بی در و پیکر شهر و این هوای آلوده را نمی‌دیدیم. 

موسوی توضیح داد: مسعود کیمیایی به لحاظ سیاسی و شخصیتی نمی‌توانست در قالب جناح‌ها بگنجد. سخت است هم بخواهیم فیلم سیاسی و اجتماعی بسازیم و هم پشتوانه سیاسی و اجتماعی به معنای حزبی نداشته باشیم.این از زیرکی‌ و هوشمندی مسعود کیمیایی بوده است که بتواند همیشه فیلم خودش را بسازد؛ فیلم‌هایی صریح که انتقادش را به سیاست‌های کشور به طور رسمی مطرح می‌کند و از این نظر باید به او دست مریزاد گفت. 

کیوان کثیریان نبز با مطرح کردن مقایسه‌ای درباره سینمای قبل و بعد از انقلاب مسعود کیمیایی گفت: به نظر می‌رسد سینمای کیمیایی قبل از انقلاب وجه هنرمندانه‌ای دارد که مستقیم گویی و شعارگونه‌گی در آن به شدت فیلمی مثل «سلطان» او نیست. این مستقیم‌گویی باعث فاصله گرفتن فیلم از هنر می‌شود و آن را به یک سخنرانی پشت تریبون نزدیک می‌کند. در «سلطان» گویی بازیگران خود نیز از گفتن برخی دیالوگ‌هایشان به جهت شعاری و سنگین بودن آن‌ها معذب‌ هستند.

موسوی در این باره بیان کرد: نمی‌توان این را هم نادیده گرفت که برخی از دیالوگ‌های این فیلم بعدتر به جامعه راه یافت و این ویژگی فیلم های مسعود کیمیایی و این نوع آثار اوست. شم فیلمساز در فیلم «سفرسنگ» هم گاه جوری است که گویی شاهد یک سخنرانی هستیم. اما من معتقدم اتفاقا باید از مستقیم گویی در سینمای کیمیایی ترسید. ترس به این معنا که باید آن را جدی‌تر گرفت. چنانچه گلوگاه نفس شهر تهران بعد از فیلم «سلطان» بسته شد و فیلمساز دلش می‌خواست مسائل شهر را فیلمش به هر نوعی فریاد بزند و این شعاری به نظر رسیدن ناشی از به تنگ آمدن هنرمند و احساس خطرش بود.

موسوی در پاسخ به سوالی از حاضران در سینماتک که درباره بحث تخریب جریان روشنفکری در برخی از آثار سینمای مسعود کیمیایی از جمله «سلطان» مطرح شده بود، توضیح داد: مساله روشنفکری یا بهتر بگویم شبهه روشنفکری در فیلم «رضا موتوری» نیز مطرح شده است و واقعا اینطور نبوده است که حکومت بخواهد روشنفکران را تخطئه کند و این هدف را به فیلمساز سفارش بدهد! در این سال‌ها دیده‌ایم که روزنامه‌های عصبانی مقالات تندی درباره آقای کیمیایی نوشته‌اند و من آن ها قبول ندارم و نمی‌پسندم که بگوییم ایشان وابسته بوده‌اند. اهمیت مسعود کیمیایی در فیلمسازی به دلیل جهانی است که برای مخاطب خلق می‌کند. ما کارگردانان خوش‌ذوق و تکنیکی داریم که کارهایشان را هم تحسین می‌کنیم اما این‌که چقدر اثرشان به زندگی روزمره‌مان ورود پیدا می‌کند، مهم است.

در ادامه یکی از حاضران درباره نمایش فیلم «سلطان» در دوره پانزدهم جشنواره فیلم فجر که به نوعی بایکوت و مورد بی مهری واقع و سانسورهایی زیادی نیز در نمایش و عرضه آن اعمال شد، توضیح داد.

در ادامه کیانوش گرامی بازیگر این فیلم نیز پشت میکروفون قرار گرفت و بیان کرد: من با آقای کیمیایی زندگی کرده‌ام و تمام این سال ها برایم خاطره ساخته است. در ابتدا ۳۶ مورد را از فیلم سلطان حذف کردند و به آقای کیمیایی احترام نگذاشتند. من با آقای کیمیایی آن روزها به وزارت ارشاد می‌رفتم و در جریان جزییات این بی مهری ها بودم. من ۴۰ سال شاگردی او را کردم و دست‌کم ۲۰ سال به طور ویژه تر همراهش بودم. او از خودش یک متر خانه ندارد و حیف است این فیلمساز در ۸۰ سالگی اش آنطور که شایسته است مورد احترام قرار نمی‌گیرد. مبادا روزی افسوس بخوریم که چرا از این فیلمساز بزرگ حمایت نکرده ایم.

موسوی نیز در ادامه بیان کرد: «اراده معطوف به حیات» عنوان یادداشتی بود که امسال همزمان با تولد مسعود کیمیایی درباره او نوشتم. کیمیایی فیلمسازی است که مدام در حال خواندن و نوشتن و فکر کردن است که این ویژگی او را بسیاری از جوانان هنرمند امروز ندارند. او موسیقی را بسیار خوب می‌شناسد و یکی از برجسته‌ترین کارهایش را نیز در همین موسیقی فیلم «سلطان» از کارن همایون‌فر می‌بینیم.

گرامی نیز در ادامه درباره شرایط تولید سخت و عدم حمایت دولتی در همکاری‌هایش با مسعود کیمیایی بیان کرد: ما فیلم جنگی ساختیم اما به ما یک کلاشینکف نمی‌دادند. آقای کیمیایی فیلم‌هایش را در بازه‌های زمانی کوتاهی می‌سازد. او «سلطان» را را در ۱۹ روز ساخت اما گفتیم ۲۱ روز. یادم است من در طول یکی از سال های همراهی با او، فقط سه روز او را ندیدم! مسعود کیمیایی عجیب و غریب و باهوش است. او مدیریت پنهانی دارد که شبیه اش را جایی ندیده‌ام. کاش او آنقدر با دلش فیلم نمی‌ساخت!

موسوی نیز بیان کرد: گاهی آقای کیمیایی به سراغ مساله‌ای رفته‌اند که بشود درباره اش فیلم ساخت. ایشان همیشه دوست داشتند در بطن جامعه فیلم بسازند. برای مثال در فیلم «ردپای گرگ» در صحنه‌ای که فرامرز قریبیان از زندان آزاد می‌شود، با چند نما وضعیت و روزگار تهران آن زمان را می‌بینیم. فیلم‌های او آدرس‌های درستی به مخاطب می دهد و در «سلطان» نیز موضوع رفاقت و خانواده و… را همزمان با مسائل سیاسی و اجتماعی مطرح می‌کند که باعث شده است فیلم در گذر زمان تاریخ مصرفش تمام نشود. یا فیلم «غزل» که مرحوم گلشیری سال ها قبل درباره‌اش گفته بود بهترین فیلم کیمیایی است. احمد طالبی نژاد نیز گفته بود «دندان مار» بهترین اثر اوست و بعد گفت «سرب». زیرا فیلم‌های کیمیایی با گذر زمان بهتر و بیشتر فهمیده می‌شوند. 

او افزود: خیلی سخت است فیلمی بسازی که هم حرف روز را بزند و هم ۱۰ سال بعد از آن بیشتر درک شود. فیلمساز سیاسی اجتماعی را نباید محدود کرد. فیلم «متروپل» کیمیایی بعد از پنج فیلم نوشت که رد شد، ساخته شد و این انتخاب ششم مسعود کیمیایی به گفته خودش بود اما این فیلمساز در همان فیلم یک تک جمله تاریخی دارد که «وقتی سینماها بسته می‌شوند موتور سوار زیاد می‌شود». او ردپا و امضای خود را در آثارش به جا می‌گذارد. متاسفانه نگاه رسمی و جشنواره‌ای هیچ وقت ایشان را همراهی نکرده است و نارواست که او را به چیزهایی متهم کنیم که شایسته‌اش نیست. حتی فیلم «تیغ و ابریشم» نیز که آقای کیمیایی خود گفته اند در آن به سراغ سوژه ای کمتر حساسیت برانگیز رفته‌اند نیز قلم و قمع شده‌است.

کیانوش گرامی در ادامه جلسه درباره خاطرات شیرینش از پشت صحنه ساخت فیلم «سلطان» و سایر آثار کیمیایی بیان کرد: من در فیلمی به نام «فریاد» با مسعود کیمیایی کار می‌کردم که قرار بود اتوبوسی را چپ کنیم و هیچ راننده‌ای قبول نمی‌کرد. در نهایت یک راننده را پیدا کردیم و در اصفهان فیلمبرداری داشتیم. یک روز به آن راننده گفتم از صبح سر صحنه حاضر باشد اما نمی‌دانستم چه جور او را بفرستم که صحنه چپ شدن اتوبوسش را نبینند. به او گفتم به چند مار نیاز داریم و گفت یکی از اقوامش در کاشان چند مار دارد که می‌تواند در اختیارمان بگذارد. او را به کاشان فرستادیم و ما در این فاصله اتوبوسش را چپ کردیم اما روغن موتورش ناگهان در اتوبوس خالی شد و دو شیشه اش هم شکست و دیدیم و آن زمان مجبور شدیم ۲۰۰ تومان به او پول بابت خسارت ها و دستمزدها بدهیم که مبلغ نسبتا زیادی بود. ما در تولید سختی‌های زیادی آن دوران می‌کشیدیم برای مثال در همکاری با رسول ملاقلی پور در فیلم «مجنون» مجبور شدم که تلفن بدزدم زیرا مخابرات اجازه فیلمبرداری نمی‌داد. آشنایی من با بسیاری از بزرگان مثل علیرضا اسپهبد و احمد شاملو در همراهی با مسعود کیمیایی اتفاق افتاد و این باعث افتخارم بود. او به شاملو و ابراهیم گلستان بسیار احترام می‌گذاشت.

کد خبر 647833

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha