به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا، دکتر منصور ساعی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بهعنوان اولین یافته به طرح این سؤال پرداخت که فرصتهای ارتباطی و الگوی زمانی ارتباطات والدین و فرزندان چقدر است؟ یعنی افراد چقدر در کنار هم هستند و گفت: نتایج نشان میدهد که فقط گردهمایی ۳ ساعته شبانه در وعده شام حضوری است. در طول روز بهدلیل اشتغال والدین ارتباط کوتاه، ناپایدار و از طریق فناوری است. با وجود فرصت گردهمایی سه ساعته فرصت برای خلق گفتوگو وجود ندارد و عواملی هستند که در این رابطه اختلال ایجاد میکنند؛ مانند تماشای تلویزیون بدون اظهار نظر درباره موضوع «خستگی و دیر آمدن والدین»، سرگرمشدن فرزندان با بازیهای کامپیوتری و دیر برگشتن فرزندان از فعالیتهای فراغتی یا آموزشی و مطالعه درسی شبانه فرزندان.
استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: الگوی برنامههای فراغتی_ارتباطی والدین و فرزندان بیشتر فردی و رسانهمحور است. یعنی در خانهماندن و سرگرمی با تلفن همراه و رایانه ترجیح داده میشود و فعالیت فراغتی دستهجمعی و خانوادهمحور کمتر است. در حالیکه این برنامهها، رویدادهایی هستند که زمینه شکلگیری ارتباطات انسانی، تعامل، گفتوگو، صحبت، انتقال باورها و معانی را ممکن میکنند. پاساژ گردی، رفتن به ورزش مشترک، خواندن کتاب نمونههایی از فعالیتهای جمعی هستند. اما براساس این مطالعه باید گفت که برنامههای ارتباطی فراغتی فرزندان خانگی و رسانهای شده است.
الگوی ارتباط «جدلی و مناظرهای»
ساعی در ادامه سخنانش به موضوع «مهمترین عوامل ایجاد اختلال در فراغت جمعی خانوادهمحور» پرداخت و توضیح داد: خستگی و بیحوصلگی ناشی از کار بیوقفه والدین، نداشتن عادت و برنامه سفر، دیدن منفعلانه تلویزیون، غرق شدن توأمان والدین و فرزندان در دنیای مجازی، لذت نبردن از بودن و همراهی با والدین (ناشی از تذکر، سرزنش، نقزدن، نصیحت آمرانه) و شرکت فرزندان در کلاسهای هنری، مهارتی و توسعه فردی، مطالعه درسی و انجام تعهدات مدرسه از جمله این عوامل هستند.
وی خاطرنشان کرد: الگوی ارتباطات کلامی والدین و فرزندان، کمتر گفتوشنودی و «مشارکتی» است، بلکه بیشتر «جدلی و مناظرهای» است. یعنی والدین برای مبارز طلبی و رقابت و شکستدادن یا محکومکردن فرزندان با آنها ارتباط دارند. «نصیحت گویی» والدین هم بیشتر از مدل «گفتوشنودی» است. در این شرایط فرزندان لذت نمیبرند، گفتوگو را ترک و سکوت میکنند. والدین تصویر کودکی فرزند خود را فراموش نمیکنند و همواره به نصحیت فرزندان مشغول میشوند که نشان میدهد سبکهای والدگری والدین درست نیست.
این پژوهشگر توضیح داد: مهمترین محور بحثها و گفتوگوهای والدین و فرزندان درباره مدرسه و فعالیتهای روزمره است. بیان تجربیات، محتوای یک کتاب یا داستان یک فیلم، برنامه و آرزوها در رتبههای بعدی قرار دارند.
بهنظر این استاد دانشگاه، ناکارآمدی نهاد آموزش موجب شده که والدین غیر از امور اقتصادی و تربیتی، باید امور آموزشی را هم پیگیری کنند.
وی یادآور شد: این گفتوگوها تکراری، کوتاه و حالت گزارشگیری دارد. والدین فرزند را در مدرسه رصد میکنند. این گفتوگوها به همافزایی منجر نمیشود. خیلی از والدین داستانگویی بلد نیستند یا هدفشان از بیان تجربه و خاطره سرگرمکردن فرزند است. در حالیکه خاطره باید در دل یک بحث شکل بگیرد. براساس یافتههای این پژوهش ۳۸ نفر از ۴۰ دانشآموز میگفتند در خانواده ما اصلاً کتاب مطالعه نمیشود، در حالیکه کتاب سوژهای برای خلق یک ارتباط پدید میآورد.
خانواده رها شده
دکتر ساعی در پایان نتیجهگیری کرد: مطالعه ما به یک شکاف ارتباطی دلالت دارد که والدین و فرزندان کمتر برای هم وقت میگذارند و دورهم بودنشان ناپایدار است. از جمله مصادیق که مانع ایجاد تعامل طولانی میشود، کاهش برنامههای فراغتی و تفریح مشترک هستند. این نتیجه مصداق «خانواده رها شده» است و تأییدی بر وجود شکل رابطه «من ـ آن» "مارتین بوبر" است، یعنی فرزند را به شکل جسم بیجان میبینیم و ارتباطمان با آنها بر اساس نقشهایشان است، نه به عنوان انسان اصیل. اما در «من ـ تو»یی روابط برابر و افقی و مبتنی بر اعتماد و پذیرش است. زیرا هر فرد، فرد دیگر را به خاطر وجود منحصر بهفردش میپذیرد و با هدف کشف دیگری رخ میدهد.
نظر شما