روی ویلچر برقی نشسته و دستش را زیر چانه زده است. از لابه‌لای نرده‌های در ورودی بیرون را می‌پاید؛ آدم‌هایی را که در رفت و آمدند یا خودروهایی که با بوق ممتد می‌خواهند راهشان را باز کنند.

رویاهات رو از دست نده

همشهری آنلاین _ سحر جعفریان: او و دوستانش از وقتی چشم باز کرده‌اند یا در شیرخوارگاه آمنه قد کشیده‌اند یا در دیگر مراکز نگهداری بهزیستی، مانند مرکز «خدمات بهزیستی و توانبخشی شهدای هفتم‌تیر» (باغ فرشته)، روزگار گذرانده‌اند. هنوز هم چشم به بیرون دوخته که کسی صدایش می‌کند: «مریم... بیا بریم بالا. باتری‌های تازه برای ویلچرهایمان آورده‌اند.»

حیاط مرکز خیریه باغ فرشته وسیع است و بخش اعظم آن را ساختمان کارگاه‌های مهارت‌آموزی و کارآفرینی از آموزش موسیقی تا عروسک‌دوزی و درختان کهن سال باغچه‌ها دربرگرفته‌اند. قدمت باغ فرشته تهران به سال‌های پیش از انقلاب‌اسلامی بازمی‌گردد؛ زمانی که حاج «قاسمعلی فرهمند» ملکی بزرگ در محله الهیه را برای نگهداری از سالمندان و افراد دارای معلولیت وقف کرد. این ملک در گذر زمان و با نظارت سازمان بهزیستی به خانه مددجویان دارای معلولیت‌های جسمی و حرکتی تبدیل شد. خانه‌ای برای دختران توانیاب شاعر، نویسنده، کارآفرین، نوازنده و بازیگر که به‌رغم همه کاستی‌ها و موانع در شهر تلاش می‌کنند زندگی هدفمندی داشته باشند و کلیدواژه‌هایی مانند بی‌انگیزگی و ناتوانی را از دایره لغات افراد معلول حذف کنند. آنها نمی‌خواهند آرزوهایشان از رنگ و رو بیفتد، رویاهای آنها رنگین‌کمانی است.

  •  ترخیص؛ آرزوی همه

صدایش می‌کنند: «ویکتوریا». چون قرار بود در ۶، ۷ سالگی با خانواده‌ای برای زندگی راهی آمریکا شود که نشد. نامش در شناسنامه «نسرین» است. می‌گوید: «در پرونده‌ام نوشته‌اند نوزاد دختر، ۵ روزه، رها شده مقابل بیمارستانی در محله...» این را یکبار که دنبال پدر و مادرش می‌گشت در پرونده‌اش دیده. ویکتوریا یک ماه می‌شود از مرکز باغ فرشته ترخیص شده. خانه‌ای کوچک در افسریه اجاره کرده و حالا رؤیای زندگی در بیرون از مرکز را تنگ در آغوش گرفته: «بیرون رفتن از مراکز نگهداری معلولان یکی از بزرگ‌ترین آرزوهای افرادی مثل من است. اینجا از هر کسی بپرسید: آرزویت چیست؟ نمی‌گوید: کاش پا داشتم یا کاش ناشنوا نبودم. می‌گوید: دلم می‌خواهد برای خودم خانه مستقل داشته باشم. این آرزو دلیل بد بودن مراکز نگهداری نیست؛ نه. من و امثال من در این سن دلمان می‌خواهد درس بخوانیم، کار کنیم، حقوق بگیریم و باقی روزمرگی‌هایی را داشته باشیم که خیلی‌ها حوصله‌شان از آنها سر رفته. دلمان معاشرت و فعالیت‌های جمعی می‌خواهد.»

  •  خانه مستقل

«سمیرا» هم مادرزادی دچار معلولیت از ناحیه پاست. ۲۳ ساله و خوش‌سخن است. او هم آرزویش این است که یک روز ترخیص شود و زندگی خودش را داشته باشد: «سال‌ها پیش تجربه زندگی در یکی دیگر از مراکز نگهداری بهزیستی را داشتم. در همان مرکز با معلم مهربانی آشنا شدم. آنقدر مهربان که صدایش می‌کنم مامان. با مجوز بهزیستی، رفت و آمدهایم به خانه مامان شروع شد. در جریان همین رفت و آمدها با شغل «مدیریت شبکه‌های مجازی» آشنا شدم و شروع کردم به تولید محتوا برای صفحه مجازی یک شرکت تولیدی. اول سخت بود، اما به مرور و با آموزش‌هایی که از مددکاران باغ فرشته دریافت کردم، مسلط شدم. البته تجربه انبارداری باغ فرشته را هم دارم. بابتش حقوق هم می‌گرفتم. کرونا که آمد، رهایش کردم.»

رویاهایت را  از دست نده!

  •  ما را به جشن و مهمانی دعوت کنید

«پروانه» به مدلینگ علاقه دارد. اغلب اوقات فراخوان شرکت‌های ویژه برگزاری جشنواره‌ها و رویدادهای مدلینگ معلولان را پیگیری می‌کند. می‌گوید: «خوبی باغ فرشته این است که برای علاقه‌مندی‌هایمان مانعی نمی‌گذارد. تا جایی که مقدور باشد شرایط پیشرفت و حضور ما در جامعه را فراهم می‌کنند. گاهی خیّران وارد گود می‌شوند.» پروانه به خیّران پیشنهاد می‌کند که در کنار توجه به نیازهای مادی معلولان، مانند پوشاک و خوراک و سایر لوازم ضروری، نیازهای غیرمادی و آرزوهای آنها را فراموش نکنند. او ادامه می‌دهد: «گاهی بیایند اینجا و با ما هم صحبتی کنند؛ هم خودشان سرگرم می‌شوند و هم ما دلگرم‌تر. یا یک مراسم جشن و مهمانی برایمان تدارک ببینند. از طرفی، مناسب‌سازی امکانات شهری هم مهم است. خیلی از دوستانم به‌رغم تحصیل در مقاطع دانشگاهی به دلیل نامناسب بودن معابر و مراکز نتوانستند سر کار بروند. آموزش دیده‌اند و تخصص هم دارند، اما نه امکاناتی هست و نه بیمه و حقوق مناسب.»

  • می خواهم مزون معلولان راه بیندازم

«اکرم» با وجود معلولیت شدید امکان حرکت ندارد و اصطلاحاً «فِلَت» است. این شرایط حاصل پیشروی بیماری ام. اس در اوست؛ عارضه‌ای که از سال ۱۳۸۷ به جانش افتاد و خانواده را در نگهداری از او ناتوان کرد. او تصمیم گرفت به باغ فرشته بیاید که تعریفش را از یکی از دوستان شنیده بود. اکرم می‌گوید: «مدیر فروش یکی از بزرگ‌ترین فروشگاه‌های تهران بودم. یک جابند نمی‌شدم تا اینکه زندگی‌ام با پیدا شدن سر و کله بیماری به هم ریخت.» حالا همه دنیای اکرم در گوشی تلفن همراهش خلاصه می‌شود که یکی از خیّران برایش تهیه کرده است. قاب عکسی کوچک از جمع خانوادگی‌اش را سمت چپ تخت، روی دیوار گذاشته. در عکس روی پای خودش کنار برادرانش ایستاده؛ سالم و سرحال. می‌گوید: «برایم دعا کنید بهتر شوم. دلم می‌خواهد در کارگاه مهارت‌آموزی این مرکز، خیاطی یاد بگیرم و بهترین مزون ویژه افراد معلول را در این شهر راه بیندازم.»

  • تلاش برای فراهم کردن شرایط زندگی مستقل

مرکز باغ فرشته نخستین مرکز نگهداری و توانبخشی دختران معلول بدون سرپرست در تهران است. «سعید سعدآبادی» رئیس هیئت‌مدیره مرکز باغ فرشته، می‌گوید: «این مرکز سال ۱۳۵۰ راه‌اندازی شد و نزدیک به ۲سال است که به بنیاد همیاران خیر جمعی ایرانیان واگذار شده است. در این مدت تغییرات زیادی با توجه به رویکرد توانمندسازی مددجویان به وجود آوردیم، از بازسازی و نوسازی بخش‌هایی مانند کافی‌شاپ، هنرستان، مرکز مثبت زندگی، گلخانه و کترینگ در ساختمان خوابگاه و محل زندگی افراد تحت حمایت تا فعالیت‌هایی که در اینجا انجام می‌شود. ساخت و راه‌اندازی هریک از این بخش‌ها منوط به آموزش و فعالیت مددجویان در همان بخش‌ها بوده است. طبق این رویکرد، ضمن افزایش روحیه نشاط، شرایط مهارت‌آموزی با هدف دستیابی به استقلال اجتماعی برای مددجویان فراهم می‌شود.» سعدآبادی ادامه می‌دهد: «در شرایط فعلی نیاز است خیّرانی که توانایی تأمین واحدهای مسکونی برای مدتی مشخص را دارند، اعلام آمادگی کنند تا بتوانیم از ظرفیت آنها برای فراهم کردن زندگی مستقل مددجویان حائز شرایط بهره‌مند شویم.»

کد خبر 649236

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار زیر پوست شهر

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha