پیمان طالبی - شاعر و روزنامه‌نگار : احتمالا شما که این متن را می‌خوانید، گوش‌تان پر شده از اخبار مربوط به سرانه مطالعه هر ایرانی در طول سال و ماه و هفته و روز، و اینکه ایرانی‌ها آنطور که باید کتاب نمی‌خوانند و هر سرگرمی دیگری در جامعه امروز ایرانی بر کتاب اولویت پیدا کرده است.

كتابخانه

سالیانی است که ما مشغول دریغ سر دادن و افسوس خوردن بر این واقعیت اجتماعی هستیم که چرا ایرانی‌ها کتابخوان نیستند. از طرفی هرازگاهی که طرحی با موضوع‌ تخفیف کتاب در یک بازه زمانی فعال می‌شود یا نمایشگاهی چه به صورت حضوری و چه مجازی برپا می‌گردد، یکی از مسئولان در تلویزیون یا خبرگزاری‌های رسمی حاضر می‌شود و آمار عجیب و غریبی می‌دهد از اینکه ایرانی‌ها در این بازه زمانی، فلان قدر (که خیلی زیاد است) کتاب خریده‌اند و این میزان نسبت به مورد مشابه سال گذشته، صد و اندی درست افزایش داشته و چنین و چنان.

چه هموطنان عزیزمان را کتابخوان بدانیم و چه نه، واقعیت این است که بخش مهمی از ظرفیت رسانه‌ای کشور در سالهای اخیر، به درستی در راستای پوشش رویدادهای حوزه کتاب عمل نکرده و همین شده که امروز، بدنه اصلی جامعه، نسبت به بسیاری از رویدادهای حوزه کتاب بی‌اطلاع است. شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در ایام طرح -مثلا- تابستانه یا زمستانه تخفیف کتاب، به یکی از شهرکتاب‌های معتبر مراجعه کرده و دیده‌ باشید که مردم بعد از انتخاب کتاب‌هایشان، با شنیدن امکان بهره‌مندی از فلان درصد تخفیف در آن فروشگاه، ذوق‌زده شده‌اند. این مسئله از بی‌اطلاعی مردم نسبت به یک چنین طرحی و طرح‌های مشابه خبر می‌دهد. در این یادداشت، درمورد یکی از جذاب‌ترین امکانات برای کتابخوان‌ها صحبت خواهیم کرد که احتمالا مثل بعضی از طرح‌های تخفیف، تا امروز برایتان ناشناخته بوده است.

مگر هنوز کتابخانه‌ عمومی داریم؟!

ابتدا باید تکلیف‌مان را با خواننده عزیز این مطلب، درباره کتابخانه‌ها روشن کنیم. اگر فرض را بر این بگذاریم که خواننده این مطلب اساسا آدم کتابخوانی است، باز هم می‌توان با صراحت و خیال تخت گفت: یکی از نمودهای بی‌بهره بودن مردم ما از کتاب، میزان مراجعه آنها به کتابخانه‌هاست. برای بررسی صحت ادعای نگارنده، فقط کافی‌ست همین حالا برای لحظه‌ای خواندن این متن را متوقف و به این فکر کنید که در اطراف محل زندگی شما، چند کتابخانه وجود دارد که شما آنها را می‌شناسید و تا امروز محیط آن کتابخانه‌ها را از نزدیک دیده‌اید. خود من بارها و بارها با دوستان و همسایگانم درباره این مسئله صحبت کرده‌ام و آنها از اساس درباره اینکه دور و اطراف محل زندگی ما، چند کتابخانه وجود دارد، اظهار بی‌اطلاعی کرده‌اند. جمله‌ای که در این بخش به عنوان تیتر انتخاب شده، ناظر بر همین اتفاق است. خیلی از آنها با شنیدن سوال من، پاسخ مشابهی دارند: «مگر هنوز کتابخانه‌ عمومی داریم؟!»

بله! هنوز کتابخانه عمومی داریم و اتفاقا کتابخانه‌های عمومی با جدیت بسیار مشغول فعالیتند. این کتابخانه‌ها نسبت به دوران کودکی ما، که در آن بیشتر به کتابخانه مراجعه می‌کردیم، بسیار پیشرفته‌تر شده‌اند و بخش‌های جذابی و جالبی هم بهشان اضافه شده است. در اینجا، باید پای یک روانشناس را وسط کشید تا توضیح بدهد اساسا چرا اینگونه شده که آن کودک یا نوجوانی که در طفولیت به کرات به کتابخانه شهرشان رجوع می‌کرد، امروز حتی مطمئن نیست که کتابخانه دوران خوش کودکی او سرجایش باشد! پس واکاوی عوامل این موضوع را به زمانی دیگر موکول می‌کنیم. اما موضوع اصلی یادداشت ما دقیقا از همین‌جا شروع می‌شود: امروز کتابخانه‌های عمومی چه تفاوتی با دوران کودکی ما کرده‌اند؟

شاید برایتان جذاب باشد که بدانید ما امروز مجموعه‌هایی داریم که از دل کتابخانه‌های عمومی متولد شده‌اند و نام‌شان «کتابخانه‌ مرکزی» است. کتابخانه مرکزی در اصل همان کتابخانه عمومی است و اساسا ایده‌پرداز، موسس و به وجودآورنده آن همان‌ مجموعه‌ای است که کتابخانه عمومی را به وجود آورده یعنی «نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور». اما کتابخانه مرکزی و امکانات آن اساسا قابل قیاس با کتابخانه عمومی نیست.

برای یک کتابخانه عمومی، در بهترین شرایط آن و با درنظر گرفتن بهره‌مندی‌اش از امکانات پایتخت‌نشینی یا هزار و یک امکان دیگر، حداکثر ۱۸ خدمت تعریف شده است. یعنی شما در کتابخانه عمومی محله‌تان در بهترین حالت می‌توانید از ۱۸ تا از خدمات فرهنگی مرتبط با حوزه کتاب بهره‌مند شوید. اما ایده‌پردازان کتابخانه‌های مرکزی برای هرکدام از این کتابخانه‌ها، بیش از ۴۰ خدمت را تعریف کرده‌اند. 

اعتراف می‌کنم که ما روزنامه‌نگاران اساسا آدم‌های بدبینی هستیم! به همین خاطر وقتی که در مصاحبه‌ای از سرپرست فعلی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، مهدی رمضانی، که نقش مهمی در توسعه کتابخانه‌های مرکزی داشته، خواندم که این تعداد قابل‌توجه خدمت در یک کتابخانه مرکزی تعبیه شده، تصمیم گرفتم که در یک بازه زمانی چند ساعته، بررسی کنم که چه تعدادی از این خدمات از «ایده‌ی صرف»، به «امکان بالفعل» تبدیل شده است. واقعیت ماجرا این است که تا این لحظه، با بررسی ۲۰ کتابخانه مرکزی در کشور، باید گفت که به صورت قطعی ۲۷تا از خدماتی که در طرح ساخت کتابخانه‌های مرکزی قول‌شان داده شده بود، عملی شده است و این واقعا اتفاق بزرگی است. تازه این ۲۷ تا فقط آن چیزی است که تا امروز در رسانه‌ها منعکس شده و اگر دقیق شویم و بسیاری از کتابخانه‌ها را از نزدیک بررسی کنیم، بدون شک تعداد برآوردشده بیش از اینها خواهد بود.
حالا شاید برایتان سوال پیش بیاید که این خدمات چه هستند که این‌قدر رویشان مانور داده شده؟ تعداد و تنوع خدمات و گستردگی آنها در کتابخانه‌های مرکزی حقیقتا زیاد است اما مهم‌ترینش شاید این باشد که برای اقشار مختلف در این کتابخانه‌ها امکانات مناسب آنها تعبیه شده است. برای مثال در کتابخانه‌های مرکزی بخشی مختص کودک وجود دارد که اتاق اسباب‌بازی فقط یک قسمت کوچک از آن است. در کنار این بخش، اتاقی به نام «اتاق انتظار والدین» نیز وجود دارد که خانواده‌های عیال‌وار به خوبی می‌دانند چه امکان حیاتی و مهمی است! برای نوجوانان، بخشی به نام «اتاق علم» هست که محوریت آن آزمایش‌های علمی است و پر است از چیزهایی که توجه نوجوان را به خود جلب می‌کند. تازه برای سالمندان نیز بخش ویژه‌ای تعبیه شده است.

تفکیک بخش‌های مختلف کتابخانه مرکزی فقط به اعتبار «سن و سال» نیست. برای مثال بخشی موسوم به «تالار محققان» در این کتابخانه‌ها وجود دارد که ویژه مطالعه پژوهشگران است. بخش دیگری نیز به نابینایان و ناشنوایان اختصاص دارد که مجموع آثار تعبیه شده در این بخش، گویا و بریل هستند.

کتابخانه ۷ هزار متر مربعی دیده بودید؟!

آیا می‌دانستید که در دوران قرنطینه خانگی به علت کرونا که بسیاری از کتابفروشی‌های شهرها تعطیل شده بودند و گاهی صفحات مجازی‌شان هم پاسخگوی نیاز کتابخوان‌ها نبودند، کتابخانه‌های مرکزی طرحی به نام «پیک کتاب» را به راه انداخته و کتابها را به در خانه علاقه‌مندان می‌رساندند؟ روزهایی را به یاد می‌آورم که از صبح یک روز قرنطینه، دلم می‌خواسته مثلا «مادام بواری» فلوبر یا «وداع با اسلحه» همینگوی را شروع کنم اما کتاب خودم را به کسی امانت داده بودم. این «پیک کتاب» چقدر می‌توانسته برای کتابخوان‌ها به‌دردبخور باشد.

مرمت و آماده سازی کتاب و اختصاص بخشی به این امر در هر کتابخانه، سالن پذیرایی، راه‌اندازی خدمات مبتنی بر وب، گالری نمایش و امکان اکران هرگونه تولیدات تصویری، بخش بازی‌های تعاملی، تجهیز کتابخانه‌ها با کتاب‌های الکترونیکی، منابع مرجع و اینفوگراف و ... تنها بخش کوچکی از خدمات کتابخانه‌های مرکزی است. امروز تعداد کتابخانه‌های مرکزی در کشور به بیش از ۲۰ عنوان رسیده است. در همین تهرانِ خودمان، «کتابخانه مرکزی پارک شهر» همه روزه پذیرای کتابخوانهاست. در حال حاضر، قم، رشت، اراک، ایلام، ارومیه، بجنورد، همدان، یزد، مشهد، کرمان، یاسوج و ده، دوازده شهر دیگر کتابخانه مرکزی دارند. کتابخانه‌های مرکزی از حیث مساحت نیز قابل مقایسه با کتابخانه‌های عمومی نیستند. مثلا کتابخانه مرکزی یزد ۹ هزار مترمربع وسعت دارد که از این مقدار، ۷ هزار و ۷۹۰ مترمربع زیربناست و تازه در ۵ طبقه ساخته شده است. تعداد منابع و اعضای فعال این کتابخانه‌ها نیز بسیار بیشترند. مثلا کتابخانه مرکزی کرمان ۵۶,۶۹۲ عضو فعال و ۱۱۲,۷۵۵ منبع دارد! می‌توانید تصورش را بکنید؟

به آخر یادداشت من رسیدیم. احتمالا نود درصد شما که این متن را خواندید، دارید به این فکر می‌کنید که: «پس چرا ما تا الان خبر نداشتیم؟» اینکه خبر داشتیم یا نداشتیم شاید زیاد اولویت نداشته باشد. مهم این است که امروز کتابخانه‌های مرکزی را دریابیم و در این دوران گرانی کاغذ و دیگر لوازم فرهنگ و هنر، جیره فرهنگی خانواده‌مان را به کمک این کتابخانه‌ها تامین کنیم.
 

کد خبر 650031

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سهیل IR ۲۱:۳۷ - ۱۴۰۰/۱۰/۲۴
    3 0
    من در دهه 70 با کمال افتخار و در عنفوان جوانی به صورت داوطلب در کتابخانه مرکزی پارک شهر تهران کار کردم. اون موقع اینترنت نبود یک حال و هوای خوشی داشت واحد صحافی کتاب داشت / قسمت مرجع/ قسمت نشریات/ حتی در مواقع امتحانات و کنکور شبانه روزی بود. ظاهرا تازه بازسازی شده به دلیل بیماری نتوانستم مراجعه و باردید کنم. جالب بدانید یک خانم که کارمند کتابخانه بود خودش نویسنده ،شاعر و نویسنده بود. خانمی دیگر با مدرک فوق لیسانس زبان فرانسه در آنجا کار میکرد. افراد بزرگ و فهیمی بودند که متاسفانه از دنیا رفته اند و .......یادش بخیر.
  • میهمان IR ۲۲:۳۰ - ۱۴۰۰/۱۰/۲۴
    0 0
    چند نکته. اولا کتابخانه‌ها گزینشی عمل میکنند. یعنی کتابهایی را از نویسندگان و مترجمان مطرح به دلیل یکمی زوایه داشتن با اصول خوشان نمی آورند. اتفاقا ناشران معتبر که حالا اسم نمیارم از این کار خیلی خوشحال هستند. چون آنها راه تبلیغ کتاب خود را بلد هستند و چون کتاب در کتابخانه ها نیست به راحتی اینگونه کتابها را به چاپهای بیستم و سی ام چهلم میرسانند. نکته دوم. بعضی کتابدراها بیش از حد از اعضا سوال میکنند. و گاها سوالهای شخصی میپرسند نکته سوم. اساسا کتابهای کتابخانه اکثرا قدیمی هستند. به خصوص در مورد علمهای که سریع به روز میشود این نقیصه دیده میشود نکته چهارم: کتابهای لاتین هم باید در کتابخانه‌ها باشد. به ویژه از نوع ادبی و فنی