گرافیک فرآیندی کیفی است تا تغییرات عمدهای در کمیت زندگی مردم شهر بهوجود آورد.
سرعت دریافت و حجم انتقال اطلاعات 2عامل اصلی تأثیرگذاری یک اثر گرافیکی است و مخاطب بیشتر از آنکه بهدنبال ابداعات هنری باشد، در تمامی فعالیتهای گرافیک شهری خواهان میزان بالای اطلاعات مفید در حداقل زمان ممکن است.
اینکه اطلاعات مفید چیست و آیا گرافیک شهری بیشتر متکی به تصویر است یا نوشته، مدلهای مختلف کاری را به وجود میآورد اما یک نکته در تمامی حوزه رسانه- هنر گرافیک مهم و مشترک مینماید و آن مخاطب است.
گرافیک خوب، گرافیکی است که مخاطب از آن بهخوبی بهرهمند شود.
اگر اولین گراورهای چاپی و آگهیهای مطبوعاتی را گرافیکهای مدرن و شهری بدانیم، باید قبول کنیم ضوابط و مقررات شهری و شهروندی در انجام یک کار گرافیک شهری مهمتر از اصول زیباییشناسی گرافیکی محسوب میشود. مثلاً در «آییننامه تأسیس و نظارت بر نحوه کار و فعالیت کانونهای آگهی و تبلیغاتی» بندهایی قید شده که شاید در طراحی یک بیلبورد شهری، عدول از یکی از موارد باعث جذابیت بیشتر کار بشود اما با اصول قانونی این امر مغایر است.
همچنین محل قرارگیری فضای ارائه اثر گرافیکی و سرعتی که مخاطب شهری هنگام عبور از اثر دارد تأثیر زیادی در نحوه کار باقی میگذارد و نمیشود یک بروشور کوچک را در یک میدان بزرگ نصب کرد. بنابراین گرافیک، اصول چهارگانه کاریاش را هیچگاه فراموش نمیکند؛ البته بهترتیب اولویت: سفارش کارفرما چیست؟ مخاطب کار چه کسانی هستند؟ قرار است کار کجا ارائه شود؟ و چقدر از اصول زیباییشناسی هنری تبعیت میکند؟
گرافیک شهری یک رشته خاص است
در ایران کمتر به این نکته توجه میشود که گرافیک شهری یک رشته خاص و دارای ویژگیهای منحصربهفرد است که این رشتهرا از دیگر رشتههای وابسته به گرافیک، خطاطی، طراحی، عکاسی و نقاشی در ابعاد بزرگ مجزا میکند چراکه گرافیک شهری همه موارد فوق را در بر میگیرد، به اضافه شهرسازی و درک حسی از فضاهای عمومی. گرافیک شهری در فضای عمومی و بین مردم معنی پیدا میکند و همین امر باعث میشود تا در ذات خود به شیوه اجرایی کانسپتچوال آرت (هنر مفهومی) نزدیک شود چرا که معناگرایی و زمان محدود ارائه و اثر بیاندازه زمان در درک مخاطب از اثر، گرافیک شهری را دارای ویژگیهای کانسپتچوال آرت میکند؛ البته گرافیک هنر نیست، همانطور که صرفاً رسانه هم نیست بلکه بهشکل متعال هنر و رسانه در جهت انتقال پیامی خاص به مخاطب دستهبندی میشود.
شهر بدون گرافیک زیبا نیست
اگر میخواهید سلیقه و ذوق شهروندان یک شهر را بفهمید، دقت کنید و ببینید آنها چگونه از گرافیک شهری بهره میجویند، چگونه هویت فرهنگی- تاریخی خود را در گرافیک شهری بروز میدهند و از چه روشی توانستهاند با استفاده از تصاویر آشنا و خطوط چشمنواز مانع تهاجم فرهنگی به عرصه هنر ملی خود شوند. درواقع گرافیک شهری آیینه گستردهای از فرهنگ رایج یک شهر و کشور است و تمامی نقاط قوت و ضعف آن فرهنگ را نشان میدهد. بهعبارت دیگر اگر شهری توسط گرافیک شهری زیبا شده، این فرهنگ رایج شهروندی آن شهر است که زیباست و گرافیک، بازتابدهنده توقعات سفارشدهنده، انتظارات مردم و تواناییهای هنری- رسانهای گرافیستهای آن شهر است. بنابراین سؤال اینجاست که آیا تهران، ظاهری زیبا دارد؟ آیا از یک گرافیک شهری مناسب برخوردار است؟ جواب، هرچه هست به فرهنگ تهرانیها برمیگردد.
همانطور که گرافیک شهری میتواند معلول فضای فرهنگی یک شهر باشد، میتواند افق دید و سبک و سیاق زندگی شهری اهالی یک شهر را نیز تغییر دهد. هرقدر گرافیک شهری ریشه در بسترهای تاریخی- طبیعی یک شهر داشته باشد و خواستههای درونی شهروندان را منطبق با فرهنگ ملی آنها متجلی کند، وظیفه هدایت مردم و حتی سفارشدهندگان به ایجاد یک فضای عمومی شهری زیبا و دلپذیر را بهتر به انجام میرساند. یادمان باشد گرافیک شهری اولین تجلی تجسمی و عینی حیات مدنی کسانی است که در یک مکان بنام شهر میخواهند با رعایت حقوق یکدیگر زندگی کنند؛ بنابراین مؤثرترین روش برای بهبود وضع زندگی این شهروندان هم تلقی میشود.