در دهه هفتاد از بازیگران پرکار سینما بود و در فیلمهایی چون «خانه خلوت»، «مهاجران»، «افسانه مه پلنگ»، «جنگ نفتکشها» و «میخواهم زنده بمانم» بازی کرد. برای «غزال» (1374)، جایزه بهترین بازیگر زن چهاردهمین دوره جشنواره فیلم فجر را گرفت.
در سالهای اخیر با چند مجموعه تلویزیونی همکاری داشته که «آپارتمان» و «دردسر والدین» از جمله آنها هستند. تابستان امسال مجموعه پربیننده «ترانه مادری» از وی پخش شد. به بهانه روز جهانی کودک، با این هنرمند گفتوگویی کردهایم که با هم میخوانیم.
- آیا هنگام بازیگری دوست داشتید در فیلمی بازی کنید که به حقوق کودکان و نوجوانان بپردازد؟
بله. در بین فیلمهایم که درباره موضوعهای مختلف اجتماعی است، فیلمهایی مثل «حریف دل» یا «فوتبالیستها» (که در باره بچههای بهزیستی است) در باره کودکان و نوجوانان و مسائل آنان است. جالب این که هر دو فیلم هم حال و هوای ورزشی دارند، یعنی چیزی که مورد علاقه بچههاست. یکی از چیزهایی که بچهها دوست دارند در آن زمینه کار و فعالیت کنند، همین فعالیتهای ورزشی مثل فوتبال و کشتی است، ولی آنها به خاطر مشکلات و گرفتاریهای مختلف، نمیتوانند در این کارها شرکت کنند. در مجموعه «دردسر والدین» هم با یک سری کودک و نوجوان ریز و درشت سروکار داشتم که هر کدام مسئله و مشکل خاصی داشتند. در عین حال، فراموش نکنید یک بازیگر زمانی بیشتر میتواند در فیلمهایی با مضمون حقوق کودکان و نوجوانان بازی داشته باشد که فیلمسازان فیلمهای بیشتری در این باره بسازند.
- ما بزرگترها چگونه میتوانیم حقوق کودکان را رعایت کنیم؟
فکر میکنم قبل از اینکه بخواهیم در باره حقوق کودکان و یا نوجوانان صحبت کنیم، لازم است که خود ما بزرگترها- و به ویژه پدر و مادرها- یاد بگیریم و متوجه این نکته باشیم که بچهها از حق و حقوقی برخوردارند که باید آنها را رعایت کنیم. در مرحله اول خود ما نیازمند آن هستیم که یاد بگیریم چطور بچهها را تربیت کنیم و چگونه به آنها احترام بگذاریم. بچهها باید معنی احترام و حق و حقوق را بدانند تا بتوانند به بزرگترها احترام بگذارند و از حقوق خود دفاع کنند. ما خانوادههایی را میبینیم که به دلیل فرهنگ پایین، بچههایشان ناخلف از آب در میآیند. احساس میکنم از طریق تلویزیون، روزنامهها، کتاب، فیلم و مجموعههای تلویزیونی میتوان کمک کرد تا بزرگترها به وظیفه خود بیشتر آشنا شوند؛ آنوقت باید از آنها انتظار داشت که حقوق بچهها را رعایت کنند.
- وقتی که چنین اتفاقی بیفتد، میتوان امید داشت که حقوق بچهها رعایت شود؟
حتماً. ببینید یکی از نکتههای مهم در شرایط امروزی، وضعیت نابسامان مالی و زندگی آدمهاست. در این شرایط، بچهها هنوز به سن قانونی کار نرسیده، مشغول به کار میشوند. این مسئله هم به جسم بچهها ضربه میزند و هم از نظر روحی و روانی به آنها آسیب میرساند. این بچهها خیلی زود تبدیل به زنان و مردان کوچکی میشوند که هیچوقت کودکی نکردهاند. آنها به صورت طبیعی بزرگ نمیشوند و کارهای مختص این سن و سال را انجام نمی دهند. این مسئله ارتباطی به خود آنها ندارد .دلیل مهم این قضیه وضعیت اقتصادی آدم هاست که باید درباره آن یک فکر اساسی شود. وقتی از حقوق بچهها صحبت میکنیم، باید شرایطی فراهم شود که آنها در فضایی مناسب و طبیعی رشد کنند و از حداقل حقوق فردی و اجتماعی برخوردار باشند.
- برای رسیدن به وضعیت مطلوب، چه راهی پیشنهاد میکنید؟
ما سازمان جهانی یونیسف را داریم، میتوانیم از توصیه های آن کمک گرفته و استفاده کنیم. من خودم سعی میکنم از کار و حرفهام استفاده کنم تا در این راه همکاری داشته باشم. ما هنرمندان به عنوان کسانی که یک قدم جلوتر از بقیه حرکت میکنیم، میتوانیم فیلمهایی را تهیه و تولید کنیم که به والدین و بچهها کمک کند تا با وضعیت مطلوب و بهتر آشنا شوند و در آن جهت قدم بردارند.
در کنار هما روستا در «ترانه مادری»
-
خود شما در این زمینه کارهایی انجام دادهاید ؟
بله. برای این که این مشکل مسئله خود من هم هست. سعی کردهام به جز بازیگری، از شیوههای دیگری هم در این رابطه استفاده کنم. چند سال قبل فیلم کوتاهی به نام «دروغ» ساختم که درباره بچههایی است که مشکل تعلیم و تربیت دارند. این نکتهای است که باید به آن توجه ویژهای شود. مدرسه اولین جایی است که بچهها حضور در یک محیط اجتماعی مستقل را تجربه میکنند. تعلیم و تربیت یکی از اساسیترین حقوق کودکان است. از یک سو، برخی از بچهها نمیتوانند از این حق طبیعی استفاده کنند و از سوی دیگر، ما میبینیم که برخی از بچهها از محیط مدرسه گریزان هستند. در هر دو مورد، باید کارهای اساسی انجام شود تا هم تمامی بچهها بتوانند از امکان تحصیل بهره بگیرند و هم مدرسه را دوست داشته باشند و از آن فرار نکنند.
یادم میآید اولین روزی که پسرم را به مدرسه بردم، وقتی داخل حیاط مدرسه شدم بغضم گرفت. برای یک لحظه از خودم پرسیدم آینده او چه خواهد شد و چه سرنوشتی خواهد داشت؟ همین مسئله باعث شد تا بعدها آن فیلم کوتاه را بسازم. برایم این سؤال مطرح بود که چرا برخی از مسئولان مدرسه، شرایط بچهها را درک نمیکنند و چرا بعضی بچهها مدرسه را خانه دوم خود نمیدانند؟ به عنوان یک مادر، وقتی بچه را به مدرسه میسپارم میخواهم خیالم کاملاً راحت باشد و احساس کنم که او از حضور در محیط مدرسه لذت میبرد.