براساس تخمین سازمان بهداشت جهانی تنها در سال 1990 استفاده از محلولهای اوآراس برای مهار اسهال، از مرگ یک میلیون کودک زیر 5 سال و برنامههای واکسیناسیون، از مرگ 3 میلیون کودک پیشگیری کرد.
سؤالی که اکنون با توجه به نجات میلیونها کودک پیشرو داریم، بهخصوص برای کشورهایی که مشکلات حاد را پشتسر گذاشتهاند، کیفیت زندگی کودکان است.
آیا کودکان به حداکثر توانمندی ذهنی و جسمی خود رسیدهاند و آیا همه کودکان زیر چتر مراقبتهای ویژهای که به آنان امکان دهد در محیط مناسب رشد کنند، هستند؟
یافتههای علمی نشان میدهد که حدود 200 میلیون کودک زیر 5 سال از رسیدن به حداکثر پتانسیل تکاملی، شناختی، اجتماعی و عاطفی خود باز ماندهاند.
عواملی که موجب این خسران عظیم میشود، شامل سوءتغذیه (کوتاه قدی- کمبود ریزمغذیها از جمله آهن و ید) و فقدانتکامل شناختی در 5سال اول زندگی است؛
عواملی که پیشگیری از آن ساده است و راهحلهای روشن دارد ولی متأسفانه تعهد سیاسی و حرفهای لازم برای بسیج همه امکانات برای فائق آمدن بر آن وجود ندارد.
علاوه بر این، کودکان باید در محیطی سالم به دور از خشم و خشونت، ظلم و شرارت و فقر و تبعیض زندگی کنند.
همیشه گفته میشود که کودکان سرمایههای یک ملتاند ولی برای شاد زیستن و رفاه کامل جسمی، روانی، عاطفی و اجتماعی آنان که موجب میشود به توانمندیهای بالقوه خود برسند و افرادی ناتوان، معتاد، ولگرد و سربار جامعه نشوند، چه برنامهای داشتهایم و داریم؟
آیا میتوان انتظار داشت در شرایطی که بستر مناسبی برای رشد جسمی، عاطفی و اجتماعی کودکان فراهم نیست، همه کودکان تبدیل به جوانانی مبتکر، خلاق، توانمند و پویا شوند؟ آیا به همان اندازه که به جسم کودک توجه داریم، به مغز او که مرکز دانش فنی آینده است، توجه داریم؟
همانگونه که رشد جسمی با ترازو قابل سنجش است، رشد عاطفی و روانی _تکاملی کودک نیز ابزارهای خاص خود را برای سنجش دارد.
گستره نیازهای عاطفی، روانی و اجتماعی کودک وسیع است و تامین آن در گرو دانش خانواده یعنی پدر و مادر و یا مراقبین کودک است.
تلاش برای پیشگیری از سوءتغذیه یا بیماریهای واگیردار کودک، بیتوجهی ما را به ابعاد دیگر رشد کودک توجیه نمیکند. یادگیری کودک در سنین پیش از دبستان بسیار بالا و عمیق است.
به همین دلیل بسیاری از کشورها در تلاشند که پوشش آموزش پیش دبستانی را افزایش دهند و بعضی ادعا دارند که این پوشش را به صددرصد رساندهاند. آمارهای رسمی کشور ما این رقم را 10درصد برآورد میکند.
کودک در 6 سالگی 90 درصد رشد مغزی خود را پشتسر گذاشته است بنابراین هر چه از بدو تولد مغز به کار گرفته شود، اتصالات و سیناپسها کاملتر شده و شبکه ارتباطی و توان آموزشی مغز او افزایش خواهد یافت.
دانش امروز ما توانمندیهای ذهنی مورد انتظار در کودکان را با ضریب هوشی محاسبه میکند چه بسا دانش فردا عرصههای وسیع تری بیابد و وجدانهای بیدار را بیشتر شرمنده کند.
ضریب هوشی کودکی که از شیر مادر محروم است، 8درجه ؛ کودکی که کمبود آهن دارد، 5 درجه و کودکی که با کمبود ید مواجه است، تا 13 درجه پایینتر از کودکانی است که از این غفلتها مصون ماندهاند.
سؤال مهم این است که آیا تاکنون توانستهایم محاسبه کنیم که کمبودهای عاطفی در این دوران حساس چگونه میتواند زندگی او را دچار سرگردانی، بیتفاوتی، تنفر و خودستیزی کند؟ آیا به پتانسیل تکاملی کودک از بدو تولد اندیشیدهایم و بستر مناسبی برای تکامل او مهیا کردهایم؟
اما چرا رشد و تکامل کودک مورد غفلت قرار گرفته است؟
در اغلب کشورهای در حال توسعه آمار دقیقی درباره رشد و تکامل شناختی، اجتماعی و عاطفی کودکان در دست نیست که خود به نامرئی ماندن مشکل دامن میزند.
در جهان در حال توسعه علاوه براینکه 99میلیون کودک در سنین ابتدایی از تحصیل محروماند کودکانی نیز که به مدرسه فرستاده میشوند در مقاطع مختلف تحصیلی از تحصیل باز میمانند.
در حال حاضر میانگین افت تحصیلی دانشآموزان مقطع راهنمایی در کشور ما 10 درصد است. ولی اختلاف بین استانهای کشور بیانگر حقیقت تلخی است.
براساس آمار وزارت آموزش و پرورش این رقم برای پایه اول راهنمایی در تهران 5/4، هرمزگان 10 و در سیستان و بلوچستان 14 درصد است. در استان آذربایجانغربی این رقم به 17درصد میرسد.
دستیابی به عدالت در سلامت شاید حیاتیترین نیاز یک جامعه انسانی است. توزیع عادلانه منابع و ساختارهای اقتصادی سالم است که میتواند راه را به سوی عدالت هموار کند.
ساختارهای اقتصادی هر کشور در سایه عوامل سیاسی و ایدئولوژیک شکل میگیرد. خوشبختانه ایدئولوژی ما مسلمانان به عدالت و برابری انسانها تاکید فراوان دارد و ساختارهای ذهنی جامعه نیز پذیرای عدالت است.
بنابراین سازماندهی منابع انسانی و اقتصادی باید با توجه به این ایدئولوژی، همه مناطق جغرافیایی کشور را تحت پوشش قرار دهد.
اگر منابع موجود با این هدف برنامهریزی شود و افرادی که از نظر مالی در دهکهای پایین قرار دارند با حمایت مؤثر از آموزش باز نمانند و خصوصا زنان و کودکان در این مناطق مورد توجه ویژه قرار گیرند و در معرض کمبودهایی که توانمندیهای آنان را کاهش میدهد قرار نگیرند و خصوصا اگر برنامههایی در سطح ملی کودکان را زیر چتر مراقبت همه جانبه جسمی، عاطفی، روانی و اجتماعی قرار دهد، این چرخه عقب افتادگی که مناطق محروم را با شدت بیشتر در معرض مخاطره قرار داده، شکسته خواهد شد و اینگونه راه بهسوی جامعهای توانمندتر از پیش مهیا میشود.
* متخصص بهداشت عمومی و اپیدمیولوژی تغذیه
مدیر مؤسسه تغذیه، سلامت و توسعه