محسن رفیق‌دوست در خاطراتش می گوید: من معتقد بودم که هویدا باید می‌ماند و حرف می‌زد، چون بالاخره ۱۳ سال نخست‌وزیر کشور بود و نباید زود اعدام می‌شد.

امیر عباس هویدا

به گزارش همشهری آنلاین، از جمله نکات مهم در خاطرات محسن رفیق دوست، روایت وی از دستگیری امیرعباس هویداست. او در آن روزها در سوئیتی در باغ شیان تهران نگهداری می‌شد و از آن مکان با مدرسه رفاه تماس گرفت و خویش را تسلیم انقلابیون کرد: «مردم در غروب ۲۱ بهمن، سپهبد [مهدی]رحیمی، فرماندار نظامی تهران را دستگیر کردند. او را آوردند و تحویل ما دادند. اولین نفر رحیمی بود. از صبح ۲۲ بهمن هم کم‌کم همه سران نظام دستگیر شدند.

۲درخواست مهم هویدا از انقلابیون | چه کسی هویدا را کشت؟ | گفتم کم مردم را اذیت کرده‌ای، حالا می‌خواهی به هتل ببریمت؟!...»
امیرعباس هویدا و هادی غفاری 

ما بلافاصله چند اتاق را در طبقه سوم مدرسه رفاه به زندان تبدیل کردیم! چون جای دیگری نداشتیم. چهار، پنج خط تلفن هم داشتیم و پای هر تلفن، یک نفر نشسته بود و مرحوم شهید حقانی و یک روحانی دیگر به نام مهدوی، یک روز در میان مسئول تلفنخانه بودند. آن روز نوبت آقای حقانی بود. ایشان در گیر و دار دستگیری‌ها مرا صدا کرد و گفت حاج محسن، کسی می‌گوید از باغ شیان زنگ می‌زند و می‌خواهد راجع به هویدا صحبت کند! گوشی را گرفتم. آقایی به نام عباس رضائیان که کارمند سازمان آب و خانه‌اش در همسایگی باغ شیان بود، گفت من از باغ شیان زنگ می‌زنم، آقای هویدا می‌خواهد صحبت کند! هویدا گوشی را گرفت و گفت من امیرعباس هویدا هستم، بیایید مرا ببرید! سریع به شیان و باغ شیان رفتیم. این باغ متعلق به ساواک بود و هفت، هشت هکتار مساحت داشت. در یک طرف باغ شیان، خانه‌ای سه طبقه به عنوان خانه سازمانی برای رئیس ساواک ساخته بودند که هنگام انقلاب، خانواده تیمسار مقدم در آن زندگی می‌کردند.

در طرف دیگر باغ هم ساختمان دو طبقه خیلی شیکی بود که به عنوان مهمانسرای ساواک، از آن استفاده می‌شد. در نزدیکی آنجا ۱۲ سوئیت مجهز هم قرار داشت. زندان هویدا، اتاقی در همان مهمانسرا بود. در اتاق، تعداد زیادی بطری پر و خالی مشروب بود. ۱۵، ۱۰ تا پیپ و پنج، شش تا کتاب هم داشت که دو، سه‌تای کتاب‌ها، کتاب‌های سکسی و عشقی بود. او را برداشتیم و به مدرسه آوردیم. هویدا را به اتاق بقیه نبردیم، در یک اتاق دیگر آن را نگه داشتیم. من در آن روز، صحبتی با هویدا نداشتم. چند روز که گذشت، زندان قصر را آماده کردیم و آقای حاج اصغر رخ‌صفت را به عنوان رئیس زندان قصر گذاشتیم. هویدا به آنجا منتقل شده بود که مرحوم محمد- برادر اصغر رخ‌صفت- که مدیر داخلی زندان بود، به من زنگ زد و گفت هویدا می‌گوید می‌خواهم آقای رفیق‌دوست را ببینم! به زندان قصر و سلول هویدا رفتم.

گفت مرا از اینجا ببر بیرون، برویم با هم توی حیاط قدم بزنیم، می‌خواهم با شما صحبت کنم! آمدیم در حیاط و نیم ساعتی با هم قدم زدیم! اولین حرفی که زداین بود که وقتی انقلاب شد، فکر نمی‌کردم شما دوام بیاورید، اما الان که می‌بینم این زندان، توسط چند بازاری و با این نظم اداره می‌شود، متوجه شدم که مملکت را هم می‌توانید اداره کنید!... به او گفتم به طور طبیعی سرنوشت حکومت شما که جدای از مردم بود، به اینجا ختم می‌شد! گفت بله، من قبول دارم که قدرت مردم وقتی جمع بشود، در اختیار هر کس که باشد، او حاکم است!... هویدا در آن روز، دو خواسته داشت. گفت خانه‌ای در برج آ اس پ یوسف‌آباد هست که من پولش را نداده‌ام و مال من نیست! اسم کسی را آورد و گفت خانه مال آن شخص است، به او بدهید. بعد گفت من خیلی حرف دارم، اگر می‌خواهید اعدامم کنید، دیرتر اعدام کنید تا حرف‌هایم را بگویم یا بنویسم!... که متأسفانه عجله کردند.

من معتقد بودم که هویدا باید می‌ماند و حرف می‌زد، چون بالاخره ۱۳ سال نخست‌وزیر کشور بود و نباید زود اعدام می‌شد. البته آقای فردوست هم زود مُرد. ما اصلاً کاری با او نداشتیم. او هم اطلاعات جالبی داشت، اما سکته کرد و مرد. ما هم هنوز نفهمیدیم که اعدام هویدا با آن سرعت، کار چه کسی بود! هر چند بعید نیست که کار آقای هادی غفاری باشد، اما قاطعانه هم نمی‌توانم بگویم! اما در هر صورت، هویدا کشته شد و اعدام نشد! اینکه آقای غفاری هم گفته ما هویدا را دستگیر کردیم هم حرف بیخودی است! گذشته از این نکته، از جمله افراد دستگیر شده توسط مردم [منوچهر]خسروداد، [رضا]ناجی و [نعمت‌الله]نصیری را هم در همان روز آوردند! آن‌ها را به اتاق نظامی‌ها بردیم. آمدند و گفتند نصیری خیلی سروصدا می‌کند! داود مسعودی زندانبان آن اتاق بود. داخل رفتم و به نصیری گفتم برای چه سروصدا می‌کنی؟ گفت این چه جایی است که ما را نگه داشته‌اید، ما اینجا ناراحتیم! با مشت به گردنش زدم و گفتم کم مردم را اذیت کرده‌ای، حالا می‌خواهی به هتل ببریمت؟!...».

گزارش کامل را از اینجا بخوانید.

کد خبر 655483

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 5
  • نظرات در صف انتشار: 3
  • نظرات غیرقابل انتشار: 7
  • IR ۰۹:۵۹ - ۱۴۰۰/۱۱/۱۸
    22 1
    به نظرمن هردولتی که عوض میشه نبایدسری کارکنان قبلی اعدام کردمیشدیه فرستی دادچون آنها هم مال آن مملکت هستن میشه استفاده ازشان کردتوسیاست اقتصاد جنک ومدیرتی وزیرنطرمیگرفتشان
  • علی IR ۱۲:۰۱ - ۱۴۰۰/۱۱/۱۸
    0 11
    عاقبت کسانی که علیه ملت حرف بزنند ، روبرو ملت بایستند ، بر خلاف نظر آنها تصمیم بکیرند و نکذارند مردم خرفهاشون پای صندوق رای بزند یقینا همین است !!!
  • IR ۱۴:۱۴ - ۱۴۰۰/۱۱/۱۸
    9 1
    خدا داند که کدامیک بهترید
  • عبدالرضا غیایی شاملو IR ۰۵:۰۳ - ۱۴۰۰/۱۱/۱۹
    3 0
    در این مطلب چند نکته نظرم را جلب کرد، اول جسارت سپهبد رحیمی حالا به درست یا غلط تا لحظه آخر پایبند به باورهایش بود و این نوع جسارت و وفاداری کمیاب و نادر است، دوم اینکه به گفته راوی محترم این مطلب هویدا اعدام نشد و کشته شد اگر اینگونه است چرا در مورد قاتل یا قاتلینش که بصورت خودسرانه اقدام به قتل ایشان کرده بودند محکمه ای تشکیل نشد؟ و سوم جواهرات و اموالی را که مربوط به این نظامیان بود که میفرمایید بعدها تحویل بانک مرکزی دادید هنوز موجود میباشد یا خیر؟ چون در موزه یا خزانه بانک مرکزی این جواهرات دیده نمیشود و حرفی هم راجبشان شنیده نمیشود، یاعلی
  • اصفهانی IR ۱۶:۲۷ - ۱۴۰۰/۱۱/۱۹
    1 0
    فاسدان ادا ری، مولدان فسادهای اداری و غیر اداری هستندولاغیر.