به گزارش همشهری آنلاین به نقل از مهر، از دوره سی و چهارم و با «ایستاده در غبار»، محمدحسین مهدویان هر سال با یک اثر در جشنواره فیلم فجر حضور دارد. این حضور مستمر پس از قسمت اول ماجرای نیمروز دستاورد خاصی برای مهدویان نداشته و باعث انتقادهای بسیاری به این فیلمساز جوان و پرکار نیز شده است.
در ادامه نظرات تعدادی از منتقدان را درباره «مرد بازنده» میخوانید.
مهدویان میخواهد حرفهای مهم بزند اما نمیتواند
امیر محزونیه، روزنامهنگار و فعال فرهنگی درباره «مرد بازنده» گفت: یک تجربه متوسط. هیچ چیز عالی نیست. نه کارگردانی و نه قصه کمکی به فیلم میکند و نه حتی بازیها و فیلمنامه. فیلم اضافه دارد و باید کوتاهتر از این میشد. قهرمان و ضد قهرمانهای فیلم نامفهموم هستند. داستانهای فرعی هم به نجات فیلم کمکی نکرده و به مساله و هدف فیلم چندان کمکی نمیکند. مهدویان هم مانند کیمیایی سعی دارد حرفهای مهمی بزند اما نمیتواند.
مهدویان فقط تلاش میکند دکانش تعطیل نشود
محمد اسماعیلی، منتقد سینما نیز توضیح داد: مهدویان که پس از «شیشلیک» باید فاتحه او را در سینما میخواندیم، حالا تلاش کرده با تمسک به چند معمای ساده پلیسی مقداری دستهای خالی از قصهاش را پنهان کند. البته تا حدی مخاطب را همراه میکند اما در اواسط کار از کشفیات کارآگاهی به اختلافات قدیمی زنانه میرسد ولی به هر حال تا حدی کشش ایجاد میکند. آنچه که در مورد مهدویان نیاز به بررسی جدی دارد، این است که فقدان جریان راهبری فکری در سینمای انقلاب باعث میشود مهدویان کاملاً به حال خود رها شده و از «ایستاده در غبار» به اینجا برسد. ظاهراً فقط تلاش میکند دکانش تعطیل نشود و بیکار نماند و کاری ساخته باشد. آن هم در کوتاهترین زمان ممکن و چون حرفهایش ناشی از دغدغه شخصی و تحقیق و پژوهش نیست، سرشار از آشفتگی میشود.
کاش بزرگتری این فیلمساز را به روزهای اوجش برگردانَد
رسول احمدی منتقد دیگری است که درباره «مرد بازنده» اعتقاد دارد: راه رفتن خلاف جریان حرکت مردم برای فرار از بازنده بودن؛ این ماجرای خود فیلمساز است که چون تصور در بنبست بودن دارد، نسخه «فرار» را هم برای خودش و هم برای مخاطب میپیچد. فیلمساز به تکنیک مسلط است و مخاطب را کاملاً درگیر میکند، اما در نهایت رهایش میکند و چیزی به دستش نمیدهد. کاش بزرگتری پیدا میشد که دست فیلمساز را بگیرد و به روزهای اوجش برگرداند.
فیلمنامه خوب و کارگردانی درست
فرزان معظم، فعال حوزه سینما نیز اظهار کرد: موضوع «مرد بازنده» شاید در مرحله اول تکراری به نظر برسد. قصه با یک فیلمنامه خوب و کارگردانی درست در انتخاب بازیگر و طراحی صحنه همراه است. کارگردان جسورا خط قرمزها در سیستم پلیس را مطرح میکند. استفاده درست از صدای محیط به جای موسیقی از نکات مثبت فیلم است.
مرد بازنده مدیوم نمایش خانگی دارد
جمال احمدی، منتقد سینما هم پس از تماشای «مرد بازنده» اظهار کرد: مرد بازنده، قصهای جذاب است که برای سینما مصور میشود. بار فیلم خیلی روی تصویر نیست. به خصوص که کارگردانی با دوربین دیدزن تله به نحوی است که تصویر را از حس تهی میکند. این جنس فیلمسازی مناسب نمایش خانگی است: فیلمنامه پرکشش، بازیگری استاندارد و تکراری، تکیه بر دیالوگ به جای میزانسن و تصویر. اگر دقت کنیم خبری از صحنههای شلوغ فیلمهای قبلی مهدویان نیست. مهدویان در نزدیکی مدیوم نمایش خانگی «مرد بازنده» شده درحالی که در نزدیکی مدیوم مستند، «ایستاده در غبار» بود و در این جمله استعارهای لطیف و حقیقی نهفته است.
مرد بازنده در جستجوی عدالتی دستنیافتنی
سعید تیموری، منتقد سینما هم تاکید کرد: «مرد بازنده» در جستجوی عدالتی است که ظاهراً دور از انتظار و دستنیافتی به نظر میرسد. هرچند تا انتهای داستان تلاش و مبارزه برای عدالت خواهی ادامه پیدا میکند اما به سرانجام نمیرسد. چرا که شخصیت رقیب غیبش زده و از طرف دیگر برای گره افکنی تلاشی نمیکند. از این رو سرنخها مانند یک کلاف اطلاعاتی سردرگم عمل میکنند و قرار نیست قهرمان داستان را از انفعال و سردرگمی بیرون بیاورند.
بازگشت مهدویان به «ایستاده در غبار»
محمد بزرگ، روزنامهنگار و منتقد سینما نیز تصریح کرد: بهتر است دیگر «زخم کاری» و «شیشلیک» را از یاد ببریم و آغوشمان را بار دیگر به مانند «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز یک» به روی مهدویان بگشاییم. مرد بازنده برگ برندهای در پرونده مهدویان و همچنین جواد عزتی خواهد بود. فیلمی منطبق بر مؤلفههای ژانری (فیلم نوار) و خلق فضاسازی پارانوییک به شکلی کنترل شده توسط کارگردان. در فرم به مراتب این کار از سایر کارهای کارگردان جلوتر اما در متن همچنان واجد نقد است.
مرد بازنده در حد و اندازه ماجرای نیمروز نیست
مریم محمدی، منتقد سینما هم گفت: «مرد بازنده» به لحاظ ساختار شاید قصد دارد پیچیدگیهایی را مطرح کند، اما نمیتواند داستان ساده و تکراریاش را پشت این ساختار پنهان کند. شاید مرد بازنده فیلم بدی نباشد اما در حد و اندازهای سازنده آثاری چون ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز نیست. هرچند تلاش میکند با استفاده از تکنیک خوب، ضعف فیلمنامه را بپوشاند اما چندان موفق نیست. در همان صحنه کالبد شکافی کلید حل ماجرای پلیسیمان مطرح میشود. دستیار پلیس میگوید قاتل یک زن است و جواد عزتی میگوید شاید هم یک مرد ضعیفجثه و در پایان هیچ تعجب نمیکنیم که قاتل همان زن و مردی هستند که فیلم نشان میدهد. فیلم اما برای مسأله شکل جدید ازدواج در بین جوانان جسارتی نشان داده است. چیزی که جواد عزتی اول به سختی اما کمکم آن را در مورد فرزند خود قبول میکند.
نظر شما