همشهری آنلاین - ندا آلطیب: معجونی در ۲ تجربه اخیر خود با کارگردانهای جوان سینما همکاری کرده است. او امسال در جشنواره بهعنوان بازیگر اصلی «شب طلایی»؛ نخستین ساخته سینمایی یوسف حاتمیکیا حضور دارد. با همین انگیزه درباره این همکاری، با او گفت و گو کردیم. این گفتوگو پیش از آغاز بهکار جشنواره فیلم انجام شد که هنوز فیلم شب طلایی دیده نشده بود.
با توجه به کارنامهای که از شما در تئاتر و سینما سراغ داریم، چه شد که به پیشنهاد همکاری با یوسف حاتمیکیا پاسخ مثبت دادید؟
در وهله اول علی هاشمی (از کارگردانان و دستیاران کارگردان در تئاتر و سینما) تماس گرفت و متن را فرستاد که بعد از خواندن آن قراری گذاشتیم و با یوسف صحبت کردم. برخورد او را با متن بسیار خوب و روشن دیدم و در عین حال بسیاری از کسانی که در این پروژه حضور داشتند، از بچههای تئاتر بودند که قبلا با یکدیگر کار کرده بودیم و پیشنهاد این همکاری را پذیرفتم.
ظاهرا این فیلم به مقطع کرونا میپردازد. بعد از ورود کرونا زیاد صحبت شد که چه زمانی باید منتظر خلق آثار هنری متاثر از کرونا باشیم و بعضی از هنرمندان معتقد بودند هنوز زود است که درباره این دوره، کار هنری بسازیم و باید بگذاریم تا تجربه این دوران تهنشین شود و با صبر و تامل درباره آن کار کنیم. آیا این فیلم به لحاظ موضوعی واکنش اولیهای است نسبت به کرونا یا اینکه آن تمرکز و تهنشین شدن، اتفاق افتاده است؟
نمیتوانم بگویم خیلی کامل تحتتأثیر ماجرای کرونا و قرنطینه و اینهاست، ولی فضای کرونا بهشدت بر این کار تأثیر میگذارد. چون اولا داستان فرد مسنی است که تولدش را میگیرد و بسیاری از فرزندانش بهدلیل همین شرایط کرونایی و برای حفظ سلامتی او تلاش میکنند به او نزدیک نشوند ولی در مقابل، کسانی دیگر مانند زنی باردار میپذیرد که کنار او باشد. اینها مواردی است که در قصه وجود دارد. اینگونه نیست که خیلی مستقیم و عمیق به مقطع کرونایی بپردازد ولی تحتتأثیر این شرایط هست. به این معنا که اتفاقات کرونا بر قصه تأثیرگذار است.
یوسف حاتمیکیا بیشتر در حوزه فیلم مستند و کوتاه فعالیت کرده. تجربه کار با کارگردانی که پیشینهاش بیشتر به فیلم کوتاه و مستند برمیگردد و بهویژه بر آثار جنگی متمرکز است، برایتان چگونه بود؟ آیا آن تجربهها در این فیلم هم به نوعی خود را نشان میداد یا اینکه شب طلایی کاری است کاملا مستقل که چندان هم به دغدغههای او درباره جنگ و مستند ارتباط پیدا نمیکند؟
تصور نمیکنم که باید تفکیک کنیم. چون در هر صورت هر یک از این تجربهها نشستی در آدمی دارند ولی این فیلم در حوزهای است که ربط مستقیمی به تجربیات یوسف حاتمیکیا در زمینه فیلمهای مستند و کوتاه ندارد. در هر صورت تجربه قبلی هر کسی بر حال و هوای کارهای بعدیاش تأثیر میگذارد. آنچه در این ماجرا برایم مهم بود، این است که نخستین کار یک کارگردان است. چون در سینمای قصهگو، نخستین تجربه اوست. کسانی که در سینما نخستین تجربه خود را کسب میکنند، برای اثبات توانمندی خود در این زمینه وسواس بسیار خوبی دارند. این وسواس این اطمینان را در کسانی مانند من ایجاد میکند که قرار نیست فیلمی سرسری ساخته شود. بلکه حس میکنیم این کارگردان میخواهد توانایی خود را در ساخت فیلم سینمایی ثابت کند و به همین دلیل با دقت بیشتری بر ژانر تازهای که قصد کار در آن را دارد، تمرکز کرده است. بنابراین این تمرکز و حساسیت به نفع من هم بهعنوان بازیگر پروژه هست.
اتفاقا قصد داشتم درباره همین موضوع صحبت کنیم. بارها دیدهایم که هنرمندان حرفهای از همکاری با کارگردانهای جوان و فیلماولی استقبال کردهاند و معتقدند آنان خلاقیتها و انگیزههای بیشتری دارند. برای شما چگونه تجربهای بود؟ آیا شما هم چنین باوری دارید؟
بله. تصور میکنم بخشی از این پرسش را در پاسخ قبلی جواب دادم. حساسیت و وسواس کارگردانهای جوان و در عین حال همین انگیزهای که از آن میگویید، جذاب است. به عقیده من برخورد نسل جدید در مورد مقوله سینما و حضور آنان در این حوزه متفاوت است. نسلهای قبلی سینما را به واسطه حضور در سالن سینما لمس میکردند و این تجربه را با رفتن به سینما بهدست میآوردند. یعنی اگر قرار بود فیلمی ببینند، در سالن سینما این اتفاق میافتاد ولی الان خود مقوله فیلم آنقدر در دسترس است که نسل جدید گویی به آن نزدیک هستند و تجربه دیدن فیلم در میان آنان خیلی زیاد است. به همین دلیل در مقایسه با نسل قبل در برخورد با مقوله فیلم خیلی راحتتر هستند. طبعا دیدن این همه کار و پیدا کردن تفاوتهای این همه ژانر گوناگون به آنان بینشی میدهد و در عین حال کمی هم کار را برایشان سختتر میکند؛ چراکه باید در این فضا و در میان این همه گونهگونی، زبان شخصی خود را پیدا کنند. درهرحال معتقدم نسل جدید عموما بچههای خلاقی هستند و چون تعدادشان هم بسیار زیاد است، طبعا در چالش عجیبی قرار دارند. در نسل جدید ۳،۴ فیلمساز نداریم، بلکه بسیار پرتعداد هستند و در میان آنان کسی که دوره آماتوری را میگذراند، حتما باید توانمندی داشته باشد تا به مرحله بالاتر برسد.
البته یک موضوع دیگر هم درباره کار کردن با کارگردانهای فیلماولی وجود دارد؛ در بسیاری موارد دیدهایم کارگردانهای شناخته شده به دلایل گوناگون که مثلا در ۲ سال گذشته کرونا جدیترین دلیل بوده، فرصت کار پیدا نمیکنند. طبیعتا وقتی آنان کار نکنند، بازیگران و دیگر عوامل سینما ناچار هستند در آثار کارگردانهای ناشناختهتر کار کنند. اگر برایتان این امکان بود که با کارگردانهای شناختهشدهتری کار کنید، آیا باز هم به پیشنهاد همکاری کارگردانهای جوان فکر میکردید یا اینکه اصلا شناختهشده بودن کارگردان برایتان معیار نیست. اصولا شناختهشده بودن کارگردان چقدر در پذیرش پیشنهاد همکاریاش مؤثر است؟
برایم کاملا متفاوت است چون در تجربیاتم کار کردن با افراد سرشناس هم وجود دارد اما الزاما بهمعنای موفقیتآمیز بودن آنها نیست و اصلا خود هم شک دارم که به موفقیت رسیده باشد. درحالیکه از یکی دو تجربه اخیری که داشتم، اولی با پناه پناهی و بعد از آن هم با یوسف حاتمیکیا که هر دو هم جوان و کمسنوسال هستند، خیلی راضیتر بودم تا تجربه همکاری با افراد شناختهشدهای که قبلا هم با هم کار کرده بودیم و خیلی هم رضایت نداشتم. ولی الان در این کار به نظرم رضایت وجود دارد.
هماکنون فیلمهای بسیار زیادی در صف اکران هستند و با توجه به اتفاقات ۲سال گذشته که بسیاری از آثار سینمایی فرصت نمایش پیدا نکردند، طبیعتا صف اکران طولانیتر هم شده. سینماگران و حالا در مورد شما بازیگران با چه انگیزه و امیدی در سینما کار میکنند. بهعنوان یک بازیگر برای دیدهشدن فیلمی که برایش تلاش کردهاید، چه چشماندازی دارید و چقدر این امید در بازیگران وجود دارد که نتیجه و ثمره تلاششان دیده شود؟
خوشبختانه با شکلگیری و رواج پلتفرمها، ماجرای اکران صرفا به سالن سینما موکول نمیشود. به همین دلیل دیده شدن تجربه و زحمات عوامل سینما، دیگر مثل گذشته نیست. شاید امروز یک فیلم خیلی بیشتر از زمانی دیده میشود که در سینما اکران میشد. چون الان فیلمها دیگر در دسترس مخاطب هستند و او در خانه نشسته و بهصورت آنلاین یا از طریق خریداری از پلتفرم، آثار را تماشا میکند. هرچند اینگونه فیلم دیدن، کیفیت تجربه فیلم دیدن در سینما را ندارد ولی به هر حال آن اثر دیده میشود. درست است که جنس این دیده شدن متفاوت است. در مورد ما بازیگران هم شاید وقفهای برای دیده شدن نتیجه کارمان رخ بدهد ولی میدانیم درنهایت دیده خواهد شد؛ در سینما یا در پلتفرم و ... . ضمن اینکه سینما دستهبندیهای مختلفی هم برای خود تعریف کرده مانند «هنر و تجربه». در گذشته گاه فیلمهایی که بازده اقتصادی خیلی خوبی نداشتند، از گردونه اکران حذف میشدند ولی هماکنون با وجود فضایی مانند «هنر و تجربه»، این آثار هم امکان عرضه و دیده شدن پیدا میکنند و دیگر چندان نگرانی مبحث اقتصادی را ندارند. احتمالا یارانهای دریافت میکنند و به هر صورت دیده میشوند.
اگر قرار باشد این گپ و گفت بهعنوان سندی از دوران کرونا باقی بماند، تجربه کار در این دوران برایتان چگونه بود؟ چون بازیگران به هیچوجه نمیتوانند ماسک بزنند و در میان مشاغل هنری، سختترین کار را دارند. شما هم در فیلمی پربازیگر بازی کردهاید. این تجربه را از نظر سختیها و محدودیتهای دوران کرونا چگونه ارزیابی میکنید؟
چند روز پیش از من پرسیدند که این نقش چه چالشی برایم به همراه داشت. واقعیت این است که خود نقش چندان چالشی برایم نداشت و نقش سختی نبود. بزرگترین چالشم اتفاقا کرونا بود و اوایل کار هم برای پذیرش این همکاری مردد بودم. چون میدانستم این کار در لوکیشنی ثابت و در یک خانه ضبط میشود. آن هم با تعداد بازیگران بسیار زیاد و تصور کنید همراه با عوامل فنی، تقریبا حدود ۴۰،۵۰ نفر در یک خانه بودیم و حین همین کار هم یکبار دچار کرونا شدم و ۲ هفته کار متوقف شد. به هر حال شرایط سختی بود. بخشی از عوامل فیلم قرار بود در داخل فیلم با ماسک حضور داشته باشند ولی بعضی دیگر هم بودیم که قرار نبود در فیلم ماسک داشته باشیم. به همین دلیل از نظر روانی، شرایط بسیار سختی داشتیم و هر روز منتظر فاجعه و اتفاقی بودیم که نهایتا هم رخ داد و همانطور که گفتم، خود من درگیر شدم. درحالیکه مرتب و هفته به هفته تست کرونا داشتیم. به هر حال شرایطی بسیار بد و چالشی بسیار دشوار بود.
نظر شما