پژمان بازغی بازیگر نقش «فرود وطنخواه» در فیلم «فرود در غربت» با این مقدمه درباره دلیل پذیرش نقش اول این فیلم توضیح میدهد: «فرود نقش خوبی است. برای اولین بار است که در سینمای ایران، عشق پدرانه به نمایش کشیده میشود؛ پدری که برای نجات فرزندش حاضر است به هر کاری دست بزند. این کار خوبی در سینمای ایران است و امیدوارم با همه کمیها و کاستیها، فیلم خوبی از کار دربیاید».
صحبتکردن از کمی و کاستی در پشت صحنه فیلمی که قرار است نشان دهد چه مکانیزمی پدری را وادار میکند تا برای نجات فرزندش از مرگ حتمی، دست به اسلحه ببرد، کنایهآمیز به نظر میرسد. شاید کسی که تازه قدم به پشت صحنه این فیلم گذاشته است، در نگاه اول متوجه کاستیها نشود اما بعد که کارگردان و سایر عوامل فیلم سر درد دل را باز میکنند، پرده از مشکلات و کمبودهایی برمیدارند که مختص این فیلم خاص نیست و شاید یکی از علل اصلی همان جملهای است که بازغی در مقدمه گفتوگویش بر زبان آورده است.
ظهر یک روز تعطیل پاییزی است، در نیمه ماه رمضان. نور مستقیم آفتاب در محوطه بیرونی بیمارستان بیماریهای خاص میدرخشد اما در داخل طبقات بیمارستان که یکی از لوکیشنهای اصلی فیلم «فرود در غربت» است، کمتر اثری از آن میتوان دید. مصطفی بافرونی، دستیار اول مدیر فیلمبرداری(مصطفی کشفی) همراه با سایر اعضای گروه فیلمبرداری، سخت مشغول چیدن نورها در داخل سالن کنفرانس هستند. از منبع نوری غیرعادی استفاده میکند؛ از نور فلورسنت که کمتر ممکن است سر صحنه فیلمی وجود داشته باشد. البته برای استفاده از این منبع از فیلتر «ماینوس گرین» استفاده میکند و توضیح میدهد که با این کار، رنگ سبز مهتابی را میگیرد. میگوید که به خاطر تعداد زیاد نماهای خارجی شب و نماهای داخلی، لازم بوده از نگاتیو500 استفاده شود و چون نوع مناسب نگاتیو500 موجود نبوده، بخش اعظم این تمهیدات نوری به خاطر اختلاف دمای رنگی دو نوع نگاتیو به آنها تحمیل شده است.اما این تنها کمبودی نیست که کار را تحت تاثیر قرار میدهد. سعید اسدی – کارگردان فیلم که آثاری همچون «سیب سرخ حوا»، «عشق گمشده» و «آواز قو» را در کارنامه خود دارد – به کمبودهای بیشتری اشاره میکند: «کمبود فیلم خام یک مشکل بزرگ است. همین که کارگردان میداند برای فیلمبرداری امشب دو حلقه فیلم بیشتر ندارد، بزرگترین مشکل است؛ ظلمی است در حق فیلم، بازیگر و کارگردان که مجبور هستند کارشان را در برداشت اول انجام دهند و به خاطر کمبود فیلم، استرس شدیدی را تحمل کنند». علاوه بر آن، به اجبار برای استفاده از دوربین قدیمی و پرسروصدای BL2 اشاره میکند که اصلا برای فیلمبرداری با صدای سر صحنه مناسب نیست و عذابی که کارگردانان، فیلمبرداران و صدابرداران سینمای ایران برای پوشاندن صدای این دوربینها باید تحمل کنند. همینطور از کمبود فیلتر مناسب برای تغییر دمای رنگی لامپهای مهتابی میگوید و از اینکه در مواردی مجبور شده است کار را به خاطر نبود نگاتیو، تعطیل کند.
با این حال، کار خوب پیش میرود. حسین خضوعی - برنامهریز و دستیار اول کارگردان - توضیح میدهد که با کار فشرده روزی 12ساعت، همهچیز طبق برنامه پیش میرود و انتظار میرود 5روز دیگر که طبق برنامه، روز 40 است، کار به پایان رسیده باشد. تدوین فیلم، همزمان توسط محمد راوندی انجام میشود و قرار است فیلم تا ماه آذر به جشنواره پلیس برسد.
فیلمنامه را سعید اسدی نوشته و در بخش پایانی فیلم، از همفکری فیلمنامهنویس دیگری به نام جیمز کرنس استفاده کرده است. فرود، مرد جوانی است که به خاطر نجات شخصی از خودکشی، از کار برکنار میشود. پسر 6ساله او که تا این زمان در آلمان زندگی میکرده به نزد او میآید. مرد جوان ناگهان متوجه میشود که فرزندش به بیماری قلبی مبتلاست و باید مبلغ هنگفتی برای معالجهاش بپردازد. وی موفق به تهیه چنین مبلغی نمیشود اما مصمم است به هر شکل شده، فرزندش را از مرگ حتمی نجات دهد و به ناچار دست به اسلحه میبرد.امروز یکی از سکانسهای میانی، فیلمبرداری میشود. فرود هنوز دست به اسلحه نبرده و میخواهد با پزشک معالج فرزندش صحبت کند. ناصر آقایی نقش پزشک را بازی میکند و در شورای پزشکی سرگرم گفتوگو با تلفن همراه خودش است که فرود از در وارد میشود. البته وقفهای در جریان فیلمبرداری پیش میآید و «وایت بورد» سالن به محل مسابقه خطاطی میان بازغی و آقایی تبدیل میشود. اسدی هم با وسواس، مشغول بررسی فیلمهای رادیولوژی است که قرار است در صحنه مورد استفاده قرار گیرد اما هیچکدام از آنها را مناسب نمیبیند.کشفی، ریل تراولینگ را میچیند و نکتهای درباره جهت حرکت دوربین، جهت بازشدن در و دکوپاژ مطرح میکند که برطرفکردن آن، به بعد از افطار موکول میشود.ظاهرا صرف افطار این مشکل را حل میکند. نماهای این سکانس گرفته میشود، صداها برداشته میشود و بازیگران، کارشان را در همان برداشت اول انجام میدهند.
با این حال، مشکلات سینمای ایران و کمبودها و کاستیهای آن به قوت خود باقی است.
اینکه آیا بازغی میتواند مشکل کمبود پول و نجات فرزند خود را حل کند، به تعامل او با بازیگر نقش پلیس که در این سکانس حضور ندارد(جمشیدهاشمپور) مربوط میشود و به راه حلی که فیلمنامهنویس و کارگردان پیش پای او میگذارد، اما ظاهرا مشکلات و کمبودهای سینمای ایران پیچیدهتر از آن است که بتوان فیلمنامهای برای حل آن نوشت.
روز هفت - ساسان گلفر: «این روزها کمتر فیلم خوبی در سینمای ایران ساخته میشود. شمار فیلمهایی که بتوان آنها را در حد سینمای حرفهای به حساب آورد، به تعداد انگشتهای دست نمیرسد و کارگردانهای خوب سینمای ایران، کمتر دستودلشان به کار فیلمساختن میرود.»
کد خبر 6564