همشهری آنلاین- علیالله سلیمی: فاطمه تقیزاده، دانشجوی ارشد ادبیات نمایشی دانشگاه صدا و سیمای قم است و از چند سال قبل بهصورت مستمر در حوزه نویسندگی و داستاننویسی فعالیت میکند. تخصص اصلی او فعالیت در عرصه طنز مکتوب است. سفرنامه طنز اربعینی «جوادی کجایی؟» به قلم تقیزاده از سوی انتشارات شهید کاظمی منتشر شده و همچنین زندگینامه طنز در حوزه مستندنگاری و تاریخ شفاهی، اثر تازه این نویسنده است که مراحل چاپ را از سوی انتشارات کتاب جمکران طی می کند. پیش از این هم سفرنامه «مادِرلند» که روایتهای داستانی از اربعین است در انتشارات کتاب جمکران به چاپ رسیده است. تقیزاده همچنین در حوزه تاریخ شفاهی، کتاب ملاباجی را در حوزههنری استان قم نوشته که از سوی انتشارات سوره مهر منتشر خواهد شد. جدیدترین اثر فاطمه تقیزاده، کتاب«همیشه سرباز»؛ روایت زندگی شهید ابوالفضل رضائیان است که اخیراً از سوی انتشارات انجمن پیشکسوتان سپاس چاپ و منتشر شده است. درباره کتاب«همیشه سرباز» با فاطمه تقیزاده گفت و گو کرده ایم.
***
- ایده اولیه کتاب«همیشه سرباز» از کجا آمد و چطور شد شما تصمیم گرفتید این کتاب را بنویسید؟
ایده اولیه نگارش کتاب«همیشه سرباز» توسط استاد جواد کامور بخشایش به من پیشنهاد شد. تا قبل از این ماجرا ما هیچ آشنایی نسبت به هم نداشتیم. من در جشنواره بین المللی عبرات در بخش سفرنامه شرکت کرده و رتبه آورده بودم که آقای کامور بخشایش، یکی از داوران آن جشنواره بودند. بعد از اختتامیه، جلساتی در دفتر انجمن پیشکسوتان سپاس انجام شد و نگارش این کتاب را به من پیشنهاد دادند.
- شناخت شما از شهید ابوالفضل رضائیان قبل از نوشتن کتاب چه میزان بود و فکر میکنید در حین نوشتن کار چقدر توانستید به افکار و روحیات این شهید نزدیک شوید؟
قبل از نگارش کتاب هیچ آشنایی نسبت به این شهید بزرگوار نداشتم. اما در طول دو سالی که مشغول نگارش کتاب بودم اطلاعات خوبی نسبت به شهید ابولافضل رضائیان پیدا کردم که در هنگام نوشتن کتاب همیشه سرباز از آنها استفاده کردم.
- شاخصترین ویژگیهای شخصیتی شهید رضائیان را در چه مواردی دیدید که شما را راغب کرد نوشتن زندگینامه او شروع کنید و به سرانجام برسانید.
یکی از بارزترین ویژگی ایشان و سایر شهدای اطلاعات و عملیات، مظلوم بودن و گمنامی ایشان است. این عزیزان به دلیل مسائل امنیتی و اطلاعاتی همیشه مهجور هستند. شاید زندگی آنها شبیه زندگی عادی سایر مردم باشد ولی اینکه خودشان و خانواده را راضی کردند که بهدور از هیاهو و در گمنامی خاصی زندگی کنند جالب بود برایم.
- فکر می کنید مخاطب با مطالعه کتاب«همیشه سرباز» تا چه اندازه با سیره شهید رضائیان آشنا می شود؟
در این کتاب سعی شده است از تولد تا شهادت، به تمامی ابعاد زندگی شهید پرداخته شود، ماجراها و اتفاقهای مهم و برهههای زمانی خاصی که شهید سپری کردند به صورت مستند داستانی ارئه شده است.
- پروسه تحقیق و پژوهش درباره زندگی و حماسههای شهید ابوالفضل رضائیان به چه شکلی بود و چقدر زمان برد؟
پروسه مصاحبه درباره زندگی شهید از سال ۹۰ شروع شده بود. انجمن پیشکسوتان سپاس یک تیم حرفهای را گذاشته بود سر این کار. سال ۹۶ همه مصاحبهها در اختیار من قرار گرفت. بعد از انجام پژوهشهای مربوط به تاریخ وقایع، نگارش کتاب را شروع کردم. در اواسط کار، چند مصاحبه تکمیلی از خانواده محترم شهید انجام دادم و سال ۹۷ نگارش کتاب را به پایان رساندم.
- خاطره ای از خانواده شهید ابوالفضل رضائیان دارید؟
بله، زمانی که نگارش کتاب تمام شد، من خدمت خانواده شهید رسیدم و آنجا متوجه شدم بعد از شهادت ایشان، به پاس خدمات و زحمات شهید رضاییان، یکی از بلوارهای کشور لبنان به نام جهادی این شهید عزیز نامگذاری شده است.
- در کنار روایت زندگی شهید ابوالفضل رضائیان که قصه محوری و اصلی کتاب است و در گذشته روی داده، یک روایت موازی امروزی هم با محوریت زندگی رعنا و امیر بیان می شود که به نوعی حس مشترکی را به خواننده منتقل می کند، چطور شد تصمیم گرفتید این روایت دوم را هم به موازات روایت اول در کتاب بیاورید؟
سال ۹۶ که نگارش این کتاب به من پیشنهاد شده، اوج درگیریهای داعش و جنگ سوریه بود. زمانی بود که بسیاری از روایتهای دفاع مقدس داشت بهصورت زنده تکرار میشد. دوست داشتم به یک روایت مشترک از دو نسل برسم. نسلی که عموما متولد دهۀ چهل و پنجاه بودند و جنگ تحمیلی را پشت سر گذاشتند، و دهه شصت و دهه هفتادیهایی که اینبار نه در یک جنگ داخلی، بلکه برای دفاع از مظلومان یک کشور دیگر داوطلب بودند و میخواستند مدافع حرم باشند. در نظر اول این دو جنگ و این دو نسل شباهتها و نقطه اشتراکهای بسیاری داشتند. اما زمانه، زمانه سی سال پیش و ایام دفاع مقدس نبود و طبعاً بسیاری از بینشها، دغدغهها و اعتقادات بهروز شده بودند. این که بشود با یک داستان فرعی و یک داستان مستند اصلی، این تفاوتها و شباهتها بررسی شوند و یکجورهایی در تاریخ ثبت شوند، تنها هدف من برای انتخاب این این نوع نگارش بود.
- شما دو شیوه روایی متفاوت برای بیان دو روایت موازی کتاب به کار گرفتهاید که بیشتر در نثر و لحن خودنمایی می کند، آیا این انتخاب را فضای کار ایجاب می کرد و تعمدی بوده یا ناخودآگاه اتفاق افتاده است؟
بله کاملا تعمدی بود. چون کتاب دو داستان را به صورت موازی روایت میکرد، نیاز بود که روایتها متفاوت باشد تا هم مخاطب متوجه تغییر داستانها بشود و هم داستانها هرکدام هویت مجزا و مستقلی داشته باشند.
- به نظر خودتان خوانندگان اصلی این کتاب چه قشری از جامعه هستند.
علاوه بر مخاطبین عام و همیشگی دنیای کتاب، دو دسته هستند که دوست دارم کتاب را بخوانند. یکدسته آدمهای شریفی هستند که ایام دفاع مقدس را با پوست و گوشت خود لمس کردهاند. فیلتر خاصی برایشان نمیگذارم. نمیگویم خانواده محترم شهدا، نمیگویم جانبازها و رزمندههای بزرگوار، میگویم همه آدمهایی که سالهای جنگ تحمیلی در ایران بودهاند و درک کردهاند آن زمانه را. دسته دوم نسل جدیدی هستند که آن آدمها را از خودشان دور میبینند. دوست دارم کتاب را بخوانند و ببینند که میشود در عین دور بودن یک سری اشتراکات با آن نسل پیدا کرد و مهربانتر و محترمانهتر برخورد کرد با آنها.
- به عنوان یک نویسنده در عرصه ادبیات پایداری، جایگاه کتابهای زندگینامه داستانی شهدا را چگونه میبینید؟
همهجای دنیا مستند داستانی یکی از قالبهای جذاب ادبی است و مخاطبان پروپاقرص و دو آتیشهای دارد. از روزی که جنگ تمام شد و بحث نگارش روایتهای داستانی مربوط به دفاع مقدس شروع شد، این کتابها بین مردم محبوب شدند. خیلیها را میشناسیم که اصولا کتابخوان نیستند ولی کتابهای مربوط به ادبیات پایداری را مصرانه و مشتاقانه پیگیری میکنند. در حال حاضر این کتابها پرمخاطب هستند ولی باید آنقدر جذاب و دور از کلیشه و خوب تولید شوند تا همه کتابخوانها، علاقهمند به خوانش این نوع روایتها باشند.
نظر شما