دوشنبه ۲۹ مهر ۱۳۸۷ - ۰۶:۱۶
۰ نفر

منیره پنج‌تنی: مارکسیسم را می‌توان یکی از بینش‌های تاثیرگذار در جامعه معاصر تلقی کرد.

جریانی که تا مدت‌ها پویندگی خود را از دست نداد و فارغ از ارزش‌گذاری، الهام‌بخش بسیاری از جریان‌های فکری دیگر بود  اما   قرائت‌های مختلف از اندیشه‌‌های مارکس، رویکردها و همچنین نتایج اجتماعی متفاوتی را به همراه آورد. یکی از برجسته‌ترین نظریه‌پردازان مارکسیست پس از جنگ جهانی دوم، لویی آلتوسر- فیلسوف و متفکر فرانسوی- است.

تلاش آلتوسر برای بازسازی فلسفه مارکسیستی با اقبالی چشمگیر در سراسر اروپای غربی و آمریکای‌لاتین مواجه شد.آنچه آلتوسر وجهه همت خود قرار داد نقد اساسی آثار هگل با این رویکرد بود که آثار دوره جوانی مارکس ارزش علمی ندارند و نمی‌توانند به عنوان سلاحی در خدمت «عمل درست سیاسی»‌ قرار گیرند؛ به همین دلیل آثار مارکس را دوره‌بندی کرد و به این نتیجه رسید که صرفا آثار دوره بلوغ مارکس دارای چنان ارزش علمی‌ای است که می‌تواند به عنوان سلاح در مبارزه طبقه کارگر برای براندازی نظام سرمایه‌داری مورد استفاده قرار بگیرد.در تقسیم‌بندی آلتوسر، آثار دوره بلوغ، شامل سال‌های 1883 – 1857 می‌شد. اهمیت وی در تاریخ اندیشه سیاسی، این است که او آغازگر گشوده‌شدن افق جدیدی در تفکر مارکسیستی بود.

لویی آلتوسر در 1918 در الجزایر به دنیا آمد. او در 1939 در دانشگاه اکول نرمان سوپریور در رشته فلسفه پذیرفته شد و در 1948 از رساله دکتری خود درباره «هگل» دفاع کرد و در همین زمان به عضویت حزب کمونیست درآمد. نقش آلتوسر را در شورش دانشجویی 1968 بسیار ناچیز برآورد کرده‌اند، هرچند بعدها وی، موضع خود را تغییر داد و حتی حزب کمونیست را به ازدست‌دادن ارتباط با توده‌های دانشجویی در انقلاب محکوم کرد.آلتوسر اواخر عمرش دستخوش بحران روحی شد و در6 نوامبر 1980 زنش را کشت. وی به علت شدت مشکلات روانی زندانی نشد و تا سال 1983 روانه بیمارستان روانی شد. آلتوسر، مارکس را از حوالی سال‌های 1845، با گسست معرفت‌شناسانه به عنوان نظریه‌پرداز علمی تلقی می‌کرد و بر این نظر بود که مارکس در این دوران توانست دیدگاه انسان‌گرایانه اولیه خود را که از هگل اخذ کرده بود رها کند و به دیدگاهی ساختارگرایانه در نظریه تاریخ روی آورد که فاقد فاعل انسانی است.

آلتوسر در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم به عنوان یکی از فعالان حزب کمونیست فرانسه، استالین و دولتش را مظهر مارکسیسم در نظر و عمل می‌دانست اما در همین زمان حزب کمونیست فرانسه به رهبری روژه‌ گارودی با رویکرد «اومانیسم مارکسیستی» می‌کوشید طیف وسیعی از اومانیست‌ها، اگزیستانسیالیست‌ها و سوسیالیست‌ها را گرد هم آورد که با مخالفت آلتوسر به عنوان یکی از اعضای مهم حزب روبه‌رو شد. آلتوسر در این زمان قرائتی ساختارگرایانه از مارکس ارائه داد. در این نگرش، فرد به عنوان سوژه، مسبب کنش‌ها نبود بلکه از آنجا که سوژه به لحاظ اجتماعی مقید است و هستی‌اش را از نظام اجتماعی می‌گیرد، ساختارهای اجتماعی بنیادین، کنش‌های افراد را تعیین می‌کنند که این کنش‌ها در خدمت بازتولید و حفظ ساختارها قرار می‌گیرد. در این حالت گویی انسان‌ها شبیه ماشینی همواره در کار هستند، اما آن هنگام که خروشچف، استالین را نفی کرد آلتوسر خود را نیازمند مطالعه مجدد آثار مارکس و هگل دید که حاصل آن، آثار درخشان وی «برای مارکس» ‌و «خوانش سرمایه» بود.

طبق نظریات وی می‌توان مارکس را یک ساخت‌گرا دانست زیرا   اشارات مارکس به مفهوم زیربنا و روبنا از ساختی سخن می‌گوید که در طول تاریخ ثابت است و فقط شکل‌های مختلف مثل فئودالیسم، بورژوازی و... به خود می‌گیرد. آلتوسر عامل تعیین‌کننده را اقتصاد و عامل مسلط را در طول تاریخ متغیر می‌دانست چنانکه این عامل در دوره‌ای ایدئولوژی یا دولت است اما همواره اقتصاد عامل مسلط را در هر دوره تعیین می‌کند و فقط در عصر بورژوازی عامل مسلط و تعیین‌کننده «اقتصاد» است.

آلتوسر تلاشش را مصروف پاکسازی مفاهیم اصلی مدنظر مارکس از زیر سیطره استالینیسم و اومانیسم و همچنین دیالکتیک هگلی کرد. وی درباره فلسفه معتقد است که فلسفه علم نیست و به آن مفهومی که علم موضوع دارد، فلسفه دارای موضوع نیست همچنین؛ فلسفه تاریخ ندارد. وی در مقاله مهمش به نام «لنین و فلسفه» با هگل در این امر که «فلسفه همواره عقب‌تر از علم است» هم‌نظر است.

لویی آلتوسر در 10سال پایانی زندگی‌اش کوشید تا به نوعی اعتراف‌نامه‌ای از زندگی فلسفی- اجتماعی‌اش فراهم کند. این اثر که توجه نسل جدیدی از روشنفکران و منتقدان را به خود جلب کرد پس از مرگ وی در 1992با عنوان «آینده جاودانه می‌ماند» منتشر شد. آلتوسر در این اثر علاوه بر تحلیل آدم‌کشی‌اش، اعتراف می‌کند که آثار مارکس را به طور کامل نخوانده و چه‌بسا برخی از نقل قول‌ها را از خودش ابداع کرده است. با این همه، آلتوسر پس از چند سال بستری شدن در بیمارستان روانی و گذران زندگی در سال‌های پایانی عمرش در آپارتمانی ویران در یکی از محله‌های شمالی پاریس در حالی که فقط با معدودی از دوستانش در ارتباط بود در 22‌اکتبر  درگذشت.

کد خبر 66225

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز