این روند موجب شده در شرایطی که در همه کشورهای جهان بانکها با درایت و تحمل ریسکهای متنوع، امیدوار به تحصیل حتی یک درصد سود هستند در بانکداری ایران، سودهای بهدست آمده، بسیار رؤیایی است.
بانکداران ایرانی نیازی به تحول و بانکداری به معنای واقعی نداشته بلکه فقط با مدیریت سرمایهاندوزی و تراژدی قدرت و سرمایهسالاری، فعالیت کرده و گرچه شعار زیبای خصوصیسازی را چند صد باره سر میدهند اما ماهیت خصوصیسازی را انکار میکنند.
از سوی دیگر بانک مرکزی در حالی سیاست انقباضی در پیش گرفته که این شرایط خود معلول عملکرد نادرست و غیراصولی بانکداری و به ویژه بانکداری خصوصی ایران است، پرداخت تسهیلات صوری، غیرمولد و غیرفنی و تزریق وجوهات و اعتبارات بهصورت اشتباه از طرق مختلف نظیر خرید و تملک املاک تجاری واداری با ارزش و بورس بازی ملک به شکلی تصاعدی، خسارتهای جدی به بازار پولی و مالی و همچنین سرمایهگذاری مولد و در نهایت توسعه کشور میزنند.
این بانکها راه خود را گم کردهاند چرا که بانکداری و شکلگیری فعالیت بانکی باید براساس نظامی صورت گیرد که اصل و اساس آن رشد شاخص فعالیتهای تولیدی، کشاورزی و به تبع آن بازرگانی و خدمات و... باشد تا زمینه جابهجایی حجم بالایی از پول و سرمایه و اعتبارات را فراهم آورده و در جهت حمایت و ایجاد تعادل بین این فعالیتها در مقیاسهای فرامنطقهای، ملی و بینالمللی، این حضور بانکها و ارائه خدمات بانکی به کار آید.
در واقع لزوم شکلگیری بانکها و فعالیت بانکی، وجود سهمی عظیم از تعاملات اقتصادی، پولی، مالی اعتباری و سرمایهای آن هم جهت تعریف، تصریح و تسریع این مراودات تحت نظامی قانونمند و عامه پسند است، لذا باید بانک را عاملی در جهت حمایت از توسعه و تعاملات قلمداد کنیم که با این وصف نباید بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری به سرمایهاندوزی و فعالیتهای سرمایهای و بزرگ شدن بدنه خود بپردازند. البته بانکها در پارهای موارد نیز میتوانند با توجه به ظرفیت تقسیم و تسهیم ریسک و البته منافع، با مشارکت و سرمایهگذاری درطرحهای با ارزش، ضمن تامین بخشی از سرمایه و اعتبار لازم، ناظر و حامی اجرای ثمربخش این طرحها نیز بوده و به تبع آن در نتایج به دستآمده نیز مشارکت داشته باشند.
از سوی دیگر بانکهای خصوصی به جای ارائه و گسترش شبکه خدمات عمومی بانکی، باید نسبت به ارائه خدمات خاص اقدام کنند چرا که مطمئنا سرمایهگذاری مولد از طریق مشارکت کامل در این گونه طرحها از طرفی به هدایت صحیح منابع، توسعه کشور و افزایش تولید ناخالص ملی کمک شایانی کرده و از سوی دیگر بانکداری اسلامی به معنای واقعی را تصویر میکند.
در این صورت است که با مدیریت شایسته، سود قابل توجهی نیز نصیب صاحبان سهام این بانکها میشود؛ سودی که نتیجه حرکتی خلاق، مدیریتی سالم و سرمایهگذاری با ارزش و حلال و نه معادله نادرست ریاضی، حسابداری ارقام و از بین بردن اقتصاد جامعه به خاطر منافعی آنهم صوری و برای عدهای محدود باشد.