همشهری- علیرضا احمدی :در شرایطی که رایزنیها برای احیای توافق هستهای سال۲۰۱۵، با وجود توقف مذاکرات در وین از آخرین روزهای اسفندماه سالگذشته، همچنان ادامه دارد، اما بهنظر میرسد طرفهای غربی و بهویژه آمریکا، همچنان از اراده کافی برای تصمیمگیری در این زمینه برخوردار نیستند و میکوشند با فرافکنی و طرح موضوعهای حاشیهای، از اجرای تعهدات گریزناپذیر خود شانه خالی کنند؛ رویکردی که به اذعان ناظران بینالمللی، اصلیترین دلیل طولانیشدن مذاکرات تلقی میشود.
برهمین مبنا هم بود که آمریکاییها در هفتههای اخیر تلاش کردند با طرح موضوعهای حاشیهای، توپ مذاکرات را به زمین جمهوریاسلامی ایران بیندازند؛ آنها در مقطعی سعی داشتند روسیه را مانعی برسر راه توافق در وین اعلام کنند و در روزهای گذشته نیز با تمرکز بر نقش منطقهای ایران، تلاش کردند تأکید ایران بر لغو تحریمهای غیرقانونی سپاه پاسداران را اصلیترین مانع درمسیر احیای توافق هستهای سال۲۰۱۵ قلمداد کنند. بهنظر میرسد تلاش آمریکا و طرفهای غربی برای تغییر ماهیت برجام از اقتصادی (لغو تحریمها) به تحولات منطقهای، همچنان مهمترین مانع موجود برای دستیابی به توافقی مثبت در مذاکرات وین محسوب میشود.
مسئولان دستگاه دیپلماسی در روزها و هفتههای اخیر بارها اعلام کردهاند ایران برای حصول «توافق خوب» آمادهاست، مشروط به اینکه آمریکاییها دست از بهانهجویی بردارند و تعهدات خود در قبال جمهوریاسلامی را به اجرا درآورند. این موضوع درحالی مطرح میشود که واشنگتن نهتنها در این مسیر گامهای امیدوارکنندهای برنداشتهاست، بلکه با اعمال تحریمهای جدید علیه تعدادی از شرکتهای ایرانی، پرده جدیدی از تناقضهای سیاسی خود را بهنمایش گذاشتهاست؛ رویکردی که علاءالدین بروجردی، رئیس اسبق کمیسیون امنیتملی و سیاستخارجی در ادوار مجلس معتقد است بیشاز هر چیز، از فشار لابیهای صهیونیستی و برخی متحدان منطقهای واشنگتن ناشی میشود. گفتوگوی همشهری با علاءالدین بروجردی را در ادامه میخوانید.
تلاش طرفهای غربی برای تغییر ماهیت توافق هستهای از اقتصادی و لغو تحریمها به تحولات منطقهای با چه اهدافی دنبال میشود؟
در ابتدا باید متذکر شد که تلاشهایی از این دست برای نخستینبار نیست که ازسوی غربیها و بهویژه آمریکا پیگیری میشود. آنها در مقاطع مختلف تلاش کردهاند مذاکرات هستهای را به مسیر گفتوگو برای کاهش توان راهبردی ایران در حوزه نظامی و منطقهای هدایت کنند که موفق نشدهاند و جمهوریاسلامی در سالهای اخیر گامهای پرقدرتی را برای ارتقای قدرت ملی و توان راهبردی خود برداشتهاست.
غربیها حتی قبل از انعقاد توافق برجام درسال۲۰۱۵ و درجریان گفتوگوهای هستهای بارها سعی کردند طرح موضوعهای منطقهای، توان موشکی و... را در دستورکار مذاکرات قرار دهند و این حوزهها را با سرنوشت مذاکرات پیوند بزنند، اما موفق نشدند، چراکه سیاست راهبردی جمهوریاسلامی ایران همواره صریح، شفاف و قاطع است و تحتتأثیر رویکردهای فریبکارانه طرفهای غربی قرار نمیگیرد. معتقدم اتخاذ چنین رویکردهایی ازسوی طرفهای غربی و آمریکا «آب در هاون کوبیدن» است و آنها به اهداف خود دست نمییابند.
عدم موفقیت غربیها در دستیابی به اهداف طراحیشدهشان در این حوزه چه دلایلی دارد؟
مهمترین دلیل عدم موفقیت آنها این است که سیاست جمهوریاسلامی برای ارتقای قدرت ملی و توان دفاعی کشور کاملا منطقی است. تجربه سالهای دفاعمقدس به ما ثابت کرد که غفلت از افزایش توان دفاعی کشور، نتایج زیانباری برای ما بههمراه خواهد داشت. بنابراین منطق ایران دراین حوزه کاملا پذیرفته شده و غیرقابل بحث است. ما بارها با قاطعیت اعلام کردهایم بهدنبال دستیابی به بمب هستهای نیستیم و بههمین دلیل همکاریهای گستردهای هم با آژانس بینالمللی انرژیاتمی داشتهایم. پشتوانه چنین رویکردی ازسوی جمهوریاسلامی نیز فتوای مقاممعظمرهبری مبنی بر حرامبودن تولید بمب هستهای است.
این درحالی است که کشورهایی که در سالهای اخیر فشار فزایندهای بر کشورمان بهدلیل فعالیتهای صلحآمیز هستهایاش وارد کردهاند، خود دارای بیشترین کلاهکهای هستهای هستند و خطر بالقوهای برای صلح و امنیت جهانی بهحساب میآیند؛ آنها هزاران بمب هستهای دارند که برای تخریب کل جهان کافی است، اما همواره از سیاست کاهش کلاهکهای هستهای طفره میروند و سلاحهای مخرب خود را کاهش نمیدهند. این در شرایطی است که منطق ما دراین عرصه روشن است و توان دفاعی و راهبردی جمهوریاسلامی ایران قابل بحث نیست.
طرفهای غربی راهی ندارند جز اینکه از اشتباههای بزرگ و تاریخی خود در گذشته در قبال ایران درس بگیرند و رویکرد خود را در قبال سیاستهای منطقی و قانونی جمهوریاسلامی اصلاح کنند. دولت آمریکا باید از اشتباه مهلک دولت قبل این کشور عبرت بگیرد و کل تحریمها را بردارد و موانع موجود درمسیر فعالیتهای اقتصادی کشورمان را رفع کند.
آمریکاییها در روزهای اخیر تلاش کردهاند بحث سپاه پاسداران را بهعنوان یکی از اصلیترین موانع به نتیجه رسیدن مذاکرات احیای توافق هستهای ۲۰۱۵ القا کنند. این رویکرد را چگونه تحلیل میکنید؟
این بحث از اساس فرافکنی است، چراکه اصولا تحریم سپاه پاسداران، امری غیرقانونی و نامشروع محسوب میشود که ازسوی آمریکا انجام شدهاست. جالب اینجاست که آمریکاییها درحالی بر تحریم سپاه پاسداران، بهعنوان موضوعی از اساس غیرقانونی، اصرار دارند که خود در سالهای اخیر اقدامهای جنایتکارانهای را در منطقه مرتکب شدهاند که به شهادت رساندن سردار پرافتخار میهنمان، سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، ازجمله آنهاست؛ جنایتی که رئیسجمهور سابق این کشور بهصراحت به آن اعتراف کرد و مسئولیت این ترور را پذیرفت. تحریم غیرقانونی سپاه پاسداران درحالی است که این نیرو همواره نقش سازندهای در صلح و امنیتسازی در منطقه برعهده داشتهاست.
اگر مجاهدت سپاه پاسداران و سپاه قدس در سوریه و عراق نبود، امروز باید شاهد جولان تروریستها در این کشورها میبودیم. اصرار غربیها و آمریکا بر تحریم غیرقانونی سپاه پاسداران با توجه به این موضوع است که آنها میدانند این نیرو خنثیکننده طراحی و سرمایهگذاری نیابتیشان روی تروریستهای منطقه است و بههمین دلیل قصد دارند فشارها را به سپاه پاسداران منتقل کنند. این درحالی است که ملت و حاکمیت جمهوریاسلامی ایران بهصورت یکپارچه از این نیرو بهعنوان یکی از ارکان قدرتملی پشتیبانی میکنند.
در روزهای اخیر از یکسو شاهد افزایش تهدیدهای رژیم صهیونیستی در قبال ایران هستیم و ازسوی دیگر مقامهای آمریکایی اعلام کردهاند پیرامون مذاکرات هستهای با این رژیم صرفا اختلافات فنی دارند، نه راهبردی. میتوان این موضوع را طراحی نقش جدید برای صهیونیستها در قبال جمهوریاسلامی ایران دانست؟
اولا باید به این نکته اشاره کرد که در شرایط کنونی این رژیم در جایگاهی نیست که جمهوریاسلامی را تهدید کند و این فضاسازیهای توخالی راه به جایی نمیبرد. اکنون این رژیم نامشروع در ضعیفترین شرایط خود در طول ۷۰سال گذشته قرار دارد و حتی در تأمین امنیت خود هم ناتوان است. بنابراین نباید برای تهدیدهای آنان اهمیتی قائل شد.
ازسوی دیگر به نظر میرسد اظهارات مقامهای آمریکایی درباره اختلافنظر با رژیم صهیونیستی درباره مذاکرات هستهای با ایران، بیشتر مصرف داخلی دارد و مشکل خود آنهاست و قطعا تأثیری در راهبردهای مذاکراتی ما در قبال گفتوگوهای هستهای نخواهد داشت. بهنظر من طرح چنین موضوعهایی در شرایط کنونی بیشتر جنبه بهانهجویی در جهت استمرار سیاستهای غلط دولت آمریکا در مواجهه با ایران دارد؛ سیاستهایی که از دولت ترامپ شدت گرفت و با وجود اذعان به شکست این سیاستها، دولت بایدن تحت فشار لابیهای صهیونیست، توان اصلاح آنها را ندارد و نمیتواند راهبردهای موثری را دراین عرصه طراحی و اجرا کند.
تحریمهای جدید آمریکا علیه تعدادی از افراد و شرکتهای ایرانی چه پیامی برای گفتوگوهای احیای توافق هستهای دارد؟
روشنترین پیام، تناقضی است که آمریکا و طرفهای غربی باید پاسخگوی تبعات آن باشند. واقعا مضحک است در شرایطی که آنها باید تحریمهای ظالمانه را رفع کنند تا مسیر احیای توافق هستهای سال۲۰۱۵ هموار شود، تحریمهای جدیدی را به فهرست بلندبالا اضافه میکنند. این موضوع علاوهبر اینکه نشاندهنده وجود تناقضهای اساسی در گفتار و رفتار آمریکاییها در قبال مذاکرات هستهای در وین است، از فشار لابیهایی ناشی میشود که از ناتوانی واشنگتن در تصمیمگیری دراین حوزه حکایت دارد. تحریمهای جدید گویای این واقعیت است که دولت آمریکا در جایگاهی نیست که توان تصمیمگیری مستقل در قبال لغو تحریمهای ایران را داشته باشد و این لابیهای صهیونیستی و برخی متحدان منطقهای هستند که سیاستهای واشنگتن را در این عرصه سمتوسو میدهند.
نظر شما