از بیش از 10 سال پیش نهادهای مسئول در ایران تلاش برای حضور در بازار گاز در جهان را آغاز کردهاند، ولی این تلاشها هنوز نتیجه نداده است و با وجود برخی موفقیتهای مقطعی هنوز تراز تولید و مصرف و صادرات گاز کشور صفر و در برخی موارد منفی، یعنی در زمستانها منفی است.کسب سهم مناسبی از بازار گاز جهان یک هدف استراتژیک است و اقتصاد ایران نمیتواند دستیابی به آن را کنار بگذارد ولی چگونه؟ در این مقاله به برخی مشکلات مؤثر در ایجاد تاخیر در رسیدن به هدف کسب سهم مناسب از بازار توسط کشورمان اشاره شده است.
مدتهاست که مذاکرات ایران با کشورهای مختلف برای صادرات گاز ادامه دارد. هیاتهای گوناگونی برای مذاکره با مقامات وزارت نفت و خرید گاز از ایران به کشورمان میآیند و یا هیاتهای ایرانی برای مذاکره به کشورهای دیگر عزیمت میکنند.
این مذاکرات با هند، پاکستان، کشورهای حاشیه خلیج فارس، ترکیه و شرکتهایی از اروپا انجام میشود و همواره در رسانههای مختلف گزارشهایی در مورد آن منتشر میشود.
برخی از این مذاکرات بیش از 11 سال است ادامه دارد و با وجود اهمیت این موضوع در اقتصاد ایران و تاکید برنامههای مختلف مصوب و حمایت مقامات کشورمان هنوز هدف تبدیل ایران به یک صادرکننده مهم در بازار گاز محقق نشده است.
بنابراین ایران بالقوه بهدلیل داشتن دومین ذخایرگاز، مهمترین سهم را در بازار گاز دارد، ولی این سهم محقق نشده است. این درحالی استکه برخی کشورها با کمترین منابع گاز، سهم قابل توجهی در بازار گاز جهان دارند.
دلیل این امر چیست؟چرا ایران به یک صادرکننده گاز به کشورهای همسایه و کشورهای دور دست تبدیل نشده است.
چرا کشورمان در اقتصاد منطقه با داشتن بیشترین منابع گاز، در صادرات این انرژی مهم نقش قابل توجهی ندارد؟ درصورت وجود چنین ارتباط اقتصادی مهم و اساسی از طریق صادرات گاز به کشورهای منطقه آیا کشورمان از اقتصاد با ثباتتری برخوردار نبود؟
علاوه براین آیا درآمدهای حاصل از این محل امکان سرمایهگذاری برای تولید و توسعه طرحهای دیگر اقتصادی را فراهم نمیکرد؟
مذاکرات طولانی در قراردادهای صادرات گاز در ایران که به اعتقاد برخی طرفهای خارجی یک سنت همیشگی است آیا اقدام مثبتی است؟
برخی منابع گازی در کشور درحال سوزانده شدن است و برخی شرکتهای خارجی پیشنهاد سرمایهگذاری و بهره برداری از این منابع را میدهند ولی هیچ اقدامی در این زمینه انجام نشده و سالهاست که گازها همراه نفت در کشور میسوزد و امکان بهره برداری بهتر از این منابع ایجاد نشده است.
علاوه براین شاهد هستیم که مصرف داخلی به نحو غیرقابل تصوری درحال رشد است و همه سرمایهگذاریها برای تامین نیاز مصرف داخلی نمیتواند رشد مصرف را پوشش دهد. در واقع همه تلاشها برای صادرات گاز نیز از این راه در معرض تهدید قراردارد. زمستان سال گذشته برخی شهرهایکشور شاهد قطع گاز در سرمای شدید بودند. این شرایط هرگونه تلاش و برنامهریزی در مورد صادراتگاز را غیرممکن میکند.
حتی صادرات گازهایی که بیهدف سوزانده میشوند نیز نمیتواند در این شرایط مورد حمایت قرار گیرد چرا که در کشور مناطقی وجود دارد که از گاز محروم هستند.علاوه براین، ایده توقف خام فروشی نیز مطرح است. در برنامههای استراتژیک وزارت نفت بارها مطرح شده که باید خام فروشی درکشور خاتمه یابد. صادرات مواد خام مانند نفت و گاز با سرمایهگذاری و تولید فرآوردههای با ارزش افزوده باید پیگیری شود.
همه این ایدهها، برنامهها و حتی قوانین مفید و قابل دفاع است و همه باید با سیاستهای دقیق و روشن اجرایی شود، ولی چگونه؟
به نظر میرسد مهمترین و بزرگترین مانع در این زمینه فقدان یک برنامه دقیق و روشن است.
فقدان یک برنامه راهبردی در بخش انرژی موجب شده که سیاستها مدام و پایدار نباشد و با هر انتقاد و یا اتهامی از مسیر اصلی منحرف شود.
درصورت وجود یک برنامه روشن راهبردی و کارشناسی شده که مورد تصویب نهادهای مسئول قرار گرفته باشد بیشک هرگونه مذاکره با طرفهای خارجی نتیجهبخش خواهد بود. در این شرایط هر سخن یا انتقادی مانع تداوم و موفقیت مذاکرات نمیشود.
اینکه بخش انرژی در ایران چه اهدافی را باید دنبال کند هنوز در قالب یک برنامه مدون و مشخص ارائه نشده است.
اغلب طرحها و ایدههایی که در وزارت نفت در حال پیگیری است از یک پشتوانه کارشناسی قوی برخوردار است ولی از حمایت یک برنامه مدون و مصوب برخوردار نیست.
این به معنای نادرست بودن اجرای این طرحها و یا پیشبرد آنها نیست ولی دلیل پیشرفت کند اغلب آنان این است که اقدامها با تردید و نگرانی دنبال میشود و سیاستها در این بخش تحتتأثیر تغییر و تحولات سیاسی قرار میگیرد.
بنابراین تدوین یک برنامه جامع استراتژیک میتواند به همه تردیدها و اختلافها خاتمه دهد و موجب شود که مسئولان مربوطه طرحهای در دست اجرا را با سرعت و دقت، اجرا و پیگیری کنند.
باید صادرکننده گاز باشیم یا نه؟
هدف تبدیل کشورمان به یک صادرکننده گاز در چشمانداز 20 ساله کشور به روشنی مشخص و ترسیم شده است. براین اساس ایران باید سهم مناسبی از بازار گاز جهان داشته باشد. این سهم حداقل 10 درصد در نظر گرفته شده است و بدون عقد قراردادهای درازمدت با خریداران گاز عملی نمیشود.اگر چنین هدفی میخواهد اجرایی شود مذاکرات با خریداران گاز در زمانمشخصی باید به نتیجه برسد و گاز مورد نیاز در زمان مشخصی با سرمایهگذاریهای مناسب تولید و به مقصد مورد نظر صادر شود.
اما مذاکرات صادرات گاز ایران به اغلب کشورها با کندی پیش میرود و برخی از دستاندرکاران مذاکرات با تردیدهایی مواجه هستند.
به گفته بلندپایهترین مقامات مذاکرهکننده کشور در طرحهای صادرات گاز، برخی افراد و مسئولین امضای قراردادها و توافقهای انجام شده در مذاکرات میان ایران و طرفهای خارجی را حتی نوعی خیانت قلمداد میکنند.
این دیدگاهها درست و یا نادرست وجود دارد و دلیل تاثیرآن بر روند مذاکرات فقدان یک برنامه مدون در بخش انرژی کشور است که به مسئله تولید، مصرف و صادرات در درازمدت پاسخهای روشنی بدهد. وجود چنین برنامه مدونی عدمتوجه به برنامه چشمانداز 20 ساله کشور را نیز که براساس آن کشورمان باید سهم قابل توجهی در بازار صادرات گاز داشته باشد توجیه نخواهد کرد.
مذاکرات ایران با هند و پاکستان و مذاکرات ایران با امارات برای صادرات گاز از جمله مهمترین قراردادهایی است که فرصت حضور جدی دومین دارنده منابع گاز جهان را در بازار گاز تضمین میکند ولی این مذاکرات، هریک بیش از 10 سال است که ادامه دارد و هنوز به نتیجه مشخص و روشنی نرسیده است.مذاکرات برای صادرات گاز به اروپا نیز به همین ترتیب تحت الشعاع قرار گرفته و پیشرفتی نداشته است.غلامحسین نوذری، وزیرنفت در روزهای اخیر در مصاحبهای با فارس اعلام کرد که پیشنهاد ایران برای قیمت گاز صادراتی به پاکستان یک سال پیش از اجرایی شدن قرارداد مشخص میشود.
وی دلیل این پیشنهاد را تغییر مدام قیمت انرژی و تاخیر در اجرایی شدن قرارداد دانست.
درواقع این پیشنهاد نشانه طولانی بودن مذاکرات است. البته تاحدی طولانی بودن مذاکرات و تاخیر در حصول نتیجه در قراردادهای نفتی طبیعی است؛ قراردادهایی که ارزش بالا و از پیچیدگی فنی اجرایی برخوردار است در یک روند طولانی مذاکره به نتیجه میرسد، ولی این مسئله باید از یک تناسب منطقی برخوردار باشد. نباید مذاکرات بهگونهای پیشرود که سالها بگذرد و قراردادها نهایی نشود و تغییرات اساسی در بازار رخدهد و قیمتمورد توافق به حدی برسد که مذاکرات و توافقها را تحت الشعاع قراردهد.
مذاکرات صادرات گاز ایران به امارات از قابل توجهترین مذاکرات صادرات گاز در کشور است. با وجود کوچک بودن حجم قرارداد در مقایسه با طرحهای مهمی که در وزارت نفت درحال پیگیری است به نظر میرسد فرازونشیبهای آن باید به شکلی جدی و آسیب شناسانه مورد توجه قرار گیرد.
در این فرآیند اتهامات متعددی به طرفهای مذاکره وارد شده و با وجود گذشت سالها از این اتهامات هیچیک به دادگاه ارجاع نشده اند.
بهره برداری از میدان سلمان نیز به درستی پیگیری نشده و به گفته برخی آگاهان بخشی از گاز این منطقه هنوز سوزانده میشود.برخی گزارشها نیز براین امر تاکیدمیکندکه سهم 70 درصدی ایران از این میدان مشترک نفت وگاز در سالهای اخیر به 50 درصد کاهش یافته است.
آیا چنین روندی به سود اقتصاد کشور است؟ حتی برخی گزارشها از پیشنهاد اخیر کرسنت در مورد قیمت گاز به ایران که بیش از 180 دلار بهازای هر هزار متر مکعب است بهعنوان گرانترین قیمت منطقهای تاکید میکنند. بهطوری که گفته میشود این میزان 4 برابر قیمت گاز صادراتی در منطقه است. محمود احمدینژاد، رئیسجمهور نیز در مورد قیمت گاز براساس قیمت منطقهای تاکید کرده است. بههمین دلیل قیمت گاز وارداتی از ترکمنستان و گاز صادراتی به ترکیه و حتی میزان نرخ گازی که قرار است به پاکستان و هند صادر شود با هم متفاوت است. بالاخره طبق اطلاعات موجود هنوز مذاکرات در مورد قیمت و میزان صادرات گاز ادامه دارد و امیدواریم میدان مشترک سلمان هرچه سریعتر به بهرهبرداری برسد و منابع آن یا صادر شود و یا به مصرف داخلی برسد.