این برنامههای ترکیبی که سازندگان آن تلاش میکنند، فرمهای متفاوتی به آن ببخشند، قرار است کارکردی مناسب برای ساعات صبحگاهی داشته باشند.
بدیهی است برنامههای صبحگاهی برای پرکردن اوقات مخاطب در ساعات صبح و مفرح ساختن این زمان ساخته میشوند و این ساعات، زمانی است که مخاطب سیما (اگر به فکر دیدن تلویزیون بیفتد)، تازه از خواب برخاسته و در حال صبحانه خوردن و آماده شدن برای رفتن به محل کار است. در چنین شرایطی برنامهای که برای مخاطبان ساخته میشود، باید ویژگیهایی مناسب با شرایط آنها داشته باشد. ممکن است افراد دیگری هم در خانه باشند که به تماشای این برنامهها بنشینند اما اکثریت این مخاطبان یا به قولی مخاطبان مورد هدف برنامه را دسته نخست تشکیل میدهند. با چنین دیدگاهی برنامهای که برای صبحگاه در نظر گرفته میشود باید دارای ویژگیهای مناسب نیاز مخاطب بوده و شامل بخشهایی متناسب با زمان پخش آن باشد.
ورزش و آیتمهای ورزشی، مقوله مناسبی است که در اغلب برنامههای صبحگاهی به درستی جایگاه خود را یافته است. بیشتر برنامههای صبحگاهی تلویزیون، آیتمهایی را به انجام حرکات ورزشی یا صحبت درباره فعالیتهای ورزشی اختصاص دادهاند. ورزش صبحگاهی و تاکید بر آن و اجرای آن در چنین ساعاتی(که میتواند همزمان با اجرای آنها توسط مخاطب باشد)، کاملا در راستای ساعت صبح به هوشیاری و شادابی مخاطب کمک کرده و از کارکرد رسانهای درستی در تناسب با شرایط برخوردار است. تجربه پخش این برنامهها در طول چندین سال نشان میدهد که مخاطب با قسمتهای ورزشی برنامه بهخوبی همگام شده و حتی در اوج عجله به تماشای آنها مینشیند.
این آیتمهای ورزشی با موسیقیهای همراه آنها، نشاط خوبی فراهم آورده و انرژی مثبتی برای مخاطبی خواهند بود که قرار است ساعتها در ترافیکی طولانی مانده و یک روز کاری احیانا شلوغ و پر از گرفتاری را آغاز کند و شاید این برنامهها در خیلی از مواقع صرفا بهدلیل وجود همین بخشهای ورزشی بینندگان ثابتی پیدا میکنند؛ بینندگانی که حتی ساعات برخاستن از خواب و رفتن خود را با برنامه مورد علاقه خود تنظیم میکنند.
از سویی دیگر آیتمهای دیگری در این برنامهها به چشم میآیند که تا حد زیادی در تقابل با وجه نخست عمل میکنند. از جمله این بخشها، گفتوگوهایی است که تلاششده این روزها کمی خودمانیتر و حتی گاه با خوردن صبحانه، همراه شده تا از حالت گفتوگوی رسمی و کلاسیک معمول خارج شود.
در تمام این برنامهها که کمابیش ساختاری نسبتا مشترک و با اجراهایی مشابه دارند و اغلب بهصورتی تکراری و در ساعت مشخصی، هر روز پخش میشوند، بخش مشترکی وجود دارد که در آن به گفتوگوهایی طولانی پرداخته میشود. این گفتوگوها که بهعنوان کمکی برای پر کردن حجم برنامهها به کار میروند، اغلب بخش ثابتی در ساختار ترکیبی و پلاتویی این برنامههاست.
در تمام آنها، بدون در نظر گرفتن کارکرد غایی برنامه که ایجاد نشاط و هشیاری در مخاطب و همراهی با مخاطبین شتابزده صبحگاهی است، گفتوگوهای طولانی بین مجری و کارشناسان مختلف، سبب کندی ریتم برنامهشده و آن را از تناسب ساختاری در جهت یک برنامه صبحگاهی مناسب با احوالات بیننده خارج میکند.
مخاطبی را در نظر بگیرید که سعی میکند بر عجله و احیانا بیحوصلگی صبحگاهی فائقشده و به محل کار روزانه خود برود و با روشن کردن تلویزیون با گفتوگوی طولانی مهمان برنامه مواجه میشود که درباره جامعه، جوانان، هنر و... صحبت میکند.
باید در نظر داشت مخاطب چنین برنامهای نیاز به شادابی صبحگاهی و همچنین شتاب بخشیدن به کارهایش دارد، به همین دلیل فرصت تمرکز چندان و زمان زیادی ندارد تا مدتها پای صحبتهای طولانی مجریها و کارشناسان محترم برنامهها بنشیند. از سویی دیگر محتوای چنین گفتوگوهایی طبیعتا باید در راستای روحیه مثبت بخشیدن و انرژی بخشی در لحظات اولیه روز باشد. اگر قرار باشد از همان صبح ذهن مخاطب درگیر انواع مشکلات جامعه و یا نحوه درمان یا گرفتاریهایی از این دست شود، برنامه کارکردی ضدکارکرد پیدا میکند.
هرچند قابل درک است که پرکردن زمان طولانی این برنامهها با آیتمهای متنوع کار دشواری است اما مسئله اینجاست که چه لزومی دارد اصلا زمان چنین برنامههایی طولانی باشد؟! شاید بهتر است با مدیریت ساختار زمانی این برنامهها، آنها را از فرمی ناخواسته و تحمیلی خارج کرده و تبدیل به برنامههایی مختصر و مفید و متناسب برای لحظات صبحگاهی و همراهی با مخاطب در حال خروج از خانه، ساخت و باقی زمان را به برنامههایی اختصاص داد که برای سایر مخاطبین ساخته میشوند.
طراحی این برنامهها به لحاظ زمان طولانی و بافتی تکراری سبب شده تا کلیتی مشابه (با اندکی تغییر در گفتار مجریان و شکل ظاهری برنامه، تاکید بر ورزش و...) با برنامههای قبل از ظهر و گاهی عصر سیما داشته باشند، حال آنکه بعد از پایان هرکدام از برنامههای صبح بهطور مفصل برنامههای خانوادگی مناسب خانمهای خانهدار و... با آیتمهایی بسیار مفصلتر و گفتوگوهایی طولانیتر پخش خواهند شد و حتی در برخی شبکهها بهصورتهای کمابیش مشابه در ساعات عصر هم ادامه خواهد یافت.
با چنین رویکردی و در چنین ساختاری، جای یک برنامه کامل، مختصر و انرژیبخش برای مخاطب که منحصرا برای ساعت صبح طراحی شده و مناسب شرایط بینندگان باشد (با وجود تغییرات هر روزه در این برنامهها) هنوز خالی است. اینکه صرفا مجری یا مجریان، جملاتی مثل صبح بخیر، شادباشید و صبح است و... را بگویند و به آنها اکتفا کنند برای انرژیبخشی به مخاطب کافی نیست.
اگر قرار است بخشهای گفتوگو محور به چنین برنامههایی اضافه شود- شاید بهتر باشد – با بهکارگیری کارشناسان توانای سیما در هر عرصه، این گفتوگوها در راستای تمدد اعصاب و روحیه مثبت بخشیدن به مخاطبان باشد و حتی اگر بنا به مقتضیاتی قرار است تلویزیون بهطور ثابت شبیه مطب پزشکان باشد(!)، حداقل در چنین اوقاتی به بحثهای سازندهای درباره بهداشت روان و شادابی ذهن پرداخته شود، تا جزئیات مربوط به بیماریهای مختلف، چراکه هر فردی در هنگام شروع کار روزانه بیش از هرچیز نیاز به آرامش، امید و روحیهای مثبت دارد تا بتواند با انواع و اقسام گرفتاریهای زندگی شهری از ترافیک شلوغ خیابانها گرفته تا استرسهای مختلفی که هر روزه با آنها دست به گریبان است، به خوبی کنار آمده و از پس فعالیتهای روزمره خود برآید.
در این میان رسانهای جمعی بهوسعت تلویزیون علاوه بر اینکه وظیفه سنگینی بهعهده دارد، میتواند با ایجاد بستری مناسب در جهت فراهم آوردن آرامش روانی کارکردی مناسب داشته باشد و البته تحقق بخشیدن به چنین امری با درنظر گرفتن اهداف اولیه و ساختاری هر برنامه در سیما به همراه برنامهریزیهای کارشناسیشده، بازنگری در اهداف هر برنامه و بررسی بازخورد مخاطبان، چندان دور از ذهن نیست.