اما تنها 4 کشور عضو اکو به ایران آمدند تا در یک برنامه نمادین دیگر، برپایی نخستین اجلاس وزرای گردشگری کشورهای عضو را در ایران به ثبت برسانند؛ اجلاسی که در پی اجرایی شدن مصوبات نخستین و دومین اجلاس کارشناسان ارشد گردشگری کشورهای عضو اکو که بهترتیب در آذرماه سال 1385 در تهران و خردادماه سالجاری در باکو برگزار شد، اینبار هم به میزبانی ایران به پایان رسید.
گر چه از تبلیغات رسانهای سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و صنایعدستی انتظار میرفت که در این اجلاس به قول مشایی «گل و بلبل»، پیشرفت انتشار کتاب راهنمای گردشگری کشورهای عضو اکو، مورد بررسی قرار بگیرد ولی بیش از نیمی از اعضای اکو به بهانه اینکه چرا این کتاب باید به زبان انگلیسی منتشر شود فرصتی سه ماهه را برای ارائه کار از اکو خواستار شدند.
بنا به اخبار، این اجلاس بررسیهای دیگری همچون تولید محصولات گردشگری مشترک، تشریح چگونگی تاسیس صندوق تبلیغات گردشگری کشورهای عضو اکو و تعیین مکان و زمان اجلاس بعدی را هم در دستور کار داشت اما بیش از 6 کشور عضو اکو با درخواست فرصت سه ماهه برای ارائه روند کار، سیر و سفر به ایران را به زمان دیگر موکول کردند.
به هر حال این اجلاس هم همچون تمام داروهای دیگری که برای بدنه بیمار گردشگری ایران تجویز میشود افاقه نکرد.
امضاهای نمادین
در نخستین اجلاس وزرای گردشگری کشورهای عضو اکو هم همچون دهها اجلاس دیگر توافقنامههایی ردوبدل شد و خود نویسهای جورواجور امضاهای نمادین پای برگهها نقاشی کردند، توافقنامههایی بندبند که هرگز ضمانت اجرایی آنها مشخص نیست و به نتیجه نمیرسد.
کارشناسان گردشگری بر این باورند که نکته مشترک در بر پایی این اجلاس و دیگر اجلاسهای مشابه فقدان بهره بری بهینه است.
پیش از این نیز کارشناسان گردشگری کشورهای عضو اکو در 2اجلاس به تفاهمنامههایی رسیدند ولی حداقل در ایران هیچ عملکرد و ضمانت اجرایی را در پی نداشت.
در این اجلاس هم وزرای گردشگری کشورهای عضو اکو بیانیه توسعه گردشگری منطقه اکو را به تصویب رساندند و همچون همیشه بر اهمیت صنعت گردشگری در ایجاد تفاهم بیشتر میان مردم منطقه، بهبود سطح زندگی، صلح و رفاه در منطقه و رشد اجتماعی و اقتصادی کشورهای عضو اکو تاکید کردند.
همچنین صندوق ترویج گردشگری اکو ایجاد شد ونیز کشورهای عضو اکو در عملی کردن تقویم رویدادها توافق کردند.
از سوی دیگر، مقرر شد که ایران 50 هزار دلار به صندوق ترویج گردشگری اکو کمک کند.
در این نشست چشمانداز 2015 اکو که انتظار میرود سفر و جا به جایی مردم سراسر منطقه را آسانتر و کارآمدتر کند، یادآوری شد.
این در حالی است که در آخرین جلسه وزرای گردشگری اکو که در اکتبر 2007 برگزار شد نیز موافقت شد گردشگری ترویج داده شود و همکاریهای لازم در این خصوص انجام شود.
سازمان همکاری اقتصادی- اکو- ابتدا با مشارکت ٣ کشور ایران، ترکیه و پاکستان به استناد معاهده «ازمیر» و با هدف اعتلای سطح زندگی اقتصادی مردم منطقه در سال ١٩٨٤ میلادی تأسیس شد.
کشورهای افغانستان، تاجیکستان، آذربایجان، ازبکستان، ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان نیز در ١٩٩٢ میلادی به این سازمان ملحق شدند. کشورهایی که نمایندگان آنها هر ساله بارها و بارها در شاکله نشست و هیأت و اجلاس در قالب هیأتهایی به کشورهای هم سفر میکنند و جز بار مالی هنوز دستاورد ویژهای حداقل برای ایران به ارمغان نیاوردهاند.
البته آنها به ایران نه بهعنوان عضوی از اکو بلکه بهعنوان یکی از کشورهای توریست فرست چشم دارند.
توافقنامههای بیضمانت اجرا
عملکرد 10 ساله سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بیانگر آن است که صرفاً برپایی این اجلاسها تنها دغدغه افزایش ارزش رزومه کاری مدیران سازمان بوده و هیچ دلنگرانی اجرایی در پی نداشته است.
گرچه به اعتقاد کارشناسان این عملکرد نشأت گرفته از تغییر مدیریتهای پی در پی و فرازونشیبهای درون سازمانی در حوزه گردشگری کشور است.
نبود برنامه مدون و از پیش تعیین شده و حضور مدیریت سلیقهای از عمده تهدیدهای است که گردشگری ایران با آن دست به گریبان است.
فراموش شدن سند ملی توسعه گردشگری ایران هم یکی از همین رفتارهای تبلیغاتی بود که فقط تدوین شد و هیچگاه پا به عرصه اجرا نگذاشت.
طرحی که فرانچسکو فرانجیالی، دبیر کل سازمان جهانی جهانگردی در سال 1378 در موزه فرش و با مهاجرانی، وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی به امضا رساند.
پس از آن، پروفسور دیدر به ایران سفر و به همراه گروهی از کارشناسان گردشگری ایرانی و خارجی طرح را تدوین کرد و پس از حدود 2سال، تدوین سند ملی توسعه گردشگری کشور به پایان رسید.
در این طرح، ایران فرصت داشت تا سال 2006 دوره کوتاه مدت آن را به اجرا درآورد، اما این طرح پس از تدوین برای تایید به سازمان مدیریت و برنامهریزی ارجاع داده شد و این سازمان از برخی موارد، ایراداتی گرفت. گر چه در دوره ریاست عبدخدایی، رئیس سابق سازمان ایرانگردی و جهانگردی بارها سخن از تشکیل کمیتهای برای برطرف کردن نواقص موجود در این طرح به میان آمد ولی اجل انحلال، به سازمان مدیریت و برنامهریزی امان ادامه کار نداد و از اینرو صورت مسئله طرح و ایرادات آن، از ذهن سازمان میراث فرهنگی و گردشگری هم پاک شد.
فرانچسکو فرانجیالی در هر سفرش به ایران افتخار آشنایی با یک مدیر جدید را داشت و از آنجایی که هیچیک از مدیران گذشته که این سند را دیدهاند بر منصب خدمت نیستند، میزان اجرایی شدن این توافقات در دست نیست. از اینرو انتظار میرود او هم طرح ملی گردشگری ایران که در سال 2002 به تصویب سازمان جهانی جهانگردی رسید را فراموش کرده باشد.
وی در آخرین سفرش با اسفندیار رحیم مشایی، رئیس فعلی سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری نیز نشستی داشت و قرار شد، مدافع حقوق ایران در سازمان جهانی جهانگردی باشد و به توافقاتی با رئیس وقت رسید که امید است ضمانت اجرایی داشته باشد.
در هر صورت به اعتقاد کارشناسان طرحی که قرار بود راهگشای توسعه صنعت گردشگری کشور باشد، این روزها در کشمکشهای مدیریتی و تعویضهای پیدرپی، به دست فراموشی سپرده شده است.