بر این اساس یک نوزاد، بلافاصله پس از تولد، احساساتی چون ترس یا آرامش را بهخوبی میشناسد.
پیش از آن که نوزادی به دنیا بیاید، دنیایی تجربه در شکم مادر خود بهدست آورده است. این تز را چندی پیش یکی از دانشمندان آلمانی، گرالد هوتر (Gerald Hüther) مطرح کرده است.
او که سالهاست در امر کشف رمز و رازهای مغز پژوهش میکند، معتقد است، توشه تجربههایی که نوزادی با خود به دنیا میآورد، بزرگتر از آنی است که تا کنون تصور میشده است. نه تنها به این خاطر که سلولهای عصبیای که مهمترین کارکردهای بدن را تنظیم میکنند، به رشد کامل رسیدهاند، بلکه همچنین به این دلیل که مراکز احساسی مغز نیز بهخوبی تکامل یافتهاند.
یک نوزاد، بلافاصله پس از تولد، احساساتی چون ترس یا آرامش را بهخوبی میشناسد. او پیش از تولد یادگرفته است که لگد بزند، بچرخد یا شصتش را بمکد. او با بدن خود بهخوبی آشناست و گذشته از آن تجربههایی هم با جهان "بیرون" اندوخته و در مغزش ثبت کرده است:
یک نوزاد بوی مادر، صدای او، صدای پدرش و موسیقیای که آنها دوست دارند را بهخوبی میشناسد. او ریتم و حرکت قلب مادر را که با آن مأنوس است، دوست دارد. این نوزاد ولی، از آنجا که چین و لایههای بخش جلویی مغز هنوز با هم "پیوند" ندارند، "نمیداند" که بر چه چیزهایی آگاه است.
به این ترتیب مغز یک بچه در شکم مادر میتواند به نشانههایی که بدن خود، بدن مادر و جهان خارج متصاعد میکنند، سامان دهد.
تأثیر رشد مغز بر روان نوزاد
این که مغز چگونه رشد کند، بر روی روان نوزاد تأثیر میگذارد. بر حسب طبیعت، رابطه بین مادر و نوزاد، رابطهای هماهنگ است. یک نوزاد، پس از تولد، آنجایی احساس راحتی و آرامش میکند که در آن صداها و بوهای آشنا و مأنوس برای او، که از شکم مادر بههمراه آورده، وجود داشته باشد. تراوش "هورمونهای پیوندی" در مغز سبب فعال شدن "سیستمهای پیوندی" در آن میشوند.
یک بچه در شکم مادر میتواند، تجربههایی کسب کند که تکرار آن پس از تولد، مثلاً حس ترس را در او برانگیزد. بچهها ترس مادر از پدر را در شکم او حس میکنند: چون هنگام نزاع، لایه بیرونی شکم مادر به انقباض در میآید.
در این حالت هورمون استرس، ترشح میشود و قلب مادر به تپش میافتد. در نتیجه به بچه در شکم فشار وارد میآید. او صدای ضربان شدید قلب مادر و صدای فریاد پدر را میشنود. در این شرایط، بچه "خشکش" میزند و این تجربه در لایههای مغزش ثبت میگردد. در واقع پیوندی بین تحت فشار قرار گرفتن و صدای فریاد پدر برقرار میشود. اگر نوزاد پس از تولد در وضعیت مشابهی قرار بگیرد، مثلاً فریاد پدر بلند شود، احساس "تحت فشار واقع شدن" به او دست میدهد و "خشکش" میزند.
پرورش استعداد در شکم مادر
به این ترتیب این سؤال پیش میآید که آیا پرورش استعداد در شکم مادر امکان دارد؟ آیا با پخش موسیقی کلاسیک، مثلاً میتوان استعداد موسیقیایی بچه را پرورش داد؟
به گزارش دویچهوله به نقل از دی تسایت، پروفسور گرالد هوتر، معتقد است که اگر مادر، خود علاقهای به موسیقی کلاسیک نداشته باشد، تجربیات بچه در شکم مادر، تأثیری بر پرورش استعداد موسیقیایی او نخواهد داشت.
ولی اگر مادر هنگام انجام ورزش، مثلاً احساس "خوشبختی" کند، میتواند سبب شود که فرزندش، بعدها به ورزش علاقمند شود. ولی اگر کسی "بازور" در صدد تأثیرگذاری بر بچه در این و آن زمینه باشد، نتیجه عکس خواهد گرفت. بههر حال: برای اینکه "پیام" به بچه برسد، باید مادر ابتدا احساس راحتی، خوبی و خوشی بکند