روبن استلوند، برنده نخل طلای کن، در جشنواره امسال با فیلم مثلث غم (The Triangle of Sadness) حضور یافته است. نقد گاردین بر فیلم این کارگردان سوئدی را بخوانید.

فیلم مثلث غم

به گزارش همشهری آنلاین، فیلم جدید روبن اوستلوند، آزارنده، مقلدانه و به طرز وحشتناکی فاقد احساسات واقعی است. یک طنز اروپایی سنگین است که از آن ظرافت و بینشی که فیلم موفق او «فیلم فورس ماژور» داشت، بی‌بهره است. همین‌طور در قیاس با فیلم برنده نخل طلایش درباره دنیای هنر به نام «مربع»، قدرت جذب مخاطب را ندارد. این فیلم در مقابل، به خود می‌بالد که در برابر ظلم ابرثروتمندان جهان، فرهنگ پیش‌ پا افتاده دنیای فشن و پوچی اینفلوئنسرهای رسانه‌های اجتماعی ایستاده است.  

سوررئالیسم ضعیف فیلم، به سوی کمدی مایل می‌شود و داستان به نظر می‌رسد یک بازخوانی از نمایش صحنه‌ای جی.ام. بری به نام «کرایتن شایسته» (The Admirable Crichton) باشد. 

همه اتفاق‌های جالب توجه در ده دقیقه اول فیلم رخ می‌دهد. یک مرد مدل به نام کارل (هریس دیکینسون) پس از یک آزمون کاری فاجعه‌بار، به این نتیجه می‌رسد که موفقیت حرفه‌ایش به پایان رسیده است. یک کارگردان هنری درباره «مثلث غم» او، اظهار نظر بی‌رحمانه‌ای می‌کند: درباره قسمت بالای ابروهایش که موقع اخم به شکل مثلث می‌شود. بعد او با یایا (چارلبی دین) نامزدش که یک مدل اینستاگرامی است، دعوای بدی می‌کند، چرا که به شکلی خودخواهانه متوقع است که او صورتحساب را بپردازد.  

سفر ساکنان احمق و ثروتمند یک کشتی به سوی مثلث برمودای غم | نقد گاردین بر فیلم مثلث غم اثر کارگردان سوئدی برنده نخل طلای کن
وودی هارلسون کاپیتان کشتی و روبن اوستلوند کارگردان پشت صحنه فیلم مثلث غم

شاید برای فرونشاندن اندوه او است که یایا، کارل را به یک سفر تفریحی دریایی مجلل رایگانی می‌برد که به لطف میلیون‌ها فالوورش دریافت کرده است، و آنها در این سفر با تمام ابرثروتمندهای ناکارآمد، بی‌نزاکت و فاقد اخلاق اجتماعی در کشتی آشنا می‌شوند. از جمله آن‌ها، یک زوج سالخورده بریتانیایی نفرت‌انگیز با نام‌های چرچیلی وینستون و کلمنتین هستند. یکی دیگر از آن‌ها یک زن آلمانی است که سکته کرده و نمی‌تواند بدون کمک حرکت کند و چیزی نمی‌تواند بگوید جز عبارت «in der Wolken» به معنی در ابرها، که گمان می‌رود در پایان فیلم یک پیچش داستانی جذاب را تسهیل کند، اما این طور نیست. 

کاپیتان کشتی (وودی هارلسون) در حال فروپاشی است. پائولا، سرمهماندار کشتی (ویکی برلین) ظالم است و همه به ابیگیل (دالی دی لئون) نظافتچی توالت، نگاهی از بالا دارند. آیا ممکن است همه این توانمندسازان سرمایه‌داری در این کشتی مملو از احمق خود به سمت مثلث برمودای غم و اندوه پیش بروند؟

در ابتدا، اوستلوند با زیرکی عجیب و غریبی معماری این دولت-شهر شناور را به ما نمایش می‌دهد، و اینکه چگونه اضطراب و ناراحتی ساکنان آن به شکل فیزیکی به بیرون از آن کشیده شده است: در دیوارها، عرشه، استخر. اما پس از آن، ما با کلیشه‌های طنز و کارتونی واقعا خسته‌کننده گیر می‌افتیم، که کمی از شکم‌چرانی بزرگ (La Grande Bouffe) اثر مارکو فرری در سال ۱۹۷۳ وام گرفته است و قدری از فیلم معنای زندگی از مانتی پایتان ( Monty Python’s The Meaning of Life) اثر تری جونز و البته کریچتون تحسین‌برانگیز (The Admirable Crichton) از لوئیس گیلبرت. 

این فیلم، یکی دیگر از آن فیلم‌هایی است که قصد دارند چیزهایی را که از قبل هم می‌دانید به شما بگویند، و در این راه نه از کمدی بهره درستی برده‌اند و نه اصالت دارند.

منبع: ترجمه از گاردین با کمی تغییر.  

کد خبر 678723

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha