همشهری آنلاین - الهام مصدقیراد: مادری پایان آرزوها نیست. مادری خداحافظی با رشد و کمال فردی نیست. میتوانی مادر باشی و همچنان کتاب بخوانی، مادر باشی و تفریح کنی، فیلم ببینی، هنرمند باشی و یا مثل خیلی دیگر از مادران بهکار بیرون از خانهات هم ادامه دهی. قرار نیست فرزند یا فرزندان جدید جای کتاب و وقت مطالعه و فعالیتهای فرهنگی و... را بگیرند. باید میان همه مشغلههای مادرانه، جایی برای علاقههایت هم باز کنی. پرمشغلهها اهل برنامهریزیاند، از کوتاهترین و کمترین وقتشان به راحتی نمیگذرند، کارهایشان را با سرعت بیشتری انجام میدهند؛ مادران پرمشغله هم از این دستهاند. مادرانی که در کنار تمام فعالیتهای روزانه مادری و خانهداری به تحصیل و تفریح و مطالعه و علایقشان هم میپردازند بدون برنامهریزی روزشان شب نمیشود. آنها معتقدند که برنامهریزی، فرصت پرداختن به علایق و مهارت و کسب دانش را برایشان مهیا میکند و نتیجهاش میشود مادری سرزنده و شاداب و پرانرژی برای فرزندانش؛ مادری که حال همه اهل خانه را بهتر میکند و از مادرانگیاش خوشحال است.
مادر شاداب و پرمشغله سهقلوها
سمیه علیاکبری، مادر حسین ۱۶ساله و سارا و حورا و یحیی ۷ساله است؛ سه قلوهایی که کلاس اولشان را تازه تمام کردهاند. روزها و ماههای اول به دنیاآمدن سهقلوها با داشتن پسرک ۸ساله، روزهای راحتی نبوده است. با کمک مادربزرگهای خانواده کمکم بچهها از آب و گل درآمدند، در این میان توجه و محبت به حسین فرزند اول خانواده هم باید همچنان کیفیت خودش را مانند گذشته حفظ میکرد، تفریحات دونفره با هر یک از والدین یا مسافرت سهنفره بدون حضور سهقلوها و... ازجمله این برنامهها بوده است.
به این وقت گذاشتنها، زحمت و بیخوابی و مشغله مادری که فرزندانش از روزهای نوزادی فاصله گرفتهاند را هم اضافه کنید؛ زحمتی سهبرابر برای مادری که پیش از این و بعد از پایان تحصیلات در مقطع کارشناسی فیزیک، علاقهمند به ترجمه بوده و در این زمینه فعالیت میکرده و یکباره دنیایش با تغییری جدی مواجه شده است؛ «با آمدن سهقلوها کار ترجمه را کنار گذاشتم، دیگر مانند قبل برای ترجمه تمرکز نداشتم اما برخلاف تصور، بسیار فعالتر شدم. زمانی که یک فرزند داشتم، شاغل بودم اما با آمدن سهقلوها و فاصله گرفتن از کار، به علاقهمندیهای هنری میپردازم. برای بچههایم لباس میدوزم، نقاشی میکشم، کتاب میخوانم، فیلمهای روز دنیا را میبینم، صوتهای تفسیر قرآن را میشنوم و گاهی برای صفحه مجازیای که همسرم برای علاقهاش راهاندازی کرده، با کمک یکدیگر زیور آلات با سنگهای تزئینی درست میکنیم. حالا اگر وقت خالی میان روز پیدا کنم، باید حتما آن را پر کنم تا حس مفیدبودن داشته باشم.»
علیاکبری معتقد است که وقت و زمانی که در میان رسیدگی به ۴فرزند، برای پرداختن به علاقهمندیهایش میگذارد او را به مادری شاداب و بهروز برای فرزندانش تبدیل کرده است. او به همشهری میگوید: «این حس که فراتر از یک مادر خانهدار هستم برایم ارزشمند است. ذهنم فقط درگیر کار خانه و بچهها نیست، آن را پرورش میدهم. اگر فقط بخواهم به کارهای خانه و بچهها بپردازم، ذهن منفعلی خواهم داشت. همیشه فعال بودهام و حالا با تغییر شرایط نیز به نوعی دیگر، فعالبودن را دنبال میکنم.»
برنامهریزی و پایبندی به آن
مدیریت خانهای با حضور ۴فرزند در دو رده سنی مختلف، راحت نیست، بهخصوص اینکه بخواهی وقتی را برای خودت هم بگذاری. علی اکبری برنامهریزی درست و پایبندی به آن را از دلایل موفقیت در انجام بهموقع امور خانه و بچهها و پرداختن به علاقهمندیهایش میداند و قدردان همراهیهای همسرش است.
او و همسرش از چند سال قبل که بچهها کوچکتر بودند، ساعت خواب آنها را تنظیم کردند؛ کاری که ابتدا با سهقلوها سخت بود اما حالا نتیجه مثبتی دارد؛ «طبق برنامهای که چند سال است در خانه اجرا میشود شام را بین ساعت ۸تا ۸:۳۰شب میخوریم، بچهها ساعت ۱۰خواب هستند و اجازه خواب بعد از ظهر را ندارند. در روزهای مدرسه، تکالیف بچهها از ساعت ۴عصر آغاز میشد و تا قبل از ۶عصر باید پایان مییافت.» بخشی از علاقهمندیهایی که علی اکبری به آنها میپردازد، بعد از ساعت خواب بچههاست. در سکوت خانه به نقاشی و مطالعه و فیلمدیدن میپردازد و زمان شستن ظرفهای شام و مرتبکردن آشپزخانه، صوتهای تفسیر قرآن را میشنود؛ «یکی از کارهایی که همیشه انجام میدهم، مرتبکردن ریخت و پاشهای کوچک در خانه است، این راهکارهاست که اجازه نمیدهد خانه بههم ریخته شود و در پایان هفته نیز نظافت کلی انجام میدهم. خانمهای شاغل با این ترفندها میتوانند همیشه خانهشان را مرتب نگه دارند. همچنین شبها همیشه آشپزخانه را تمیز و مرتب میکنم تا صبح برای آمادهکردن صبحانه، با آشپزخانهای آرام و تمیز مواجه شوم و کارم سرعت داشته باشد. مقدمات ناهار فردا را همیشه شب قبل آماده میکنم که این هم در سرعت بخشیدن به کارهایم کمک بزرگی است.»
شرایط تغییر را بپذیرید
علی اکبری با فعالیتها و دلمشغولیهایش خداحافظی نکرده و فقط با تغییر شرایط زندگیاش، در آنها تغییر ایجاد کرده؛ تغییری آگاهانه و همراه با پذیرش که با نتیجهای لذتبخش همراه است. او میگوید: «مادران باید بپذیرند که با آمدن فرزند یا فرزندان جدید دیگر نمیتوانند مانند گذشته به امور شخصی و تفریحاتشان بپردازند. این پذیرش بسیار مهم است، اگر بعضی تفریحات و فعالیتهای شخصی را ندارند اما در عوض شیرینی و لذت حضور بچهها را در زندگیشان دارند؛ اگر این را بپذیرند بعدها مدام غر نمیزنند و نمیگویند که بچهها نمیگذارند من زندگی کنم، نمیگذارند من مانند گذشته به علایقم بپردازم، نمیتوانم خوشبخت باشم و...، این تفکر و جملات هم برای خودشان اذیتکننده است و هم برای بچهها.»
یکی از سختیهایی که او در یکی دو سال گذشته مانند دیگر مادران و البته بیشتر از آنها تجربه کرده، تحصیل در دوران کرونا است. حسین پسر بزرگ که دیگر نیازی به مراقبت و رسیدگی به دروس نداشته و خودش هم کمک حال مادر بوده و هست، حواسش همیشه به سهقلوهاست و آنها هم رابطه خوب و همراه با احترامی نسبت به او دارند اما سهقلوهای کلاس اولی در دوران کرونا و کلاسهای مجازی، تجربه سختی بودهاند؛ « باید همزمان مراقب سهکلاس میبودم، به تکالیفشان رسیدگی میکردم، دغدغه آموزش کلاس اول مجازی را داشتم، سختیاش سهبرابر بود اما حالا خدا را شکر شیرینیاش هم سهبرابر است، یکباره سه تا بچه کوچک با هم باسواد شدهاند و این جذاب است».
نظر شما