صبح 27 خرداد سال 85، ماموران کلانتری عباسآباد کرج در جریان کشف جسد نیمه سوخته مرد ناشناسی در این منطقه قرار گرفتند.
با حضور ماموران در محل پیدا شدن جسد، بررسیها برای کشف راز این جنایت آغاز شد اما در حالی که هنوز تحقیقات تخصصی برای شناسایی هویت قربانی ادامه داشت، خانواده مرد کارخانهداری به نام احمد با مراجعه به اداره آگاهی مدعی شدند این مرد به طرز مشکوکی ناپدید شده است.
از آنجا که بررسیها نشان میداد مشخصات بهجا مانده از جسد نیمه سوخته با مشخصات مرد کارخانهدار مشابه است، ماموران خانواده این مرد را به پزشکی قانونی دعوت کردند و آنجا بود که مشخص شد جسد نیمه سوخته متعلق به مرد کارخانهداری است که به طرز مرموزی ناپدید شده بود.
با مشخص شدن این موضوع، بررسیها برای کشف راز جنایت وارد مرحلهای تازه شد و کارآگاهان در جستوجوی سرنخی در این پرونده، تحقیق از خانواده مرد کارخانهدار را آغاز کردند.
در جریان این تحقیقات ماموران متوجه شدند مقتول آخرین بار حدود ساعت 11 شب سوار بر خودرواش، کارخانه را به مقصد منزلش ترک کرده و از همان زمان دیگر خبری از او نشده بود تا اینکه روز بعد، جسد سوختهاش در حاشیه کرج پیدا شد.
با این اطلاعات جستوجو برای پیدا کردن ردی از خودروی مقتول آغاز شد و مدتی بعد ماموران موفق شدند این خودرو را که در منطقهای خلوت در جاده مخصوص کرج رها شده بود، پیدا کنند.
با کشف یک پوکه از داخل خودرو و ناپدید شدن کیف دستی و گوشی تلفن همراه مقتول، این فرضیه که مرد کارخانهدار قربانی یک سرقت مرگبار شده باشد، پیش روی پلیس قرار گرفت و بررسیها برای شناسایی سارقان آغاز شد.
مدتی بعد بررسی تماسهایی که بعد از جنایت با تلفن همراه مقتول صورت گرفته بود ماموران را به یکی از کارمندان سابق مقتول به نام علیرضا رساند و این مرد بهعنوان مظنون اصلی جنایت دستگیر شد.
این مرد که هیچ راه فراری نداشت در بازجوییها به قتل مرد کارخانهدار با همدستی یکی از دوستانش به نام وحید اعتراف کرد و گفت: مدتها قبل در کارخانه مقتول کار میکردم اما از آنجا اخراج شدم.
بعد از این ماجرا تصمیم گرفتم هر طوری شده از او انتقام بگیرم و به همین خاطر نقشه سرقت از او را طراحی کردم. نقشهام را با یکی از دوستانم به نام وحید در میان گذاشتم و شب حادثه مقابل کارخانه به کمین مقتول نشستیم.
وقتی او قصد رفتن به خانهاش را داشت به بهانه گرفتن آدرس، من و همدستم نزد او رفتیم و با تهدید اسلحه سوار خودرواش شدیم.
وقتی وی مرا شناخت با هم بر سر مسائل مالی درگیر شدیم و در همین لحظه با شلیک گلوله او را به قتل رساندم و همراه وحید جسدش را به اطراف کرج بردیم و با مقداری بنزین به آتش کشیدیم.
بعد از اعترافات مرد جوان، ماموران در یک عملیات ضربتی وحید را نیز دستگیر کردند و با اعتراف او به شرکت در این جنایت، پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
در دادگاه
صبح دیروز در حالی که اولیای دم مقتول با حضور در شعبه 74 دادگاه کیفری برای متهمان درخواست اشد مجازات کرده بودند، علیرضا متهم ردیف اول، وقتی در جایگاه قرار گرفت با انکار اعترافات قبلیاش در اداره آگاهی گفت: من مرتکب هیچ جنایتی نشدهام و همه حرفهایی که در جریان بازجوییها زده بودم، دروغ بوده است.
وی در ادامه با اشاره به اینکه اظهارات همدستش را نیز قبول ندارد، مدعی شد: او میخواهد خود را از این معرکه نجات دهد. من جنایتی نکردم و از شنیدن قتل مرد کارخانه دار ناراحت شدم.
در ادامه جلسه دادگاه وحید که به اتهام معاونت در قتل عمدی محاکمه میشد اتهام خود را پذیرفت و مدعی شد: وقتی علیرضا به من پیشنهاد داد درصورت همکاری با وی میلیونها تومان بهعنوان قرض به من خواهد داد وسوسه شدم و تصمیم گرفتم در این سرقت شرکت کنم.
علیرضا میگفت که از مقتول طلبی دارد و قرار است آن را بگیرد و درباره قتل با من حرفی نزده بود تا اینکه سوار ماشین مقتول شدیم.
در آنجا بود که من اسلحه را در دست علیرضا دیدم و بعد از اینکه او مردکارخانه دار را کشت، مرا مجبور کرد تا جسدش را به آتش بکشم.
بعد از اظهارات متهمان، ختم جلسه اعلام شد و رای صادره درخصوص این پرونده بهزودی اعلام میشود.