به گزارش همشهری آنلاین، گزارش سازمان بینالمللی کار و یونیسف در سال گذشته حکایت از وجود ۱۶۰ میلیون کودک کار در سراسر جهان داشته است. براساس آمارهای سال ۱۳۹۹، حدود ۷۰ هزار کودک کار و خیابان در کشور وجود دارد که به دلایلی همچون امرار معاش، نیاز خانواده به کار کودک، عدم دسترسی به آموزش و ... ساعاتی از شبانه روز را در خیابان میگذرانند.
مروئه وامقی، عضو هیات علمی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی و پژوهشگر حوزه کودکان کار و خیابان میگوید: براساس مطالعات انجام شده در این حوزه بخش قابل توجهی از کودکان خیابانی تحت تاثیر یکی از انواع آزارهای خیابانی از جمله خشونتهای کلامی و خشونتهای جسمی که بعضا ممکن است از سوی مردم اتفاق بیفتد را تجربه میکنند.
بخشی از گفتگوی این پژوهشگر حوزه کودکان کار را در ادامه بخوانید:
* در مطالعه انجام شده در مورد خشونتهای جنسی آمار چندان بالا نبوده و خشونتهای جنسی در مقایسه با خشونت کلامی کمتر گزارش شده است؛ اما در بخش کیفی مطالعه، کودکان کار و حتی پسران مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند.
*با توجه به پژوهش سال ۱۳۹۶ در حوزه خشونتهای وارد شده به کودکان کار و خیابان با جامعه آماری ۸۵۰ کودک خیابانی در ۶ استان کشور باید گفت، ۱۳.۸ درصد از کودکان خیابانی تجربه تصادف با ماشین را داشتهاند. ۲۲.۷ درصد با سرما یا گرمای شدید روبهرو بوده، ۲۰.۷ درصد گرسنگی را تجربه کرده و ۳ درصد هم جایی برای خواب نداشتهاند.
*۲۱ درصد از کودکان خیابانی از سوی برخی مردم و ۱۵.۴ درصد از سوی ماموران مورد توهین و کتک قرار گرفتهاند، ۱.۶ درصد از آنها مورد آزار جنسی قرار گرفته و ۳۴ درصد از آنها هیچ یک از انواع آزار را تجربه نکردهاند.
* به طور کلی کودکان کار و خیابان بیشتر مورد خشونتهای کلامی قرار میگیرند. در جمعیت عادی کودکان نیز خشونت روانی در صدر خشونتها قرار دارد و بعد از آن خشونت جسمی و جنسی است.
* یکی از مسائلی که باعث میشود این کودکان به سطح خیابان بیایند خشونتهای داخل خانه است که آنها برای اینکه خشونتهای خانه را کمتر تحمل کنند به خیابان میآیند اما متاسفانه در خیابان هم امنیتی وجود ندارد و خشونت را به شکل چندجانبه تجربه میکنند.
*به نظر بخشی از خشونتها مربوط به تفکری که درباره علت حضور این کودکان در خیابان وجود دارد، است؛ به عبارتی دیگر به این سوال که چرا این کودکان در خیابان هستند به خوبی پرداخته نشده است. مردم نمیدانند این کودکان چرا در خیابان هستند و تصور جامعه بیشتر نوعی "انحراف" است. آنچه تبلیغ میشود این است که «این کودکان بخشی از گروههایی هستند که مورد استثمار قرار گرفتهاند یا بخشی از گروههایی هستند که پول زیادی جمع میکنند، درحالیکه مشکلی ندارند». یا گفتگوها این را نشان میدهد که «این کودکان باند هستند»؛ واقعیت این است که این تفکر (باند) حداقل برای کودکان دستفروش بسیار کم است و اگر هم به شکل گروهی کار کنند معمولا گروههای آنها خانوادگی یا به صورت همسایگی است.
نظر شما