وی در جمع دانشجویان رشته مطالعات فرانسه در دانشکده مطالعات جهان درباره شکلگیری احزاب در فرانسه گفت: حزب در اواخر قرن 19 در فرانسه حالتی سازمان یافته به خود پیدا کرد، چرا که نمادی از دموکراسی نمایندهای بود و احزاب به معرفی نامزدهای انتخاباتی میپرداختند. از آن پس کلمه حزب به همان صورت باقی ماند ولی در پس این نام حقیقت تغییر کرد.
محقق گروه مشترک تحقیقی در مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه افزود: قدیمیترین حزب فرانسه حزب رادیکال است که در سال 1900 به فعالیت پرداخت. حزب رادیکال سال 1910 و حزب رادیکال امروز تقریباً هیچ وجه مشترکی با هم ندارند؛ نام آن حفظ شده است ولی تحولات زیادی در آن رخ داده است.
یکی دیگر از احزاب قدیمی فرانسه حزب سوسیالیست است. در اواخر قرن 19 احزاب زیادی با دکترین سوسیالیستی که بر جنبشهای کارگری استوار بودند، تشکیل شدند. این احزاب کوچک در سال 1905 گرد هم آمدند و حزب سوسیالیست را ایجاد کردند که در ابتدا به نام «حزب سوسیالیست متحد» که به مرور زمان کلمه متحد از آن حذف شد. این حزب که تحت تغییر و تحولات بزرگی قرار داشته است، از حدود بیش از یک قرن نقش مهمی را در کشور فرانسه ایفا کرده است و امروزه نیز یکی از احزاب مهم به شمار می رود.
سومین حزب قدیمی فرانسه، حزب کمونیست است. به دنبال انقلاب بلشویکی روسیه، حزب سوسیالیست فرانسه به دو حزب تقسیم شد. افرادی که مدل لنین را پذیرفته بودند، حزب کمونیست را تشکیل دادند و افرادی که این مدل را نمی پسندیدند و حتی آن را خطرناک می انگاشتند حزب سوسیالیست را حفظ کردند. این حزب زمانی یک چهارم آرای فرانسویان را به همراه داشت، اما امروزه اگر در انتخابات 5% آرا را کسب کند موفقیت بزرگی تلقی می شود.
مدیر مجله « کلمات، زبانهای سیاسی» با اشاره به مطالعه احزاب و چگونگی تحول فعالیتهای حزبی اظهار داشت: سال 1951 به عنوان سال چاپ کتابی از موریس دوورژه به نام احزاب سیاسی تاریخی بسیار مهم تلقی میشود. این برای اولین بار بود که فردی به سازمان و نظام افراد توجه میکرد. چاپ این کتاب تقریباً انقلابی در مطالعه احزاب ایجاد کرد. از آن پس این کتاب به عنوان مرجع بسیاری از مطالعات، حتی در ایالات متحده، در نظر گرفته میشود.
اگر بخواهیم به تغییر و تحولات در سازمان و نظام احزاب فرانسه بپردازیم، میتوان گفت میلیتانتیسم (فعالیت های مبارزه جویانه درون حزبی(که در زبان انگلیسی اکتیویسم گفته می شود) کمتر شده است. حدود 30 سال پیش افراد میلیتان (مبارز) کسانی بودند که اعلامیه میچسباندند، در اجتماعات، کنفرانسها، جلسات درون یا برون حزبی و تظاهرات ها شرکت میکردند، تراکتهای تبلیغات حزبی پخش میکردند و حتی روزنامههای مربوط به حزب را میفروختند؛ بنابراین بسیار فعال بودند. احزاب چپ اهمیت بسیاری به میلیتانتیسم میدادند.
وی شرایط امروز را متفاوت از گذشته توصیف کرد و در توضیح دلایل این دگرگونی گفت: امروزه شرایط به دلائل زیر تغییر کرده اند:
الف) دلائل فنی: امروزه به وسیله تلفن، تلویزیون، ماهواره، اینترنت و دیگر وسائل ارتباطی و تبلیغاتی میتوان با افراد ارتباط برقرار کرد، آنها را بسیج کرد، بدون اینکه حتی یک اعلامیه چسبانده شود. کمکهای مالی دولت نیز در این امر نقش بسزایی دارند، با وجود این کمکها که مبالغ هنگفتی هستند، احزاب دیگر وقت نیروهای خود را تلف نمیکنند و به مؤسسات تبلیغاتی عظیم و حرفهای مراجعه میکنند، بنابراین دیگر نیازی به میلیتانها نیست.
ب) دلائل اجتماعی: امروزه سطح فرهنگ، سواد و مطالعه افراد بالا رفته است، افراد بیشتر مسافرت میکنند و بیشتر با دیگران در ارتباطند و معاشرت میکنند، بنابراین نیازی به ارائه دکترینها برای افراد و اقشار مختلف توسط نیروهای حزب نیست.
وی در پایان خاطر نشان کرد: اما اگر بخواهیم از نقطه نظر عقاید و دکترینها احزاب را مورد بررسی قرار دهیم، شرایط پیچیدهتر است. احزاب فرانسه امروزه بیش از پیش به پراگماتیسم روی آوردهاند و اعمال خود را به انواع مختلف توجیه میکنند