به گزارش همشهری آنلاین، چند روز قبل مرد میانسالی با پلیس تماس گرفت و از ربوده شدن پسرش خبر داد. وی گفت: پسرم عرشیا که تازه ازدواج کرده، امروز همراه همسرش مهمان خانه ما بود. وقتی همسرش تنها به خانه ما آمد، گفت عرشیا قصد داشته خودرواش را داخل پارکینگ بیاورد اما چون یک خودروی غریبه مقابل در متوقف شده بود، نتوانست خودرو را داخل بیاورد.
مرد ادامه داد: چند دقیقهای منتظر ماندم اما از پسرم خبری نشد. ناگهان تلفن همراهم به صدا درآمد. شماره تلفن پسرم بود. تلفن را که جواب دادم، صدای پسرم را شنیدم که با شخصی در حال دعوا و بحث بود. پسرم شماره مرا گرفته بود و میخواست به من بفهماند که گرفتار شده است.
او گفت: از صحبتهای پسرم متوجه شدم که مردی او را گروگان گرفته و قمهای را روی گلویش قرار داده است. مردی هم که او را ربوده بود، هیچ توجهی به التماسها و درخواستهای پسرم نداشت.
پس از تماس مرد میانسال، ضمن هماهنگیهای قضایی با بازپرس محمدامین تقویان، مأموران وارد عمل شدند. با حضور مأموران در خانه پدر عرشیا تحقیقات آغاز شد، اما ناگهان پسر وی در حالی که سمت چپ صورتش بریده و لباسهایش خونی بود، خود را به خانه رساند.
مرد ۲۴ ساله در تحقیقات گفت: زمانی که همسرم از خودرو پیاده شد، خواستم خودرو را داخل پارکینگ ببرم که متوجه شدم یک پژو مقابل در پارکینگ پارک شده است. چند دقیقه صبر کردم اما از صاحب خودرو خبری نشد و من هم به ناچار با ۱۱۰ تماس گرفتم و با اعلام شماره پلاک خودرو از مأمور خواستم با مالک تماس بگیرد و از او بخواهد که برای جابهجایی خودرو بیاید.
دقایقی بعد صاحب خودرو آمد و سوار ماشین شد، اما از من خواست که من هم سوار خودرواش شوم. با این تصور که قصد دارد از من عذرخواهی کند، سوار شدم اما ناگهان قمهای را روی صورتم گذاشت و صورتم زخم شد. بعد هم به راه افتاد. از او خواستم مرا پیاده کند اما بیفایده بود. ۱۰ دقیقه که گذشت، گوشی تلفن همراهم را بدون اینکه او متوجه شود از جیبم بیرون آوردم و شماره پدرم را گرفتم. میخواستم او صدای ما را بشنود و با پلیس تماس بگیرد. مرد راننده عصبانی بود و میگفت چرا با پلیس تماس گرفتهای؟ این تماس باعث شده که برای من نمره منفی در نظر بگیرند. بعد از ۴۵ دقیقه هم وقتی متوجه خودروی پلیس شد، مرا رها کرد و فرار کرد.
با شکایت مرد جوان، بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی پایتخت دستور بازداشت راننده عصبانی را صادر کرد.
منبع: ایران
نظر شما