شنبه ۲ آذر ۱۳۸۷ - ۰۶:۴۴
۰ نفر

انتخابات آمریکا بعد از 2 سال هیاهوی تبلیغاتی با نتیجه‌ای که شاید برای خود آمریکایی‌ها و دنیا تعجب‌آور باشد، به‌پایان رسید.

 اکنون در حالی‌که بخشی از آمریکا به آینده این کشور در دوران ریاست‌جمهوری چهره‌ای غیرمعمول مانند باراک اوباما فکر می‌کنند، بخشی دیگر در فکر آینده حزب جمهوریخواه هستند که اکنون رئیس‌جمهوری با پایین‌ترین میزان محبوبیت در کاخ سفید، اقلیتی شکننده در کنگره و موقعیتی متزلزل در افکار عمومی آمریکا دارد.

این حزب اکنون چهره‌ای به نام سارا پالین هم دارد که با حضور کوتاه‌مدتش در رقابت‌های انتخاباتی، تاثیری طولانی‌مدت بر آینده جمهوریخواهان دارد. اگر باراک اوباما نامزد این انتخابات نبود، پالین جنجالی‌ترین چهره انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2008 آمریکا نام می‌گرفت. او در هفته‌های پرهیاهوی آخر تبلیغات انتخابات حتی با مشاوران ستاد انتخاباتی جمهوریخواهان هم دچار اختلاف شد تا جایی که در روز اعلام شکست مک‌کین، مشاوران او به پالین اجازه ندادند نطقی را که آماده کرده‌بود، در کنار نامزد شکست‌خورده حزب جمهوریخواه ادا کند.

هنگامی که یک حزب پس از دوره‌ای طولانی با در‌اختیار داشتن زمام حکومت، در انتخابات شکست می‌خورد، می‌توان گفت که موسم تجدیدنظر و تعمق در اوضاع و احوال آن حزب فرا رسیده است. در چنین شرایطی نخستین پرسشی که مطرح می‌شود این است که آیا فرد مناسبی از سوی حزب برای مبارزات انتخاباتی برگزیده شده بود یا خیر؟ این روزها جمهوریخواهان به شکلی کم‌سابقه و غیرعادی نگران و ناراحتند و ناراحتی آنها در وهله اول، نه از بابت جان مک‌کین که بیشتر درباره زنی است که به‌عنوان شریک انتخاباتی او وارد عرصه انتخابات شد. بحث بر سر حضور سارا پالین در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری به موضوعی فراتر از اختلاف و دو دستگی در حزب جمهوریخواه مبدل شده و در واقع از ایجاد یک گسست و جدایی مهم در این حزب قدیمی و ریشه‌دار خبر می‌دهد.سیل اتهامات متقابل، حزب جمهوریخواه را دربرگرفته است.

در واقع پیش از آنکه جمهوریخواهان پست ریاست‌جمهوری را به دمکرات‌ها واگذار کنند، علائم اختلاف نظر شدید و دو دستگی در میان آنها ظاهر شده بود. کارکنان ستاد مک‌کین، شریک انتخاباتی سناتور کهنه کار آریزونا را فردی متکبر توصیف می‌کردند و می‌گفتند که او در برخی سخنرانی‌های انتخاباتی خود به شکلی خودسرانه و بدون هماهنگی عمل می‌کند؛ اینکه به گفته آنها، سارا پالین حتی نمی‌داند اعضای تشکیل دهنده پیمان نفتا ( پیمان اقتصادی کشورهایآمریکای شمالی شامل کانادا، ایالات متحده و مکزیک) چه کشورهایی هستند و درباره موقعیت جغرافیایی آفریقای جنوبی و حتی قاره آفریقا اطلاعاتی ندارد. همچنین گفته می‌شود که او در حمله به باراک اوباما بدون توجه به یادداشت‌هایی که از سوی اعضای ستاد پیش از آغاز سخنرانی‌ها به وی داده می‌شد، بی‌پروا، خود سرانه و بدون هماهنگی قبلی عمل می‌کرده است.

اما مدافعان سارا پالین نیز پرشمارند. برخی می‌گویند انتقاداتی که از وی می‌شود واهی و
اغراق آمیز است. پالین، نظر مساعد بسیاری از چهره‌های محافظه‌کار را به‌خود جلب کرده است و آنها می‌گویند که وی مورد حمله رسانه‌هایی قرار گرفته که خواهان حضور یک زن در بالاترین مسند قدرت در کشور نیستند. محافظه‌کاری اجتماعی پالین نیز محل بحث و مناقشه جمهوریخواهان قرار گرفته است.

اجتماعات حاضر در سخنرانی‌های او بزرگ‌تر و پرسروصدا‌تر از گروه‌هایی بودند که در سخنرانی‌های مک‌کین حاضر می‌شدند. به گفته مدافعان پالین، تنها مورد پیشتازی مک کین نسبت به اوباما در نظر سنجی‌های عمومی، هنگامی بود که وی سارا پالین را به‌عنوان جانشین و شریک انتخاباتی خود تعیین کرد. چهره‌های مرتجع و واپس‌گرای حزب جمهوریخواه بر این باورند که تنها بروز بحران‌اقتصادی، مانع از ظهور پر سر و صدای سارا پالین در عرصه حکومت ایالات متحده شد. این در حالی است که به گفته منتقدان، بحران اقتصادی صرفا با سقوط خانم پالین درنظر سنجی‌های عمومی همزمان بود.

درباره سارا پالین، نامزد شکست‌خورده جمهوریخواهان برای جانشینی مقام ریاست‌جمهوری، اختلاف نظرهای  بسیاری وجود دارد، چرا که جمهوریخواهان در حال حاضر تلاش می‌کنند دریابند که مظهر چه ارزش‌ها و نهادهایی در جامعه آمریکا هستند. زمانی از هیات رهبری حزب جمهوریخواه به‌عنوان نخبگان مرفه جامعه آمریکا نام برده می‌شد. هرچند در انتخابات اخیر، محافظه کاران ثروتمند در مناطق آبی رنگ نقشه انتخاباتی آمریکا (مناطق تحت سیطره دمکرات‌ها) با شرایط سختی مواجه شدند.

جمهوریخواهان شاهد شکست تنها نماینده خود در کنگره در منطقه نیو انگلند (ایالات شمال شرقی آمریکا که در اواخر قرن 18، کشور ایالات متحده آمریکا را بنیان گذاشتند) بودند. در ایالت اورگان نیز گوردن‌اسمیت، سناتور میانه‌روی جمهوریخواه در پی پخش آگهی تبلیغاتی‌اش که وی را همراه و موافق با باراک اوباما نشان می‌داد، میدان را به رقیب دمکرات خود واگذار کرد. برخی محافظه‌کاران از این شکست‌های نامزد‌های حزب حتی استقبال کرده‌اند. آنان امیدوارند که حزب جمهوریخواه بتواند به این شکل از شر چهره‌های
 نه چندان متعصب و پایبند خود خلاص شود و همه چیز را از نو شروع کند.

در روزهای پس از انتخابات، درباره ساختار حزب جمهوریخواه تردید‌هایی به وجود آمده است. جمهوریخواهان در عصر طلایی ریگان شاهد شکل گیری ائتلافی گسترده در میان خود و طرفداران حزب بودند؛ ائتلافی که مبنای شکل‌گیری آن تا حدی مقابله با تهدید کمونیسم بود. اما اینک قرار دادن اخلاق‌گرایان مذهبی، صاحبان مشاغل کوچک، آزادیخواهان انزوا گرا و محافظه کاران ملی‌گرا در کنار یکدیگر، بسیار دشوارتر از عصر ریگان به‌نظر می‌رسد و هیچ کدام از این گروه‌ها به تنهایی در حد و اندازه‌ای نیستند که بتوانند مبنای محکمی برای فعالیت‌های آینده حزب باشند.

یورش باراک اوباما به دو ایالت ویرجینیا و کارولینای شمالی و آرای خیره‌کننده او در بخش‌هایی از این دو ایالت جمهوریخواه، نشان می‌دهد که جمهوریخواهان دیگر نمی‌توانند روی مناطق محافظه‌کار نیوانگلند حساب کنند. با توجه به تغییرات جمعیتی رای‌دهندگان به‌نظر می‌رسد حزب جمهوریخواه دیگر نمی‌تواند با دامن زدن به موضوعات جنجال‌برانگیز اجتماعی مانند ازدواج هم‌جنس‌گرایان، سقط جنین و تحقیقات علمی درباره سلول‌های بنیادی به پیروزی دیگری – مانند پیروزی سال 2004 – دست یابد. رای‌دهندگان جوان در قبال این موضوعات جنجال‌برانگیز، با تساهل بیشتری نسبت به والدین خود برخورد می‌کنند.

در این میان، پرداختن به موضوع کوچک بودن دولت می‌تواند مسیری جدید برای حزب جمهوریخواه باشد. آمریکایی‌ها بیش از هر ملت دیگری در جهان توسعه‌یافته، با نظام مالیاتی مخالفند و در بیشتر مناطق کشور، به‌خصوص در ایالات غربی، به قوانین آسان تجارت، مقررات نه چندان سخت‌گیرانه درباره حفاظت از محیط زیست، حقوق مربوط به حمل سلاح و موضوعاتی از این دست با اشتیاق بیشتری پرداخته می‌شود؛ هر چند تجدید ساختار حزب بر مبنای این موضوعات، موجب تحریک و به حاشیه راندن محافظه کاران می‌شود و در حال حاضر مشخص نیست که آنان با این تغییر رویه، به آسانی کنار آیند. در این میان برخی صاحب‌نظران بر این باورند که در دوره کنونی که بحران اقتصادی، ابعادی جهانی به‌خود گرفته است، پرداختن به موضوع کوچک شدن دولت نمی‌تواند در جلب نظر رای‌دهندگان مؤثر باشد و نتیجه بدهد. آنان بر این باورند که حزب جمهوریخواه باید خود را به‌عنوان حزبی که پشتیبان مصرف‌کنند گان است و در عین حال از حقوق سهام داران وال‌استریت حمایت می‌کند، بازتعریف کند.

در حال حاضر بحث داغ جمهوریخواهان حول محور سارا پالین و نقش او در انتخابات اخیر می‌چرخد. اگر وی به‌عنوان چهره جدید حزب مطرح شود، می‌تواند با کمی مطالعه و جبران ناآگاهی‌های خود درباره نقشه جغرافیایی جهان و روابط بین‌الملل بر مشکلات فعلی‌اش فائق آید و جایگاه خود را در هیات رهبری حزب تثبیت کند. اما خطر واقعی برای حزب آن جاست که جمهوریخواهان با تاکید بر رفتارهای ناخوشایند خود در انتخابات اخیر و خودنمایی‌های محافظه کارانه، مانند صحبت‌کردن از« آمریکای واقعی» و پرداختن به حاشیه‌پردازی‌های دردسر‌سازی‌ مثل موضوع « جو لوله کش » و « مادری که در اوقات فراغت خود به هاکی روی یخ می‌پردازد» (اشاره تبلیغاتی حزب به سارا پالین)، خود را در مقابل بقیه ملت قرار دهند.

چنین رویکردی می‌تواند به معنای تاکید بیشتر بر ازهم‌گسیختگی فرهنگی جامعه باشد که حمله پالین به باراک اوباما به خاطر ارتباط کوتاه مدتش با بیل آیرز (از مخالفان تندروی جنگ ویتنام و یک تروریست سابق) از مصادیق آن در انتخابات اخیر بود.این احتمال نیز وجود دارد که جمهوریخواهان – مانند حزب محافظه‌کار بریتانیا پس از شکست انتخاباتی در سال 1997 – به چهره‌های تندرویی مانند سارا پالین بیش از حد، توجه نشان دهند و کمتر به سراغ دولتمردان میانه‌رو بروند، دولتمردانی که می‌توانند ائتلاف بزرگ دوران ریگان را دوباره شکل دهند. در چنین حالتی حزب جمهوریخواه تا سال‌ها در برهوت سرگردانی، آواره خواهد ماند.

اکونومیست- 10 نوامبر 2008

کد خبر 68965

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز