همشهری آنلاین ـ رابعه تیموری: شما یک قصاب هستید و تصور عمومی از یک قصاب، یک آدم تنومند و خشن با سبیلهای از بناگوش دررفته است که با حفظ طبیعت میانه چندانی ندارد. اما شما بر خلاف این تصور هستید، نه ظاهرتان خشن است و نه روحیاتتان!
بله، مردم اینطور فکر میکنند. اصلاً هم توقع ندارند که یک قصاب، مهربان باشد. اما من با اینکه قصاب هستم و با چاقو و ساطور و سوهان سر و کار دارم، حیوانات و گل و گیاه را دوست دارم. من پیش از اینکه قصاب شوم، بچه کشاورز و باغدار بودم و هنوز هم برای روزهای که برای چیدن یک گوجه کال تا بلندترین شاخه درخت باغمان بالا میرفتم، دلم تنگ میشود.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
پس وقتی نوجوان بودید، باغداری میکردید. چه شد که باغداری را کنار گذاشتید؟
پدرم باغدار بود و دامداری هم میکرد. دامداری ما نزدیک جاده ساوه قرار داشت. پشت دامداری یک باغ باصفا داشتیم که پر از درخت توت و گوجه سبز و آلبالو و زردآلو بود. همه درختها بزرگ شده بودند و میوه میدادند. بعضی از آنها همسن خودم بودند و بزرگ شدنشان را به چشم دیده بودم. نخستین میوههایشان را هم خودم گس و کال میچیدم و نوبر میکردم. برای همه همسایهها و فامیل هم نوبرانه میفرستادیم. سال ١٣٧٨ که طرح تعریض جاده ساوه اجرا شد، دامداری و باغچه به کلی تخریب شدند و همه درختان از بین رفتند.
این نهال ها را قصاب محله کاشته است
خاطره این باغچه باعث شد به فکر کاشت درخت بیفتید؟
بله، اوایل خیلی دلم تنگ میشد و دوست داشتم باز هم یک باغچه نقلی داشته باشم. بوی خاک و سبزه به من آرامش میداد. اما توی خانه و مغازه خانوادگی قصابیمان، برای کاشت گل و گیاه جای مناسبی نداشتیم. روبهروی قصابی، چند درخت قدیمی وجود داشت که دلم را به آنها خوش کرده بودم و از هرس تا سمپاشی و آبیاری آنها را انجام میدادم. برای آبیاری آنها هم با پمپ یخچال قدیمی همسایه پمپ آبی درست کرده بودم که وقتی جریان برق به آن متصل میشد، مثل یک پمپ کار میکرد و آب نهر و جوی وسط خیابان را با فشار به سمت درختان هدایت میکرد. ولی هرکاری کردم، نتوانستم آنها را سبز نگه دارم و خشک شدند.
بعد از خشک شدن درختان، این نهالها را کاشتید؟
این درختان که خشک شدند، تصمیم گرفتم چند نهال دیگر بکارم. اول به یاد درختان توت باغمان، چند درخت توت کاشتم. اما نهالهای توت سبز نشدند. چند درخت میوه دیگر هم نشاندم، اما اگر آبوهوای آلوده این حوالی را هم تاب میآوردند و خشک نمیشدند، بچههای بازیگوش محل آنها را از ریشه درمی آوردند و نمیگذاشتند جان بگیرند. بالاخره این ٤درخت تبریزی جلو مغازه را کاشتم و آنها ماندند.
خیابان شهید شهسوار جنوبی
چطور میتوان شهروندان منطقه را تشویق کرد که به فضای سبز محله توجه کنند؟
این منطقه درختان زیادی ندارد. همین تعداد کمهم در حال خشک شدن است. اگر مدیریت شهری و سایر مسئولان منطقه برای رسیدگی به فضای سبز برنامهای داشته باشند، شهروندان هم با آنها همراهی میکنند. باید شهروندان به ضرورت وجود فضای سبز در محله آگاهی پیدا کنند و نسبت به حفظ آن احساس مسئولیت داشته باشند.
نظر شما