جهت یافتن راهحلی برای این جنگ در اروپا جلسه تشکیل میشود و سازمان ملل فرستاده ویژه برای آن تعیین میکند. جنگ در کنگو اولین بار نیست که میلیونها بیخانمان و هزاران کشته و معلول بهجای میگذارد، اما این اولین بار است که جامعه جهانی چنین توجهی به جنگ در کنگو نشان میدهد. این میزان توجه، دلیلی ورای مسائل بشردوستانه دارد؛ کنگو منبع غنی منابع طبیعی و مواد خام است که در بحران اقتصادی، غرب بیش از حد به آن نیازمند است.
بیراه نیست اگر بگوییم در خلال سالهای 1998 تا 2003 میلادی 3 میلیون نفر بر اثر جنگهای داخلی و درگیریهای قبیلهای در جمهوری دمکراتیک کنگو، کشته شدهاند. شاید بتوان گفت این دریای خون بود که سرانجام تا حدودی سیاستهای بینالمللی را در قبال این کشور آفریقایی تغییر داد. مثلا دولت فرانسه ناگهان به مسائل مربوط به کنگو و مردم معمولیش علاقهمند شد و رسانههای بینالمللی نیز اخبار مربوط به کنگو را با دقت زیادی پیگیری کردند. درخصوص درگیریهای اخیری که در کنگو در جریان است دو دیدگاه وجود دارد:
نخستین دیدگاه به مسائل نژادی و اختلافات و درگیریهای قبیلهای در کنگو برمیگردد.
شورشیان کنگو رهبری کاریزماتیک دارند. آنها حاضرند برای اجرای فرامین رهبر خود حتی از جان خود نیز بگذرند. لورنت انکوندا، رهبری نیروهای آموزشدیده و مجهز به انواع سلاحها را از قلب جنگلهای کنگو برعهده دارد. انکوندا خود یک توتسیتبار است. مقامات کنگو براین باورند که انکوندا بهعنوان یک ژنرال خائن اجیر مقامات توتسیتبار روآندا، همسایه کنگو شده است. اگرچه هنوز کاملا روشن نشده که روآندا تا چه اندازه از انکوندا حمایت میکند اما دخالتهای روآندا در مناطق شرقی کنگو که اکثریت جمعیتش را توتسیتبارها تشکیل دادهاند چندان دور از ذهن و بیسابقه نیست.
ازدیدگاه ریشه مشکلات جاری کنگو مهاجرت بسیاری از توتسیهای روآندا به کنگو در پی قتل عام این قوم بهدست هوتوهای افراطی در سال۱۹۹۴ است. این رویدادی است که بزرگترین نسلکشی در تاریخ قاره سیاه نام گرفت و برآوردها حاکی از کشتار ۸۰۰ هزار توتسی و هوتوی میانهرو بهدست شبه نظامیان مسلح هوتوی افراطی است. اکنون توتسیهای کنگو مدعی قصد هوتوها برای تکرار سناریویی مشابه هستند، حال آنکه هوتوها، توتسیها را متهم به برنامهریزی برای تلافی قتل عام ۱۴ سال قبل میکنند.
ناظرین امور بهشدت نگران تکرار مصیبتی مشابه بحران انسانی سودان هستند و به همین دلیل خواهان پایان مناقشه جاری از طریق دخالت سازمان ملل متحد، سیاستمداران منطقه و درصورت لزوم ورود نیرهای صلحبان آفریقایی به کنگو هستند. دولت کنگو نیز از همسایگان خود برای کنترل بحران کمک خواسته است. برای مثال چند روز قبل دولت کنگو از دولت آنگولا که دوستی قدیمی برای کنگو محسوب میشود تقاضا کرد که نیروهای نظامی خود را به کنگو اعزام کند تا با شورش ژنرال یاغی مقابله کنند. روستاییانی که در نزدیکی منطقه گوما سکونت دارند گفتهاند که سربازانی را با یونیفرم ارتش روآندا دیدهاند که در کنار ژنرال انکوندا میجنگند.
آنها همچنین گفتهاند که سربازان ارتش روآندا خانهها را آتش زده و کودکان را میکشند. برخی از تحلیلگران مسائل کنگو معتقدند که یکی از اهداف ژنرال انکوندا این است که جوخههای مرگ هوتوها را که در کنگو مستقر شدهاند نابود کند. هوتوها در سال 1994 موجب کشتار توتسیها در روآندا شده و سپس به کنگو گریختند. دولت کنگو اما اعلام کرده است که خود اقدام به خلع سلاح هوتوها خواهد کرد. اما شورشیان توتسیتبار و بسیاری از دیپلماتهای غربی معتقدند که این دولت کنگو است که به جوخههای مرگ هوتوها سلاح میدهد.
اما دیدگاه دوم درخصوص بحران فعلی کنگو با طرح شدن این سؤال شکل میگیرد که چرا اتفاقات اخیر در کنگو تا بدین حد مورد توجه کشورهای جهان و رسانههای دنیا قرار گرفته است؟ چرا رسانههای جهان به این سرعت اقدام به پخش گزارشهای مربوط به کنگو میکنند و چرا دولتمردان کشورهای بزرگ و قدرتمند جهان تا بدین حد برای کنترل اوضاع در کنگو دستپاچه شدهاند؟
طرح این سؤال صرفا بهمنظور ایجاد بدبینی نسبت به تمامی تلاشهای جهانی برای کنترل اوضاع بحرانی کنگو صورت نگرفته است بلکه تنها هدف از طرح این سؤال این است که اذهان را به لایهای درونیتر از بحران کنگو سوق دهد.
برای پاسخ به این سؤال بدنیست نگاهی به گذشته سیاسی کنگو بیندازیم. جنگ داخلی در خلال سالهای1998 تا 2003 به وسیله شبکهای پیچیده و متحد از اشخاص سیاسی، نظامی و برخی از تجار کنگو آغاز شد. این اشخاص برای آغاز این درگیریها از گروههای شورشی استفاده کردند. براساس گزارشهای سازمان ملل در خلال 5 سال میلیونها انسان بیگناه در این درگیریها کشته شدند.
در حالیکه رسانهها حتی نیمی از سرو صدایی که امروز درباره کنگو به راه انداختهاند، ایجاد نکردهاند. در خلال آن 5 سال اتحادیه اروپا هرگز به فکر اعزام نیروهای خود به کنگو نیفتاد. در حالیکه این روزها میشنویم که برنارد کوشنر وزیر خارجه فرانسه که کشورش ریاست دورهای اتحادیه اروپا را برعهده دارد پیشنهاد کرده است تا تعداد 1500 نیرو از سوی اتحادیه اروپا به کنگو اعزام شود. بنابراین سؤالی که ایجاد میشود این است که چرا این بار همه دنیا درخصوص کنگو حساس شده اند؟
اورنت انکوندا رهبر شورشیانی که این روزها کنگو را ناآرام کرده از سال 2004 تاکنون با دولت جمهوری دمکراتیک کنگو اختلافاتی داشته است که البته این اختلافات هرگز آنقدر شدت نیافت تا به جنگ داخلی بینجامد. براساس گزارشهایی که گروههای حقوق بشر در سال 2004 منتشر کردهاند از ژوئن سال 2003 یعنی از زمانی که دولت وحدت ملی در کنگو برسر کار آمده است صلح و آرامش از نواحی شرقی کنگو رخت بر بست.
درگیریهای اخیر که از ماه گذشته آغاز شده است در واقع ادامه درگیریهای ارنت انکوندا با دولت کنگو است که از 4 سال پیش آغاز شده است و امروز ما اوج آن را به شکل جنگ داخلی شاهد هستیم. از 4 سال پیش تاکنون انکوندا و افرادش که تعداد آنها به بیش از 5 هزار نفر میرسد قساوت و سبعیتی علیه مردم بیگناه کنگو از خود به نمایش گذاشتهاند، که به توصیف نمیآید. متأسفانه جامعه جهانی امروز آنهم پس از گذشت 4سال از آغاز این درگیریهاست که به کنگو توجه کرده است.
با توجه به حقایقی که مطرح شد برخی از تحلیلگران معتقدند تنها دلیلی که اتحادیه اروپا را بر آن داشته نیروهای نظامی خود را برای برقراری صلح به کنگو اعزام کند، بحران اقتصادی و مالیای است که این روزها اروپا را دچار خود کرده است.
نقطه شروع درگیریهای اخیر در کنگو زمانی آغاز شد که تولیدکنندگان قلع و حلب در اندونزی اعلام کردند که بهعلت پایین بودن قیمت این فلزها تولید خود را کاهش خواهند داد. شواهد موجود حاکی از آن است که اعلام اندونزی مبنی بر کاهش تولید قلع و حلب موجب شد تا خریداران این فلزها به خرید این فلزات از کنگو وابسته شوند. اینگونه بهنظر میرسد که کاهش تولید اندونزی تا پایان سالجاری نیز ادامه داشته باشد.
براساس گزارشی که خبرگزاری رویترز اخیرا منتشر کرده درگیریهای اخیر کنگو تاثیر چشمگیری در افزایش قیمت قلع داشته است بهگونهای که هفته گذشته شاخص هر تن قلع در بازار سهام فلزات لندن به 15 دلار 225 سنت رسید که از تاریخ 17 اکتبر 31 درصد رشد داشته است. به گزارش رویترز، 31 اکتبر دقیقا همان تاریخی است که شورشیان کنگو حرکت خود را به سمت شهرهای اصلی در شرق کنگو و شهر گوما که مرکز خرید و فروش قلع است آغاز کردند. خبرگزاری فرانسه نیز گزارش داد که آنچه مانع تصرف گوما از سوی افراد انکوندا شد حضور نظامیان سازمان ملل متحد در آن منطقه بوده است.
در نهایت با کنار هم گذاشتن تمام عواملی که در شکلدهی بحران کنگو دخیل بودهاند میتوان اینگونه نتیجه گرفت که ژنرال انکوندا ابزاری است که تمام طرفین درگیر میتوانند با استفاده از آن به اهداف سیاسی، اقتصادی و نژادی خود دست یابند. دولت روآندا با حمایت پنهانی از انکوندا به مقاصد نژادی خود دست مییابد. کشورهای غربی نیز سعی میکنند تا با استفاده از شرایط موجود به ذخایر غنیفلزات، طلا و یاقوت کنگو دست یابند.
تحلیلگران مسائل کنگو نیز کمابیش نظری مشابه دارند و معتقدند که انکوندا و برنارد کوشنر هر دو به تسلط بر منابع طبیعی کنگو میاندیشند. کوشنر از اعزام نیروهای حافظ صلح بهعنوان پوششی برای قصد اصلی اتحادیه اروپا استفاده میکند و لورنت انکوندا نیز از سوی دیگر با مطرح کردن این ادعا که به نفع توتسیتبارها وارد این منازعه شده است قصد نهایی خود را پنهان میکند و در نهایت این زنان و کودکان و مردم بیگناه هستند که در این میان جان خود را به طرز اسفناکی از دست میدهند.