همشهری آنلاین-وجیهه امیرخانی: یکی از بیشترین صداهایی که این روزها (به ویژه طی ۲-۳ سال اخیر و با آمدن پاندمی کرونا) در صدر اخبار سینمایی شنیده میشود؛ عباراتی نظیر «سینما مرده است»، «سینما جذابیت خود را از دست داده است»، «سینما ورشکسته است»، «پرده نقرهای دیگر جادو نمیکند» و عباراتی از این قبیل است. یکی از فیلمسازان مطرحی که عنوان سینمای مرده را مطرح و بارها بر آن تاکید کرده بهروز افخمی است. البته که طرح چنین موضوعاتی نیاز به تحلیل و بررسی دقیق و ارائه آمارهای مشخص و قابل محاسبهای دارد. اما اینکه تا چه حد این مفاهیم کلی اوضاع سینما را چه در جهان و چه در ایران برای مخاطب امروز تشریح و تبیین میکند موضوعی است که درباره آن با رضا درستکار نویسنده، مستندساز، منتقد و کارشناس سینما و تلویزیون گپ و گفتی صمیمانه انجام دادهایم.
کارگردان مستندهایی نظیر «فریدون گله کجاست؟» در پاسخ به این پرسش کلی که آیا سینما به طور کلی جاذبه خود را از دست داده و جادوی گذشته را برای مخاطب ندارد، میگوید: من با قطعیت این پاسخ روشن را به نظریهپردازان غیرسینمایی که چنین فرضیه بی اساسی را مطرح میکنند میگویم که سینما نه تنها جاذبه خود را از دست نداده بلکه مسیر خود را همچنان محکم و پرشورتر از گذشته و رو به جلو میپیماید. به هر حال برای طرح چنین موضوعاتی باید متر و معیار مشخصی وجود داشته باشد.
دستمزدهای میلیاردی و آمار فروش در سینمای جهان
این کارشناس سینما ادامه میدهد: آنچه که در هالیوود و بالیوود به عنوان نماد سینمای صنعتی در جهان در حال رخ دادن است نشان از پویایی و حرکت رو به جلو است. در کشورهای در حال توسعه یا حتی توسعه یافته نظیر بلژیک برای حفظ بدنه اصلی سینمای داخلی، سینمای تجاری جهان(هالیوود و بالیوود) را از سبد اکران سینماها حذف میکنند تا سینما بومی و داخلی شان پا بگیرد. اما در کشور ما به طور کلی همه سینمای جهان حذف و نادیده گرفته شده تا سینمای داخلی آسیب نبیند. به گفته این منتقد سینما چنین رویکردی در سینما نتایج مثبتی نداشته و زمان آن رسیده که در آن تجدید نظر کنند.
به نظر میرسد مهمترین شاخصی که میتوان دال بر پویایی و حرکت سینمادر نظر گرفت آمار فروش و مقایسه آن با سالهای گذشته است. درستکار منتقد و نویسنده سینما تلویزیون در اینباره اظهار میکند: مقایسه فروش فیلمها و راندمان قابل توجه فروش گیشه سینمای آمریکا، درآمد بازیگران مطرح طی یک سال گذشته نشان میدهد که سینما قویتر از سال و سالها پیش مسیر خود را ادامه میدهد و تاریخسازی میکند. تام کروز برای فیلم تاپ گان: ماوریک (Top Gun: Maverick) (محصول ۲۰۲۲ ) ۱۰۰میلیارد تومان دستمزد گرفته است.
او با اشاره به دستمزد دیگر چهرههای مطرح دنیای بازیگری در جهان میگوید: ۲۰-۲۵ بازیگر ستاره در دنیا نظیر لئوناردو دیکاپریو، ویل اسمیت، برد پیت، دوئین جانسون، تام هاردی، دنزل واشنگتن و...بیش از ۲۰-۲۵ میلیون دلار دستمزد میگیرند. این رقمها در هیچ دورهای از تاریخ سینمای جهان سابقه نداشته است.
بودجه ۱۰۰ میلیون دلاری اوپنهایمر (Oppenheimer) اثر کریستوفر نولان
این منتقد سینما اضافه میکند: فیلم اوپنهایمر (Oppenheimer) اثر کریستوفر نولان که این روزها موضوع بحث و نظر سینماگران است با بودجهای بالغ بر ۱۰۰ میلیون دلار ساخته شده است. به عبارتی مجموع فروش ۱۵ فیلم در سال ۲۰۲۱ رقمی بالغ بر ۳ میلیارد دلار در هالیوود عنوان شده است. یعنی به طور متوسط هر فیلم رقمی حدود ۲۰۰ میلیون دلار فروش داشته است.
درستکار با اشاره به رشد قابل توجه فروش فیلمها در سینمای صنعتی میگوید: فروش گیشه سینمای هالیوود در سال ۲۰۲۲ رشد ۱۱ درصدی داشته است. در سال ۲۰۲۱ بیش از ۲۷۰ فیلم به اکران و نمایش رسیده است. این منتقد سینما با طرح دلایل مذکور فرضیه ورشکستگی یا بیجاذبه بودن سینما در دنیای امروز را رد میکند و میگوید: آیا چنین سینمایی در شرایط اغما و ورشکستگی به سر میبرد؟
طرح چنین ادعاهایی شاید در فضای رقابتی و ورود بیسابقه مدیاهایی نظیر سینمای خانگی، پلتفرمها و وی او دی ها و دیگر رسانههایی است که به تدریج جای خود را در دل مخاطب علاقمند به سینما باز کرده است. درستکار در اینباره توضیح میدهد: به هر حال طرح چنین موضوعات کلی که از سوی برخی سینماگران مطرح میشود نه تنها مبنای آماری دقیق و درستی ندارد بلکه جای تحقیق و بررسی عالمانهای در این حوزه را باز میکند.
این منتقد و کارشناس سینما در اثبات بیپایه و اساس بودن چنین ادعایی فیلم «تایتانیک» را مثال میزند که در تاریخ ۱۱۰ ساله کمپانی پارامونت حدود ۶۶۰ میلیون دلار فروش داشته و عنوان پرفروشترین فیلم استودیویی محسوب میشد در حالی که همین کمپانی در سال ۲۰۲۲ با فروش یک میلیارد دلار رکورد فروش خود را شکسته است. این دستاورد در سینما بیسابقه است.
آنچه بر سر سینمای هنری میآید
اما آیا رد ادعای رسیدن سینما به پایان خط و در مخاطره افتادن موجودیت آن شامل سینمای هنری و مستقل هم میشود. نویسنده کتاب فریدون گله (زندگی و آثار) در پاسخ به این سوال میگوید: اشاره به این نکته لازم است که هر قدر سینمای تجاری گامهای محکم و استوارتری نسبت به گذشته بر میدارد فضا را برای سینمای هنری و به نوعی سینمای مستقل تنگ و محدودتر میکند. وضعیت سینمای هنری در دنیا نسبت به دوران طلایی خود در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی دچار افت قابل توجهی شده است و اساسا به به همین دلیل جشنوارههایی نظیر کن و ونیز از اعتبار بیشتری برخوردار شدهاند. به اعتقاد این منتقد و پژوهشگر سینما این جشنوارهها در حقیقت محلی برای عرضه و بازگشت سرمایه آثار هنری سینما در دنیا هستند و به هر حال با برگزاری آنها جا برای دیده و عرضه شدن سینمای غیرآمریکایی و هنری باز میشود.
درستکار در ادامه با اشاره به سینمای تجاری غیرآمریکایی نظیر سینمای چین که طی سالهای اخیر سایه به سایه سینمای هالیوود گامهایی برداشته، میگوید: نکته جالب اینکه سینمای چین طی ۲ سال گذشته توانسته آمار فروش خود را (البته با توجه جمعیت یک میلیاردی) به گیشه سینما در هالیوود و بالیوود نزدیک کند. چین به هر حال ظرفیتهای خود را در بهرهبرداری از صنعت سینما افزایش داده و موفق شده حتی با فیلمهای داخلی خود، رقمهای بالغ بر۶۰۰-۷۰۰ میلیون دلار را در گیشه جابجا کنند.
این نویسنده و منتقد سینما تاکید میکند: با در نظر گرفتن دوران پاندمی کرونا که همه صنایع نمایشی (تئاتر، موسیقی، اپرا و سینما و ... ) را تحت تاثیر قرار داد، سینما کماکان پرقدرتترین هنر جهانی است.
ویاو دیها فرزند سینما هستند یا رقیب؟
درستکار از پلتفرمها، ویاو دیها و دیگر گونههای جدید به عنوان فرزندان سینما نام میبرد و میگوید: در حقیقت آبشخور اصلی همه این قالب و مدیاهای جدیدی که پا به عرصه حیات گذاشتهاند، سینماست. این مدیاهای مختلف در نقطهای میتوانند بدرخشند و برنده باشند که از عناصر جذاب سینمایی در تولیدات خود بهره میبرند یا سینماگران توانمند را در تولیدات خود به کار گیرند.
این مستندساز در پاسخ به این سوال که با توجه به شرایط مطلوب سینما در جهان چرا شرایط سینمای ایران وضعیت نابسامانی دارد تشریح میکند: این اتفاق ارتباطی به ماهیت وجودی سینما ندارد درواقع این ماحصل نظام محدود تصمیمگیری در سینمای ایران است. او در ادامه شرایط نامطلوب سینما را حاصل نگاه نادرست به مقوله سینما میداند .
نیازهای اولیه جایی برای پرداختن به هنر باقی نمیگذارد
این منتقد با بیان این عبارت که «در کشورهای در حال توسعه فرهنگ چرخ پنجم گاری است» میگوید: در کشورهای در حال توسعه اولویتهای اقتصادی به قدری سطوح اجرایی مدیریت را پر کرده که جایی برای فکر کردن به مقولههای فرهنگی باقی نمیماند. به همین دلیل هم هزینه کردن برای فرهنگ در اولویت متولیان این حوزه نیست.
او با در نظر گرفتن همه این موارد برآیند وضعیت سینما در ایران را از جنبه های خلاقانه و هنری مثبت ارزیابی و تصریح میکند: با همه این موارد میتوان به صراحت گفت در سینمای ایران همچنان هنر راه خود را پیدا میکند اگرچه کمتر محلی برای بروز مییابد اما به صورت بالقوه جریان دارد و راه و مسیری برای ابراز خود پیدا میکند.
درستکار در تشریح معضلات فرهنگی میافزاید: دو ویژگی مهم در فرهنگ ما وجود دارد که سبب از دست دادن بسیاری سرمایهها و به بار ننشستن آنها میشود. یکی تاخیری است که در مواجهه با رویدادهای جدید داریم و دیگر اینکه در تصمیمگیریها عجول هستیم. به هر حال یک گیاه هم برای بارور شدن باید آب و هوا و خاک مخصوص خودش را داشته باشد. اینکه ما در ضربالعجل چند ساله یا حتی چند ماهه انتظار دیدن محصول هنری مورد نظرمان را داشته باشیم آنهم در سینما، نه تنها بینتیجه است که کار ابتر خواهد ماند.
نظر شما