به گزارش همشهریآنلاین به نقل از ایرنا، تارنمای آمریکایی واشنگتن اگزماینر می نویسد: جمهوری اسلامی ایران چالش بزرگی برای آمریکا است. دو دهه پس از آغاز برنامه غنی سازی هسته ای ایران، تهران می گوید توان ساخت سلاح هسته ای را دارد؛ ولی چنین قصدی ندارد. در همین حال، سیاست ایالات متحده در قبال ایران به یک فوتبال سیاسی تبدیل شده است و حزبگرایی بر هر ارزیابی صادقانهای از اینکه چه چیزی مؤثر است و چه چیزی مؤثر نیست، غلبه میکند.
اما راهبردهایی وجود دارد که گاهی آشکارا پذیرفته میشوند و گاهی در بحثهای سیاست داخلی و اتاقهای فکر محکوک می شوند و شکست خورده تلقی می شوند. اگر آمریکا واقعاً قصد رفع موانع را دارد، آنگاه زمان اجماع در مورد آنچه نباید انجام شود فرا رسیده است.
اول، زمان بازنشستگی هر گونه حمایت از ( منافقان ) فرا رسیده است. در بهترین حالت، این گروه یک فرقه ترسناک است. و در بدترین حالت، یک گروه تروریستی است. چیزی که نیست و هرگز نبوده است مردمی یا دموکراتیک است. سرکرده این گروه نزدیکترین چیزی است که ایرانیها به تئوریپرداز توطئه و هکر فقید آمریکایی، لیندون لاروش، دارند. ایرانیانی که در داخل ایران زندگی میکنند ممکن است در مورد چیزهای زیادی به توافق نرسند، اما آنها ( سازمان مناقین) را بر اساس اعمال تروریستی اش و اتحادش با صدام حسین، منفور می دارند.
استراتژی های شکست خورده آمریکا در برابر ایران
اینکه این گروه گاهی اطلاعاتی را فاش می کند، معیاری برای نفوذ آن در داخل نظام ایران نیست. بنابراین باید گفت:
-الف ؛ اطلاعاتش اغلب اشتباه است.
- ب ؛ حتی اگر درست باشد، به سادگی نشان میدهد که چگونه اسرائیلیها، سعودیها یا شاید حتی سیا از این گروه برای تلقین اطلاعات به مردم ایران استفاده میکنند تا اثر انگشت واقعی کسانی که آنها را جمعآوری کردهاند، فاش نشود.
دوم، هر گونه تقسیم ایران بر اساس خطوط قومی را فراموش کنید. ایران کشوری از نظر قومیتی متنوع است: فارس، آذری، کرد، عرب، بلوچ، لر و دیگران. اما این بدان معنا نیست که می توان آنها را از هم جدا کرد. در حالی که بسیاری از دولت ها در پس زمینه قوم گرایی در قرن ۱۹ یا ۲۰ به وجود آمدند، هویت دولت پارسی به هزاران سال قبل از آن برمی گردد.
استراتژی های شکست خورده آمریکا در برابر ایران
تلاشها برای برانگیختن جداییطلبی قومی در ایران توسط شوروی پس از جنگ جهانی دوم یا عراق در سال ۱۹۷۹ با شکست مواجه شد. اتفاقا در هر مورد، واکنشها منجر به اتحاد قویتر ایرانی ها شد. تبریز را در نظر بگیرید: ممکن است از لحاظ قومیتی آذری باشد، ورود ایران به جامعه بین المللی به معنای به دست آوردن دل ایرانیان از هر اقوام و مذاهب است، نه اینکه به آنها علامت بدهیم که هدف نابودی ایران است.
واشنگتن اگزماینر در انتها می نویسد: نه فرمول جادویی برای حل اختلافات با ایران وجود دارد و نه میانبرهایی. کنار گذاشتن توهمات و رفتار عاقلانه با ایرانی ها، بهترین و شاید تنها راه حل است.
نظر شما