به گزارش همشهری آنلاین، در تعزیه تلویزیونی «بلاتشبیه» مقاطع مختلف قیام امام حسین(ع) توسط شبیهخوانان به مرحله اجرا رسید و در بخشی نیز، نواها و موسیقیهای به کار رفته در تعزیه توسط کارشناسان مورد بررسی قرار گرفت. کاری که امسال به قابِ تلویزیون آمد و از شبکه چهار سیما پخش شد.
همزمان با این خلاقیت و نوآوری، «محمدحسین کشکولی» دبیر شورای معارف سیما در جریانِ اعلام جزئیات برنامههای محرمی تلویزیون به آن اشاره کرد و گفت که امسال هم «تلهتئاتر» و هم «تلهتعزیه» داریم. تلهتعزیه در واقع همان تعزیههای تلویزیونی است که قرار است قصهها را با فرمی تلویزیونی ارائه کند.
- ببینید | روایتهای جذاب از شکلگیری نواهای محرمی | از کَرنیزنی در شمال تا سنج و دمام در جنوب | نقش تکیه دولت در ورود سازهای اصیل به آیینهای محرم
- جامجم جبلی | بررسی کارنامه ۱۱ ماهه مدیریت سازمان صداوسیما
تعزیه در کنار مقتلخوانی از جمله سنتهای کهنی است که قرنهای متمادی با محرم و عاشورا پیوند خوردهاند و سابقهای طولانی دارند.
«زهیر توکلی» در مجموعه «بلاتشبیه» که برای اولین بار تعزیه تلویزیونی را به قاب شبکه چهار آورد، بخشهای مختلف واقعه کربلا را در کنار بخشهای شبیهخوانی روایت کرد.
با او درباره این مجموعه تلویزیونی و نیز روایت تاریخ عاشورا به گفتوگو نشستیم.
فلسفه کنار هم قراردادن روایت کربلا و مقتلخوانی با شبیهخوانی در برنامه چه بود؟
مدت زمان اجرای تعزیه طولانی است و برای نمونه تعزیه حضرت عباس(ع) حدود دو ساعت و نیم تا سه ساعت است اما در هر قسمت از برنامه حدود ۳۰ تا ۴۰ دقیقه اجرا و پخش میشد و طبیعتاً بخشهایی از روایت اصلی اجرا نمیشد. برای جبران این مسئله باید بخشهای جامانده روایت میشد و به همین دلیل بخش روایت مقتل نیز در برنامه گنجانده شد.
از چه منابعی برای این آیتم استفاده کردید؟
همه منابعی که من استفاده کردم مربوط به قبل از قرن ششم هجری است و منابع قرن ششم به بعد را دیگر استفاده نکردم چرا که فاصله زمانی این منابع با عاشورا بسیار زیاد است.
روایت مقاتل از عاشورا چقدر قابل اطمینان است؟
اگر بخواهیم واقعیت امر را بیان کنیم قدیمیترین کتابی که درباره عاشورا حرف زده تاریخ طبری است که به مقتل ابومِخنف ارجاع داده است و البته این مقتل اکنون در اختیار ما نیست و خود ابومخنف هم شخصیت مجهولی دارد. موارد قطعی در آنچه از تاریخ عاشورا در حال حاضر در دست ما است و از تاریخ باقیمانده زیاد نیست.
به چند نمونه از مواردی که میدانیم به صورت قطعی رخ داده اشاره کنید.
این که امام حسین(ع) بیعت نکردند و ایشان نمیخواست شروع کننده جنگ باشد اما امام را مجبور به انتخاب میان بیعت یا جنگ کردند و یا تشنه شهید شدن امام حسین جزو کلیاتی است که به صورت قطعی در اختیار ما هستند. اما بسیاری از جزئیاتی که وجود دارند قطعی نیست.
روایت دست اولی از عاشورا در اختیار نداریم؟
بگذارید برای روشن شدن روایت دست اول مثالی بزنم. همزمان با جنگ هشت ساله در کنار فرماندهان راویانی هم حضور داشتند که هر اتفاقی رخ میداد را مینوشتند و یا صدای بیسیمها که برجای مانده است. به این نوع روایت، روایت دست اول گفته میشود. حتی اگر الان فرماندهای خاطرات آن زمان را بیان کند دیگر روایت دست اول محسوب نمیشود. وقتی حرف از روایت دست اول میزنیم بدین معنی است. به طور کلی در مورد وقایع تاریخی مختلف آنچه که به صورت جزئی و قطعی میتوان گفت کم است.
با این وجود چطور باید به قضاوت تاریخ دست بزنیم؟
ما با استفاده از همین اسنادی که در اختیارمان است و نیز منابع کهنتر باید تاریخ را روایت کنیم و از طرفی از عقل خودمان هم برای صحت سنجی روایتهای تاریخی استفاده کنیم. اصولاً این دقتی که اکنون ما در برابر تاریخ و قضاوت درباره آن در حال حاضر داریم گذشتگان نداشتند.
دلیل این نبود دقت تاریخی چه بوده؟
در زمان گذشته کتاب و نگارش آن به اندازه امروز زیاد نبوده و گذشتگان برای حفظ روایتهای تاریخی هرچه میشنیدند را نقل میکنند فارغ از این که درباره درستی آن قضاوت کنند. اصل نقل کردن برای باقی ماندن آن مساله موضوعیت داشته است. این به معنای سوءنیت ناقل نبوده و لزوما این گونه نیست که قصد داشته تاریخ را غلط روایت کند بلکه به دلیل مقتضیات زمان هر آنچه میشنیده را برای حفظ آن نقل میکرده است تا بعدها در مورد آن قضاوت شود. شرایط آن زمان چنین کاری را ایجاد میکرده است.
پس باید روایتهای تاریخی توسط خودمان پالایش شود.
بله. باید از عقلمان برای سنجش آنها استفاده کنیم. مثلاً در مورد شهادت حضرت عباس(ع) دو نقل وجود دارد که یکی میگوید ایشان تنهایی به سمت دشمن حرکت کردند تا آب بیاورند و نقل دیگر این است که همراه با امام بودند و اتفاقاً این نقل دوم کهنتر است. اما روایت اول بیشتر با عقل جور درمیآید چرا که ما میدانیم لشکر عمرسعد از ابتدای روز عاشورا قصد داشتند به خیمهها حمله کنند و به نظر میرسد امام حسین(ع) برای جلوگیری از حمله به خیمهها کنار آنها ماند و حضرت عباس(ع) به تنهایی برای آوردن آب به سمت دشمن رفت. اما در عین حال اصرار بر این که مطلقاً همین روایت درست است، کار غلطی است و ما فقط میتوانیم احتمال دهیم این روایت درستتر است.
در کنار مقتل خوانی به رساندن پیامهای حرکت شهدای کربلا هم توجه داشتید؟
حتما همین طور است. من سعی کردم گفتاری ارائه کنم که هم ذکر مصیبت باشد و هم معرفتی را به مخاطب منتقل کند. هنر یک اهل سخن این است که چه در ۴۵ دقیقه چه در ۴ دقیقه بتواند هم معرفت را منتقل کند هم ذکر مصیبت را.
بین مقاتل مختلفی که خواندید چه مقتلی را به مخاطب عادی پیشنهاد میکنید؟
کتابی که به نظرم هم مختصر است و هم مفید کتاب آقای یاسین حجازی به نام «کتاب آه» است. شیخ عباس قمی کتابی به نام نفسالمهموم به زبان عربی نوشته است که علامه شعرانی آن را به فارسی و با نام دمع السجوم ترجمه کرده است. آقای حجازی این کتاب را خلاصه کرده است و «کتاب آه» نام دارد که برای مخاطب عادی کتاب خوبی است.
و نکته پایانی؟
در ماجرای کربلا معرفت مهمتر از تاریخ است. مثلا در مقاتل این وجود دارد که امام حسین(ع) و حبیب بن مظاهر بالای پیکر نیمه جان مسلم بن عوسجه حاضر میشوند. حبیب از مسلم درخواست میکند وصیتی کند و مسلم سفارش به اطاعت از امام حسین(ع) میکند. این که چطور این ماجرا روایت شده است و توسط چه کسی نقل شده به صورت دقیق مشخص نیست اما این مساله مهم نیست بلکه مهم این است که این گفتگو برای ما درس دارد و آموزنده است.
این گفتوگو به ما میگوید امام زمانت را در هیچ شرایطی رها نکن. معرفت منتقل شده از این گفتگو چون در شرایط حزن و اندوه و همراه با احساسات است اثر بسیار زیادی بر روی انسانها دارد و همین است که عاشورا را زنده نگه داشته است. این که احساس و عقل کنار هم قرار میگیرند همان شاهکار امام حسین(ع) و فرهنگ عاشورا است که از روز عاشورا متولد شد.
نظر شما