نیمه شب ۲۴ بهمن سال ۷۸، ماموران پلیس ورامین از هجوم دزدان مسلح به یک دامداری در این منطقه با خبر شدند.
در حالی که تبهکاران با حمله به این دامداری چند راس گاو را به سرقت بردند و قصد فرار از دست نگهبانان را داشتند، اکیپهای عملیاتی پلیس به سرعت محل حادثه را محاصره کرده و دزدان مسلح را در یک عملیات ضربتی دستگیر کردند.
با کشف چند قبضه کلت کمری و اسلحه ژ- 3 از متهمان، تمامی آنها به اداره پلیس انتقال یافتند و تحقیقات پلیسی از آنها آغاز شد.
بررسیهای اولیه نشان میداد اعضای این باند 3 مرد افغان هستند که به همراه یک مرد ایرانی با تشکیل باندی مسلح دست به سرقت از دامداریها و گاوداریها میزنند.
زمانی که ماموران سرگرم بازجویی از متهمان بودند، سردسته این باند که مردی افغان به نام داوود است، اعترافات هولناکی را بیان کرد که از ارتکاب چند جنایت خونین از سوی او و همدستانش حکایت داشت.
نخستین جنایت
این مرد به ماموران گفت: سال ۶۳ همراه اعضای خانوادهام از طریق مرز تایباد، خودمان را به مشهد رساندیم و از همان زمان زندگی ما در ایران شروع شد. چند سال از اقامتم در ایران گذشته بود که به دختر عمهام علاقهمند شدم و به خواستگاری وی رفتم اما پدرش با ازدواج ما مخالفت کرد.
از آنجا که تصمیم گرفته بودم هر طوری شده با دخترعمهام ازدواج کنم یک کلت کمری تهیه کرده و همراه 2نفر از دوستانم نقشه ربودن او را طراحی کردم.
اما به خاطر اینکه همدستانم از اجرای این نقشه منصرف شدند، مجبور شدم دختر مورد علاقهام را با شلیک گلوله به قتل برسانم تا با فرد دیگری ازدواج نکند.
بعد از این جنایت به سرعت از محل متواری شدم و اسلحه را در یکی از روستاهای اطراف شهرری مخفی کردم.
مرد تبهکار در ادامه بازجوییها مدعی شد: بعد از این جنایت از آنجا که میترسیدم خانواده دخترعمهام از من انتقام بگیرند، خودم را به افغانستان رساندم اما بعد از گذشت یک سال دوباره به ایران بازگشتم. وقتی به کرج رسیدم در آنجا با چند خلافکار آشنا شدم و از همان زمان نقشه سرقت مسلحانه از دامداریها را طراحی کردیم.
برای همین به سراغ اسلحهای که یک سال قبل در اطراف شهرری مخفی کرده بودم رفتم و با همدستی دوستانم سرقتهایمان را شروع کردیم.
ما در طول روز با پرسه زدن در اطراف شهرری و ورامین دامداریهای مورد نظرمان را شناسایی میکردیم و در نیمههای شب به آنجا میرفتیم.
سپس با بستن دست و پای نگهبانان، گاوها را ذبح میکردیم و آنها را با یک خودروی وانت به سرقت میبردیم و به قصابیها میفروختیم.
سرقتهای مرگبار
سردسته باند افزود: در جریان بعضی از این سرقتها ما برای آنکه به هدفمان برسیم حتی به نگهبانهای دامداریها هم رحم نکردیم و آنها را نیز به قتل رساندیم؛
بهطوری که در جریان 7سرقت مسلحانه من به تنهایی 2 نگهبان را از پای درآوردم و یکی دیگر از اعضای باند به نام حسین 3 نگهبان را به قتل رساند. بقیه همدستانمان که برخی از آنها فراری هستند نیز در قتل یک نگهبان و مجروحکردن 5نگهبان دیگر نقش داشتند.
پس از اعترافهای تکاندهنده سردسته باند، تحقیقات پلیس برای دستگیری دیگر اعضای این باند آغاز شد و ماموران در چند عملیات هماهنگ موفق شدند 11 نفر دیگر از متهمان را به همراه خریداران اموال مسروقه دستگیر و به اداره پلیس منتقل کنند.
این در حالی که بود که بقیه اعضای باند در جریان بازجوییها منکر هرگونه جنایتی شدند اما به شرکت در چندین فقره سرقت مسلحانه اعتراف کردند.
رئیس وقت شعبه ۳۲ دادگاه عمومی و انقلاب تهران مستقر در ورامین، بعد از بررسی پرونده و ثبت آخرین دفاعیات متهمان، داوود و حسین را به اتهام قتل به قصاص محکوم کرد و این پرونده برای رسیدگی به اتهام سرقت مسلحانه اعضای این باند به دادگاه انقلاب تهران ارسال شد.
دادگاه انقلاب نیز بعد از رسیدگی به این پرونده، با توجه به اینکه سرقتهای این باند باعث ایجاد رعب و وحشت در منطقه شده بود، 7 نفر از سارقان را مفسدفیالارض شناخت و آنها را به اعدام محکوم کرد.
بازگشایی پرونده در شهرری
با ارسال این احکام به دیوان عالی کشور، از آنجا که اعضای این باند یک فقره از قتلها و 13 مورد از سرقتها را در شهرری مرتکب شده بودند، قضات دیوان، این بخش از پرونده را به شعبه 105 دادگاه کیفری شهرری ارسال کردند.
به این ترتیب، 7متهم اصلی این پرونده صبح دیروز در حضور 13 شاکی و خانواده قربانی سرقت در شهرری، مقابل قاضی کاظم نژاد – رئیس شعبه 105 دادگاه کیفری شهرری - قرار گرفتند.
قتل پدر مقابل چشمان پسر
ابتدای این جلسه اولیای دم نگهبانی که در جریان یکی از سرقتهای این باند در شهرری با شلیک گلوله به قتل رسیده بود، از دادگاه درخواست صدور حکم قصاص متهمان را کردند.
پسر مقتول که تنها شاهد این جنایت بود، بعد از حضور در جایگاه گفت: 9 سال قبل بود. در آن زمان تنها 13سال داشتم و پدرم نگهبان یکی از دامداریهای شهرری بود. شب حادثه با پدرم به دامداری رفتم.
نیمههای شب بود که صدای پای چند نفر را شنیدیم. وقتی از اتاقک دامداری بیرون آمدیم چند مرد قوی هیکل را در وسط دامداری دیدیم که قصد کشتن گاوها را داشتند.
پدرم با آنها درگیر شد و در همان لحظه بود که مردان مسلح پدرم را محاصره کرده و به طرفش تیر اندازی کردند. تحمل دیدن این صحنه را نداشتم، فریاد کشیدم تا کسی به پدرم کمک کند اما مردان مسلح مرا نیز هدف گلوله قرار دادند که تیر به پاهای من اصابت کرد ولی من زنده ماندم. مردان مسلح با کشتن گاوها و سرقت آنها از دامداری فرار کردند.
در ادامه جلسه دادگاه، متهم ردیف اول که داوود نام دارد به دفاع از خود پرداخت و با قبول اتهام قتل عمدی این نگهبان و شرکت در 13 فقره سرقت مسلحانه از دامداریهای شهرری گفت: ما شبها سوار وانت میشدیم و با همکاری یکدیگر دست به سرقت میزدیم.
شبی که این نگهبان کشته شد من و همدستانم تصور نمیکردیم او در دامداری حضور داشته باشد. ما به انگیزه سرقت رفته بودیم ولی وقتی که نگهبان مقاومت کرد او را به قتل رساندیم.
در ادامه جلسه دادگاه، یکی از شکات که در جریان سرقت13 میلیونی از دامداریاش در صحنه حادثه حضور داشت به بیان جزئیات حادثه پرداخت و به قاضی کاظم نژاد گفت: ساعت 3 نیمه شب بود. من و کارگرانم در دامداری حضور داشتیم تا زمان دوشیدن شیر گاوها سر برسد.
همان موقع بود که ناگهان مردان مسلح از روی دیوار به داخل گاوداری آمدند و همه ما را به داخل اتاقی بردند. از ترس جرات هیچ کاری نداشتیم، وقتی متوجه شدم مردان مسلح در حال کشتن گاوهایم هستند شروع به داد و فریاد کردم.
همان موقع یکی از مردان تبهکار لوله اسلحه را از پشت سر روی گردنم گذاشت و با تهدید گفت اگر حرفی بزنم مرا خواهد کشت.
رسیدگی قضائی
با پایان جلسه رسیدگی به این پرونده که متهمان آن 9 سال است در زندان به سر میبرند، قرار است قاضی کاظمنژاد با اعلام صدور رای نهایی در باره بخشی از پرونده که مربوط به سرقتهای این باند در شهرری است، پرونده را برای تایید به دیوان عالی کشور ارسال کند.