سعیده مرادی- همشهری آنلاین: در سالهای اخیر بیش از آنکه ناصر نصیر را در تلویزیون ببینیم، در سریالهای نمایشخانگی موفق و پرطرفداری نظیر «قهوه تلخ» و «عطسه» مهران مدیری و «شهرزاد» حسن فتحی دیدهایم. به بهانه تازهترین کار ناصر نصیر یعنی «روزی روزگاری مریخ» به کارگردانی پیمان قاسمخانی، گفتوگویی با این بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون انجام دادیم.
شما جزو چهرههای شناختهشده حوزه طنز هستید که کارهای خوبی را در کارنامه خود دارید، اما در سالهای اخیر کارهای کمتری از شما در تلویزیون دیده میشود. علت این کمکاری چیست؟
کمکار نشدهام و اتفاقاً در چند سال اخیر خیلی هم پرکار بودهام و از ابتدای سال تا به حال نیز پیوسته سر کار هستم، اما اگر منظور شما صرفاً در تلویزیون است، بله کم کار شدهام.
چرا؟
در تلویزیون کم کار شدهام بهدلیل اینکه این رسانه نهتنها از نظر کمی، بلکه از نظر کیفی هم بسیار کمکار شده و در تولیداتش روند نزولی داشته است. در یک بازه، سریالهای طنز ۹۰ قسمتی ساخته میشد که هر شب مخاطب را پای تلویزیون میکشاند، اما اکنون کارهای طنز، مناسبتی شده و اغلب تولیدات در این زمینه محدود به ایام نوروز و ماه رمضان شده است و در طول سال کارهای کمتری نسبت به گذشته تولید میشود.
درباره نقشتان در سریال روزی روزگاری مریخ در شبکه نمایش خانگی بگویید؛ چه شد که در این سریال حضور پیدا کردید؟
خب من سالهاست که آقای پیمان قاسمخانی را میشناسم. سابقه دوستی من با ایشان به اوایل کارمان بر میگردد؛ یعنی زمانی که نه من و نه پیمان، هیچکدام شناختهشده نبودیم. به واسطه همین سابقه دوستی و آشنایی، آقای قاسمخانی علاقه داشت که در این سریال ایفای نقش کرده و حضور داشته باشم. به همین دلیل بازی در نقش یک دکتر یا بهتر است بگویم یک دانشمند مجنون را به من پیشنهاد داد و من هم پذیرفتم. موضوع سریال هم همانطور که از اسمش پیداست یک کمدی فانتزی است که در فضا و یک مکان خیالی میگذرد. در این سریال شخصیت اصلی داستان طی یک ماجرای پیچیده، پایش به کره مریخ باز میشود و این دکتر که من ایفاگر نقش آن هستم مسبب حضور این شخصیت در مریخ است. به نوعی دکتر رابط ۲ مقطع زمانی است.
کار با پیمان قاسمخانی چطور بود؟
خیلی خوب. پیمان قاسمخانی، فردی دقیق و نکتهبین است که از کنار کاری بیتوجه نمیگذرد و با عجله تن به تولید و ساخت یک اثر نمیدهد. او برای یک کار آنقدر وقت میگذارد و آنقدر تکرار میکند تا آنچه در ذهن دارد محقق شود و به نتیجه دلخواه و مطلوب خودش برسد؛ بهویژه درباره این سریال که یک کار ذهنی است و در فضایی فانتزی جریان دارد. بنابراین درباره این مجموعه خیلی دقیقتر و با جدیت بیشتر عمل کرده است.
کارهای طنز اغلب آثاری بسیار سطحی شدهاند که کیفیت و عمق کارهایی که در گذشته ساخته میشد را ندارند. بهنظر شما دلیل این افت در محتوا و سطحیشدن کارهای طنز چیست؟
اگر بخواهم درباره این موضوع صحبت کنم، نیاز به زمان و وقت زیادی دارد اما در اینجا بهصورت کلی چند دلیل مهم را بیان میکنم. نخستین دلیل همان عجلهای است که از آن صحبت کردم. عجولبودن اغلب تولیدکنندگان مجموعههای مختلف باعث شده تا از کیفیت کارها کاسته شود. تولید یک اثر یا مجموعه خوب به زمان و از همه مهمتر به صبر و بردباری تولیدکننده آن نیاز دارد و اگر این صبر و بردباری نباشد نتیجهاش خلق آثاری بیکیفیت است. یکی دیگر از دلایل تولید کارهای بیکیفیت شرایط اقتصادی است که در جامعه شاهد آن هستیم. وقتی تولید یک کار و اثر صرفه اقتصادی نداشته باشد باعث میشود تا تولیدکنندگان هزینهها را کاهش دهند و از کیفیت کار بکاهند تا برایشان توجیه اقتصادی داشته باشد. متأسفانه این موضوع در زمینه کار کمدی هم وجود دارد و روزبهروز گستره این موضوع بیشتر میشود. از دیگر عواملی که در بیکیفیتی کارها تأثیر داشته سلیقهای عملکردن مدیران و مسئولان تلویزیون است که این اتفاق دامنه کار را برای عوامل تولید تنگ و سخت میکند و در نتیجه کارهای سطحی ساخته شده و شکل میگیرد. متأسفانه این اعمال سلیقهها و محدودیتها روزبهروز بیشتر میشود تا جایی که شاهد هستیم حتی کارهایی که در سالهای قبل تولید و پخش شدهاند اکنون با توجه به محدودیتها و ممیزیهای فعلی قابل پخش مجدد نیستند! حالا سؤال اینجاست که چرا باید فضا اینگونه باشد؟ نتیجه این محدودیتها و سختگیریها هم این شده که تولید کارهای بیکیفیت و تکراری افزایش یافته است که جای خنده و شوخی چندانی هم ندارد.
موضوع دیگری هم که از سوی بازیگران مطرح میشود، پایینآمدن کیفیت فیلمنامههاست که باعث افت آثار تولیدی شده است. نظر شما در اینباره چیست؟
متأسفانه مشکل ضعف فیلمنامه هم بهشدت وجود دارد. ما آدمهای توانا و قابل زیادی داریم که چون بهدنبال شرایط ایدهآل هستند متأسفانه چندین سال است در گوشه خانه نشستهاند و کار نمیکنند. آدمی که در این کار حرفهای باشد، شرایط حرفهای را طلب میکند و آن شرایط بودجه حرفهای هم میطلبد، اما وقتی بحث بحران مالی پیش میآید طبیعتاً سراغ آدمهایی میرویم که دستمزد پایینتری دارند و به همان نسبت هم کیفیت کارشان پایینتر است. فیلمنامههای ارزان نهتنها هیچ ساختار درستی ندارند بلکه هر صفحه آنها ۳غلط املایی هم دارد! این موضوع بسیار تأسفبرانگیز است؛ چرا که نشان میدهد فیلمنامهنویس فقط آن کلمات را در اجتماع شنیده و خودش مطالعهای نداشته و آنها را در جایی نخوانده است.
تئاتر، سینما یا تلویزیون. کدام یک در اولویتهای شما قرار دارد؟
البته که تئاتر. تئاتر تنها هنری است که طی آن بازیگر در مواجهه مستقیم با مردم قرار دارد. تنها هنری است که در همان لحظهای که خلق میشود، مخاطب آن را جذب میکند. به همین دلیل تئاتر برایم بسیار جالب است و در اولویت انتخابهایم قرار دارد.
تئاتر را در کجا تجربه و چگونه شروع کردید؟
از همان دوران بچگی وقتی از آدم میپرسند میخواهی چکاره شوی، یک چیزی میگوید و میرود دنبال کارش، اما در دوران نوجوانی است که شخص متوجه میشود واقعاً باید برای خودش کاری را بهعنوان «شغل» انتخاب کند. از چیزهایی که در آن مقطع به ذهنم میرسید، یکی مقوله نمایش بهطور عام و یکی هم عکاسی بود. این شانس را هم داشتم که هر دوی اینها را بهصورت حرفهای تجربه کنم. سال۶۷ بود که دوره آموزشی تئاتر را گذراندم و بهصورت جسته و گریخته شروع به فعالیت در این زمینه کردم و در ادامه راه به اینجا رسیدم.
شما کارگردانی را هم تجربه کردهاید، بین بازیگری و کارگردانی کدام یک را ترجیح میدهید؟
البته که انتخاب و اولویت اول و اصلی من بازیگری است. من آدم فردگرایی هستم و یکی از خصیصههای کارگردانی تعامل با تعداد زیادی آدم است و من با توجه به اخلاق و روحیهام بازیگری را ترجیح میدهم. البته نمیگویم که بازیگری به دور از جمعیت انجام میشود اما خب تعاملی که کارگردان باید داشته باشد را یک بازیگر ندارد.
چند سالی میشود که مجموعههای نمایش خانگی شکل گرفته و رو به گسترش است. بهنظر شما فضای موجود نمایش خانگی تا چه حد میتواند در ساخت کارهای قوی بهویژه کارهای طنز تأثیرگذار باشد؟
در سالهای گذشته فضای نمایشهای خانگی فرصتی مناسب برای تولید کارهای خوب و قوی بود چون محدودیتهایی که در تلویزیون وجود داشت در این فضا کمتر دیده میشد، اما اکنون محدودیتهای موجود به نمایشهای خانگی هم سرایت کرده و این فضا هم نامناسب شده است. در نتیجه شاهد آن هستیم که بسیاری از سرمایهگذاران تولید کار را متوقف کردهاند و نگران آینده هستند. متأسفانه مسئولان تلویزیون به شبکههای خانگی به چشم یک رقیب نگاه میکنند و سعی در حذف این رقیب دارند.
این روزها مردم نیاز به شادی و خنده دارند. بهنظرتان یک کار طنز باید چه ویژگیای داشته باشد تا مخاطبپسند باشد و خنده را بر لب آنها بیاورد؟
مخاطب برای اینکه بتواند با یک کار ارتباط برقرار کند و به نوعی شاد شود باید خودش را در فضای اثر ببیند و حس کند. وقتی یک اثر بهدلیل محدودیتهای موجود به سمتی میرود که بیش از آنکه در واقعیت جریان داشته و برای مخاطب ملموس باشد، یک فضای فانتزی و تخیلی را به تصویر میکشد که هیچ ربطی به زندگی مردم ندارد، طبیعی است که مخاطب دیگر نمیتواند با آن اثر ارتباط چندانی برقرار کرده و بهتبع آن هم نمیتواند به ماجرا و اتفاقهای طنزی که در فیلم و سریال رخ میدهد، بخندد.
نظر شما