از یک سو وزیر ارشاد و همکارانش بر بالین احتضار آن حاضر میشوند و هشدار میدهند که «یک فاجعه انسانی، نماد تئاتر کشور را تهدید میکند» و از سوی دیگر رسانه ملی، یک شب در میان گزارشهای خبری پربینندهترین ساعات خود را با مسئله « تئاترشهر » آغاز میکند و با همین مسئله هم به پایان میبرد اما این همه خوشبختی در حالی به تئاترشهر پایتخت رو آورده است که تا پیش از انتشار خبر احتضار این میراث فرهنگی، جز خاکصحنهخوردههای تئاتر کمتر کسی گذارش به اطراف تئاترشهر میافتاد.
حرفی نیست، ما ایرانیها اخلاق و عادات جالب، فراوان داریم و یکی هم همین « مردهپرستی » تاریخیمان است که تا پیش از این تنها پس از مرگ استادان و بزرگان و هنرمندان به کارمان میآمد اما چندی است که با بالاگرفتن مناقشات بر سر حفظ آثار و بناهای فرهنگی و تاریخی، گستره تاثیرگذاری آن به مقبره کورش و چهارباغ اصفهان و در تازهترین مورد، تئاترشهر تهران هم رسیده است.
تئاترشهر این روزها در بستر احتضار است و این بهترین موقعیت برای ارضای حس مردهپرستی همه ماست؛ از وزیر ارشاد گرفته تا معاونان فرهنگی و هنری کشور و رسانههایی که خبر از «مرگ» میدهند. غائله تئاترشهر این روزها و پس از 5 سال مناقشه و کشمکش بر سر احداث پروژههای شهری در حریم قانونی آن، در حالی همچنان بدون رسیدن به نتیجه روشن و مشخصی ادامه دارد که بهنظر میرسد ماجرا ابعاد تازهتری یافته و رقابتها و جدالهای جناحی، وجوه سیاسی پرونده جنجالی تئاترشهر را پررنگتر کرده است.
گویی شماری از مدیران که با تبلیغات فراوان در حال فضاسازیهای غیرواقعی پیرامون فاجعه تئاترشهر هستند، فراموش کردهاند که در زمان تصدیگری گروههای وابسته بهخودشان در شهرداری تهران بود که کلنگ ویرانی تئاترشهر بر زمین خورد. گویی سهم عمده و اساسی و نقش آغازگر این ماجرا در فراهم ساختن زمینه تخریب ساختمان تئاترشهر به کلی از حافظه جمعی بازدیدکنندگان دولتی تئاترشهر پاک شده است. گویی نزدیک شدن به دور دهم انتخابات ریاستجمهوری، بار دیگر بر وزن پوپولیستی معادلات سیاسی جاری در کشور افزوده است.
اما آیا حافظه جمعی مردم هم تا این حد فراموشکار است ؟ آیا هواخواهان هنر و دوستداران همیشه نادیده گرفته شده تئاتر هم فراموش کردهاند که نخستین خاکبرداریها برای احداث مسجد در حریم تئاترشهر تهران در دوران شهردار سابق در جنوب این محوطه انجام شد و در واقع پروژه مورد مناقشه را همین گروه بودند که کلنگ زدند ؟ در همین حال و در شرایطی که هشدارها درباره نابودی سازه تئاترشهر روند صعودی پیدا کرده است، بار دیگر خاطره خاکبرداری غیراصولی که در آذرماه سال1382 رخداد، زنده شده است.
هنگامی که کلید ساختمان «بهشت» هنوز در اختیار مدیران قبلی شهرداری بود، زمین پارکینگ تئاترشهر به تصرف شهرداری تهران درآمد و پس از کشمکشهای اولیه کلنگ ساخت بنایی جدید در محوطه تئاترشهر بر زمین خورد.صرفنظر از اینکه براساس کدام کار کارشناسی، از میان این همه فضای خالی و بلااستفاده که در اطراف تئاترشهر وجود دارد، حریم قانونی این بنا برای احداث سازهای تازه مناسب تشخیص داده شده است، امروز بیش از 5سال است که گودالی به عمق بیش از 12 متر در کنار پی و فونداسیون بنای تئاترشهر دهان باز کرده و امنیت این بنا را تهدید میکند.
نشانههای خطر به دیوارههای تالار قشقایی و سالنهای جنبی آن هم رسیده و نگرانی اهل تئاتر نیز به عمق شکافهایی است که دیوارهای 40ساله تئاترشهر را تهدید به فروریختن میکنند. شرایطی که جدال سیاسی بر پرونده جنجالی تئاترشهر سایه افکنده و به نامهنگاری رقبای سیاسی کشیده، ناظران اجتماعی و متخصصان معماری پیشبینی میکنند که در وضعیت فعلی، حتی یک زلزله 3 ریشتری هم میتواند برای تئاترشهر تهران و 2 تا 3 هزار نفر جمعیتی که هر روز در آن رفتوآمد دارند، فاجعه بیافریند.