اسماعیل عباسی درباره جنبههای خاص و محتوای فتوژورنالیسم، رویکرد حرفهایها سخن گفته است. به نظر مترجم، اگر اهالی مطبوعات و نهادهای آموزشی ما به مطالب این کتاب توجه نشان دهند، تحولی مثبت در فتوژورنالیسم ما ایجاد خواهد شد.
دفتر مطالعات و توسعه رسانهها قبل از چاپ جلد نخست کتاب گفتوگوی کوتاهی با اسماعیل عباسی، ترتیب داده که در زیر آنده است.
- چرا این کتاب را برای ترجمه انتخاب کردید؟
ما در بیشتر زمینههای عکاسی فاقد کتابهای آموزشی مناسب هستیم. در زمینه تاریخ عکاسی هر چند دو سه کتاب منتشر شده است اما هیچکدام از دید من هنوز در حد رفع نیازهای آموزشی ما نیستند. در زمینه نقد عکس ما فقط یک کتاب داریم. در زمینه دائرﮤالمعارف عکاسی که اصلاً نداریم و فقط همان فرهنگ عکاسی است که انتشارات سروش منتشر کرده است. در زمینه عکس خبری یا عکاسی مطبوعاتی یا درستتر است بگویم فتوژورنالیسم، کتابی نداشتیم. تنها کتابی که در این زمینه منتشر شده است مربوط به 18 سال پیش است که نه در دسترس است و نه مطالب آن بهروز است. با توجه به رشد این شاخه از عکاسی و افزایش عکاسان مطبوعات و برگزاری کلاسهای عکس خبری در دانشکدهها و حتی تأسیس دانشکدهای با عنوان دانشکده خبر، منبع و مأخذ درستی که بتواند در اختیار دانشجویان ما باشد، در دست نبود، این احساس نیاز از طرف من و دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها مشترکاً ما را برای تهیه کتابی در این زمینه به هم نزدیک کرد. دفتر مطالعات تدوین کتابی را در این زمینه به من پیشنهاد کرد و من پس از جستوجو در اینترنت و مطالعه نقد و نظرهایی که در مورد کتابها انجام گرفته بود، نهایتاً رسیدم به کتاب، نوشته کنت کوبر. چاپ 2004.
به اعتقاد من کتاب فتوژورنالیسم که من آن را برای ترجمه انتخاب کردم، در تمامی زمینههای عکاسی مطبوعاتی حرفی برای گفتن دارد. این کتاب با مطالب متنوع برای دبیر عکس، دبیر سرویس بخش عکس، عکاسان و حتی خبرنگاران و روزنامهنگاران مطالبی آموزنده دارد و هر کس به فراخور حرفه خود میتواند پاسخ بسیاری از پرسشهایی را که پیوسته با آنها روبهروست در این کتاب پیدا کند.
- کتاب فتوژورنالیسم، چه ویژگیهایی دارد؟
بیشتر کتابهایی که در این زمینه در دنیا منتشر شده است، مانند بقیه کتابهای عکاسی پایه، به مبانی عکاسی پرداختهاند، مقولههایی مثل دوربین چیست؟ عدسی، دیافراگم و شاتر و از این نوع حرفها و نهایتاً یکی دو فصل هم در مورد فتوژورنالیسم به مطالب یادشده افزودهاند. کتاب کوبر بزرگترین امتیازش این است که بر اساس مصاحبه با دهها عکاس سرشناس تألیف شده است. این یعنی توجه به تجربه عملی آنان. کتاب البته شکل مصاحبه ندارد اما اطلاعات ارائه شده تماماً و اساساً بر مبنای تجربههای فتوژورنالیستهای دنیاست. نویسنده هیچ الگویی را توصیه نمیکند. مثلاً در اشاره به عکاسی از مردم کوچه و بازار هم شیوه عکاسی کارتیه برسون را مطرح میکند و هم ارنست هاس را. اینکه کارتیه برسون بدون اجازه گرفتن یا گفتوگو با افراد، بیهوا از آنان عکس میگرفته و هاس پیشاپیش با فرد صحبت میکرده و پس از کسب اجازه از او عکس میگرفته. کوبر امتیازات و کاستیهای هر دو شیوه را هم بیان میکند و پیروی از این الگوها را میگذارد به عهده عکاس که ببیند روحیهاش با چه شیوهای سازگارتر است.
کتاب علاوه بر این امتیاز دیگری هم دارد و آن استفاده از عکس است که فراوان در کتاب میبینیم و انصافاً نویسنده نمونههای خوبی را هم انتخاب کرده است. و نکته مهم دیگر پرداختن به تمامی زمینههای فتوژورنالیسم است، مثل خبر ناگهانی، خبر عمومی، پرتره، عکس گیرا، تصویرسازی، و... .
یک نکته را هم در اینجا اضافه کنم که کتاب اصلی 400 صفحه داشت و من پس از ترجمه کامل کتاب و در مراحل پایانی کارم متوجه شدم که نویسنده بهزودی ویرایش جدیدی را منتشر خواهد کرد. بیدرنگ از طریق دوستان کتاب جدید را تهیه کردم و یک بازنگری اساسی، یعنی تلفیق دو متن، انجام گرفت. بعضی از مطالب ویراست پیشین را نویسنده حذف کرده بود، احتمالاً برای پیشگیری از افزایش حجم کتاب. فصلهایی را هم به کتاب افزوده بود، مثل ویدئو، مولتی مدیا و... . در مواردی هم احساس کردم با استفاده از مطالب یا عکسهایی از کتابهای دیگر و مطالبی که از طریق اینترنت قابل دسترسی بود متن را کاملتر کنم.
علاوه بر تهیه کتابهای دیگر که به همت دوستان از خارج خریداری کردم، مطالب بسیاری را از پایگاههای گوناگون اینترنتی جستوجو و ذخیره کردم. بهطور نمونه در مورد قوانین عکاسی، تمام قوانین عکاسی کشورهای دیگر را از اینترنت ذخیره کردم. یا حتی در مورد عکاسی از بلایا و فجایع، به پایگاهی دست پیدا کردم که در این مورد به عکاسان آسیبدیده از مسائل روحی و روانی ناشی از عکاسی از چنین صحنههایی یاری میرساند. توصیههای متخصصان این مؤسسه را ترجمه و به متن کتاب افزودهام. یا حتی بخشهایی را از پایگاه جایزه پولیتزر ترجمه و همراه با عکسهایش به کتاب اضافه کردهام.
بدینترتیب حجم کتاب به حدود 700 صفحه افزایش یافت و انتشار کتاب را در یک مجلّد دشوار کرد. همین موضوع باعث شد با تغییر فصلبندی کتاب، آن را برای دو جلد آماده کنم.
از مطالب کتاب چیزی حذف نشده است، مگر چند صفحهای که با معیارهای اعتقادی ما مغایر بود. اما در مورد عکسها تغییر و تحول بیش از اینها بود. من عکسهایی را که در متن به آنها اشاره شده بود و در کتاب موجود نبود از منابع دیگر تهیه و به کتاب افزودم.
راستش احساس میکردم اضافه کردن عکسهایی که در کتاب به آنها اشاره شده و در کتاب اصلی نیامده برای خوانندگان ما مفیدتر خواهد بود. چند کتاب هم به همین خاطر از خارج تهیه کردم. البته تهیه و ارسال این کتابها خود حدیث مفصل دارد. باید توجه میکردم که کیفیت عکسها خوب باشد و به خاطر رنگی بودن کتاب تلاشم بر این بود که عکسها رنگی باشند و بهروز. نمیخواستم برای مثالهای اشاره شده در متن عکسهایی تهیه کنم که از نظر تقویمی قدیمی باشند. شما در این کتاب از مسابقات المپیک 2008 چین که در تابستان 87 برگزار شد یا انتخابات امریکا و اوباما رئیسجمهور منتخب، عکس میبینید.
عکسهایی که تاریخ عکاسی آنها بسیار به تاریخ چاپ کتاب ما نزدیک است. حتی در بخش تاریخچه نویسنده به نشریاتی اشاره کرده بود که عکس آنها به نسخههای جدید آن نشریه مربوط میشد. من از طریق اینترنت گشتم و عکسهایی از نسخههای اولیه این نشریات به دست آوردم.
جالب است به نکتهای هم اشاره کنم که نویسنده در یکی دو مورد لغزشهای سادهای در ضبط اسامی این نشریات داشت که من پس از اطمینان با نویسنده کتاب تماس گرفتم و آنها را یادآوری کردم. یا در مواردی پرسشهایی برایم مطرح میشد که پاسخ آنها را در کتاب نمییافتم و از آقای کنت کوبر در این موارد پرسش میکردم و او پاسخ میداد.
تعدادی از عکسها به دلایلی که برای همگان روشن است، قابل انتشار نبود. این عکسها حذف شد. مشکل در مورد عکسهایی بود که در متن به آنها اشاره شده بود و نویسنده در موردش بحث کرده بود. این عکسها را نتوانستیم حذف کنیم و به ناچار دستکاری کردیم. البته تمامی این عکسها با نشانهای، که در مقدمه کتاب به آن اشاره شده، مشخص گردیدهاند.
- به نظر میرسد مخاطبان این کتاب غربیها و بیشتر آمریکاییها هستند، کدها و اشارات نویسنده برای آنها آشنا است، آیا کاری برای بومی کردن کتاب کردهاید؟
واقعیت این است که بیشتر فصلهای کتاب به جغرافیای خاصی تعلق ندارد و مسائل مطرح شده مسائل مشترک اهالی مطبوعات است. از این نظر قطعاً خواننده ایرانی و اهالی مطبوعات و فتوژورنالیستهای ما هم میتوانند از آن بهره ببرند. من در ابتدا میخواستم بخشهایی را مانند قانون که مستقیماً به قوانین حاکم بر مطبوعات آمریکا نظر دارد حذف کنم و قوانین مربوط به کشورمان را جایگزین کنم. هر چند که به این نکته واقف بودم که در این مورد دستمان خالی است، باز دست به بررسی زدم. بررسیهای اولیه نیز این مسئله را ثابت کرد که ما قوانین مدونی در این مورد نداریم. بعداً به این نتیجه رسیدم که بودن این فصل از یک نظر برای ما مفید خواهد بود که در مورد قوانین عکاسی، که ما فاقد آن هستیم، چارهاندیشی کنیم و چارچوبهایی را مطابق شرایط خودمان تعریف و تدوین کنیم.
یکی از مشکلات عکاسی، نداشتن همین قوانین روشن است که هم عکاس محدودیتها را بشناسد و هم اهالی و مجریان قانون حدود کار عکاس را مشخص کنند. همین موضوع مرا به فکر انداخت که جامعه عکاسی ما میتواند با توجه به اصول اخلاقی و اعتقادی به موارد اشاره شده در کتاب بیندیشد و پیشنویسی را تدوین کند و احتمالاً به یاری مجریان قانون به نتایج روشنی دست یابد. در این کتاب مثلاً گفته است که عکاس میتواند از فردی مصدوم و سانحهدیده در خیابان عکاسی کند اما به محض ورود به آمبولانس یا بیمارستان عکاس باید مجوز اخذ کند. نبود همین قانون ساده در کشور ما موجب شده است که مجریان قانون در مواردی مانع کار عکاس شوند و از سوی دیگر، نبود همین قانون موجب شده است که عکاس خود را محق بداند که در بیمارستان هم سراغ فرد مصدوم برود. اگر این محدوده را قوانین ما مشخص کنند نه عکاس خود را محق میداند که به حریم شخصی افراد تجاوز کند و نه مجریان قانون بیدلیل مانع کار عکاس میشوند.
غیر از این، در موارد دیگر هم سراغ اهالی مطبوعات رفتم تا آگاه شوم، مثلاً برای تهیه عکس از آنچه که غربیها خبرهای ناگهانی (Breaking News) مینامند، به چه شکلی عمل میکنند. متأسفانه حتی در این موارد هم وضعیت روشن و مشخصی نداشتیم. یا در صحنههای حوادث در غرب محدودهای را مشخص میکنند به عنوان صحنه جرم. عکاس حق ندارد وارد این محدوده شود. در حالی که این نکته در ایران بهطور قاطع برای عکاس توجیه نشده است. از این رو گاه عکاسان ما گلهمند هستند که چرا در فلان جا مانع کارشان شدهاند. از این موارد فراوان دیده میشود. عدهای گفتهاند داشتن قانون بد بهتر از بیقانونی است. البته، من موافق تصویب قانون بد نیستم، اما معتقدم همین قوانین بد میتواند تکلیف دو طرف، مجری قانون و موضوع بحث ما، عکاس، را روشن کند.
برمیگردم به پرسش شما، من معتقدم که طرح این نوع مسائل در کتاب میتواند ما را به اندیشیدن و یافتن چارچوبهای خودمان راهبر شود.
- در ترجمه چقدر به متن وفادار بودید؟
با توجه به اینکه جنبه آموزشی این نوع متنها در اولویت است، بنابراین روان بودن متن مقصد (فارسی) مهمتر از آن است که ساختار فرنگی را عیناً حفظ کنیم و به قول اهل فن متن ما بوی ترجمه بدهد. من بهسادگی و انتقال مفاهیم بسیار اهمیت میدهم و سعی میکنم نثرم طوری باشد که گویی یک فارسیزبان حرف میزند. البته این بدان معنا نیست که به متن وفادار نبودم. جز مواردی که به ضرورت ــ همانطور که قبلاً گفتم ــ از متن سطرهایی حذف شده است، در بیشتر موارد از منابع دیگر مطالبی هم به کتاب افزودم.
در حال با توجه به مطالبی که افزوده شده، و نیز به دلیل افزایش عکس و مطالب مرتبط با آن، کتاب از یک جلد به دو جلد تبدیل شده است و در نتیجه حتی فصلبندی کتاب هم جابهجا شده است. در یک جمعبندی میتوانم بگویم با در نظر گرفتن آنچه که گفته شد، اساساً به متن وفادار بودم.
- جلد اول چند فصل دارد و موضوعهای مورد بحث این فصلها چیست؟
جلد اول، 415 صفحه و 13 فصل دارد، به اضافه دو بخش کتابشناسی و نمایه. این 13 فصل عبارتاند از: 1. مأموریت، 2. خبرهای ناگهانی، 3. خبرهای عمومی، 4. عکس گیرا، 5. پرتره، 6. ورزش، 7. ویرایش عکس، 8. طرح مشکلات، 9. داستان تصویری،10. تصویرسازی، 11. اصول اخلاقی، 12. قانون و 13. تاریخچه.
قطع کتاب رحلی و چاپ آن چهار رنگ است. البته برای آنکه عکسها از چاپ خوبی برخوردار شوند، تمام کتاب روی کاغذ گلاسه چاپ شده است. عکسها و مطالب کتاب هم بسیار به روز است.
- به مطالب جلد دوم هم اشاره میکنید؟
دوربین عکاسی، فلاش، مولتی مدیا و ویدیو، فتوشاپ، لایت روم، فرهنگ عکاسی، گزارشهای تصویری و فتوژورنالیسم در ایران از جمله فصلهایی است که به طور قطع در جلد دوم خواهد آمد، به اضافه کتابشناسی و نمایه. البته ممکن است تا آماده شدن کتاب فصلهای دیگری هم به کتاب افزوده شود. این بستگی به وسوسههای بعدی دارد. همانطور که میبینید بحثهایی نظیر مولتی مدیا و ویدیو که امروزه در روزنامهنگاری آنلاین جایگاهی یافتهاند از مباحث بسیار جدید هستند. عکاسی مطبوعات دارد از آن شکل سنتی خارج میشود. ما در این زمینه باید به روز باشیم و این کتاب قطعاً میتواند در این زمینه عکاسان ما را یاری دهد. البته امیدوارم سردبیران ما هم در این تحولات همگام شوند. بخش فرهنگ عکاسی هم یک واژهنامه ساده با برابر نهادههای فرنگی نیست. برای هر واژه در حد یکی دو پاراگراف توضیح داده شده است.
جلد دوم علاوه بر مطالب کتاب با لوح فشردهای همراه خواهد شد که به مباحث فتوژورنالیسم ارتباط دارد. مثلاً فیلمی که عکاس خبرهای ناگهانی را نشان میدهد که عملاً در حین کار چه میکند.
- چرا عنوان کتاب را فتوژورنالیسم انتخاب کردهاید و نه عکاس برای مطبوعات یا عنوانی شبیه به آن؟ دیگر اینکه عنوان اصلی با یک عنوان فرعی همراه است: رویکرد حرفهایها.
واژه فتوژورنالیسم را بدان سبب ترجیح دادم که فتوژورنالیست از دید من، به روزنامهنگاری گفته میشود که به جای قلم از دوربین استفاده میکند. در حالی که از عنوان عکاسی برای مطبوعات چنین برداشت میشود که عکاس یا فتوژورنالیست عامل مکمل یا سرویسدهنده به مطبوعات است. در ایران عکاس روزنامه ممکن است برای تکمیل مطالب روزنامه عکس تهیه کند، اما اساساً و در اصل عکاس هم یک روزنامهنگار است. او فردی است صاحبنظر که برای بیان اندیشههایش به جای قلم با دوربین مینویسد.
شاید اگر بخواهیم معنای تحتالفظی برای فتوژورنالیسم پیداکنیم بتوانیم آن را روزنامهنگاری تصویری یا روزنامهنگاری با عکس معنا کنیم. اما اینکه چرا رویکرد حرفهایها را در عنوان فارسی نگنجاندم، بدین سبب است که کلمه حرفهای در زبانهای فرنگی به افرادی گفته میشود که از راه حرفه خود پول درمیآورند و در فارسی واژه حرفهای، افراد باتجربه و پیشرفته را تداعی میکند و نه افرادی را که ذوقورز هستند یا میخواهند در این زمینه تجربه بیندوزند. راستش بیم آن داشتم که ناخواسته افراد علاقهمند یا دانشجویان هراس داشته باشند که این کتاب فقط برای افراد پیشرفته است. در حالی که کتاب برای دانشجویان و علاقهمندان به این حرفه بسیار سودمند است.
- ترجمه این کتاب چقدر طول کشید و در کار با چه مشکلاتی روبهرو شدید؟ آیا همه اصطلاحات معادل فارسی دارند؟
تقریباً یکسال و نیم وقت صرف ترجمه آن شد. و بهطور متوسط 12 ساعت کار در روز. شاید اگر خودم را محدود به ترجمه متن میکردم و در پی افزودن مطلب یا عکس نبودم کار زودتر از اینها پایان میگرفت اما وسواس بیش از حد کار را طولانی کرد. مثلاً من متن اولیه را ترجمه کردم و هنگامی که کتاب دوم به دستم رسید، کلمه به کلمه متن ترجمه را با کتاب جدید مطابقت دادم و تغییرات را اعمال کردم. مطالبی را که نویسنده کمتر بدانها توجه کرده بود، از طریق مقالههایی که از اینترنت میگرفتم تکمیل میکردم. یا مثلاً در مورد عکسها بگویم که عکسها از کتاب نخست اسکن شد. با دریافت نسخه دوم خیلی از عکسها را کنار گذاشتم و عکسهای جدید را از کتاب دوم جایگزین آنها کردم یا از طریق کتابهای دیگر و منابع اینترنتی آنها را کامل کردم. خیلی از عکسهای اصلی هم کیفیت مطلوبی نداشت از اینرو به پردازش جدی نیاز داشت. همه اینها بسیار وقتگیر بود.
در جلد دوم که فصلی را به ویرایش فنی عکس و فتوشاپ اختصاص داده، راضیکننده ندیدم. نه عکسها مطلوب بود و نه مطلب. در نتیجه به کمک افراد کارشناس هم متن را تغییر دادم و هم عکسها را. واقعیت این است که ما در ایران کتابی را که چاپ میکنیم غالباً بازنگری نمیکنیم و همان نسخه بارها و بارها چاپ میشود. حیفم آمد که کتاب بهروز نباشد. به زحمتش میارزید که کار طول بکشد اما درنهایت مطلوب باشد.
در مورد معادلهای فارسی هم در مواردی واژهسازی کردم، مثلاً به جای Candid معادل عکس بیهوا را پیشنهاد کردم. یا بهجای Spat News یا Breaking News خبرهای ناگهانی (خبری که از وقوع آن آگاهی نداریم. در واقع ناآگهانه رخ میدهد.) را انتخاب کردم.
در مواردی هم واقعیت این است که معادل فارسی برای این واژهها نداریم، مثل رادیو اسکنر که عیناً خود آن را نوشتم. یا عدسی وایدانگل (عدسی گشاد زاویه) یا تله فتو، که عدسی واید و تله فتو را به عدسی گشاد زاویه و دورگیر یا واژههایی اینچنینی که بسیار دور از ذهن هستند ترجیح دادم. گاهی پارسیزدگی افرادی درک مفهوم را دشوار میکند. این نوع معادلگزینیها باید از طریق کتابهای درسی به مخاطبان منتقل شود و نه اینکه پس از سالها استفاده یکباره در یک کتاب اقدام به پریشان کردن ذهن خواننده بکنیم.
- صفحهآرایی کتاب زیر نظر و با مدیریت شما انجام شده، این طراحی مطابق کتاب اصلی است یا در آن تغییراتی به مناسبت دادهاید؟ در این زمینه آیا با مشکلاتی هم روبهرو شدید؟
این طراحی را نخستینبار در ویژهنامه سیانس اوی، که نشریه فرانسوی است، حدود بیست سال پیش دیدم. در آن موقع صفحهآرای مجله دانشمند بودم. پنجسال پیش که سردبیری مجله دوربین عکاسی به من سپرده شده با تغییراتی آن را در مجله اعمال کردم. کتاب فتوژورنالیسم که به دستم رسید، دیدم صفحهآرایی کتاب همان طرح مورد علاقه من است. با همکاری خانم ذوالفقاری این طرح را با توجه به خط فارسی اندکی تغییر دادیم، اما این تغییرات بیشتر در نسبتها بود تا طرح کلی.
قلم حروفچینی هم چندین بار با اندازههای مختلف نمونهگیری شد که خوانا باشد و نه بزرگ باشد و نه کوچک. یک نکته که معمولاً گرافیستها و صفحهآراهای ما با آن مشکل پیدا میکنند فضاهای خالی بین حروف عربی است که ما از آن استفاده میکنیم. حروف لاتینی مثل مکعبهایی کنار هم چیده میشود و فضاهای اضافی ندارد. در هر حال به قول گرافیستها کار چندین بار اتود شد تا رسیدیم به طرح فعلی. البته در اندازه عکسها گاهی به تناسب صفحه تغییراتی داده شده است و عیناً مثل کتاب اصلی نیست. یا خانم ذوالفقاری فهرست و فصلهای پایانی را طراحی کرد. نمایه داستانهای تصویری در متن فارسی وجود دارد اما در متن اصلی نیست. استخراج نمایه یکی از مشکلترین کارهای کتاب بود و در حدود ده روز کار برد. معمولاً در کتابهای فارسی به دلیل همین دشواری کار ناشر از خیر نمایه صرفنظر میکند، اما به نظر من وجود این بخش بسیار ضرورت دارد.
- اگر مطلبی در صحبتمان از قلم افتاده اضافه کنید؟
واقعیت این است که کتاب فتوژورنالیسم پروژه سنگینی بود و بهویژه انجام آن با وسواس فراوان همراه بود. با اطمینان میگویم اگر اهالی مطبوعات و نهادهای آموزشی ما به مطالب این کتاب توجه نشان دهند، تحول اساسی در فتوژورنالیسم ما ایجاد خواهد شد. آرزویم این است که نتیجه کار سودمند باشد.