شاید یکی از دلایل حضور بازیگران در این امر دیده شدن برنامهها و به نوعی جذب مخاطب باشد، اما باید دید آیا به واقع به صرف استفاده از بازیگران محبوب و مجرب میتوان این تنوع غذایی را ایجاد کرد یا نه. در کنار این برنامهها این روزها برنامهای از شبکه اول سیما پخش میشود که درکنار استفاده از بازیگران بیشتر به اهمیت مواد غذایی میپردازد، تا خود غذا و نحوه پخت آن. یکی از بازیگرانی که در این نوع برنامهها حضور دارد، فردوس کاویانی است با او دراین باره سخن گفتیم:
- در حال حاضر کاری در دست پخش دارید با عنوان «غذا حاضراست».درباره این برنامه کمی توضیح دهید؟
کاری است از گروه جهاد که ساعت 25/16 هر روز از شبکه یک پخش میشود. هر چند که از نظر من زمان پخش چندان مناسب نیست،چرا که این کار به نوعی به فرهنگ غذا خوردن و تغذیه درست میپردازد و تقریباً تمامی افراد میتوانند از آن لذت ببرند، بهخصوص که کار در قالبی نمایشی و طنز اجرا میشود و این میتواند کمی جذابیت کار را افزایش دهد.
- چرا به سراغ یک برنامه آشپزی رفتید؟
مسئله معرفی مواد مورد نیاز بدن و زندگی است نه آشپزی که بخواهد درباره پخت غذاها صحبت کند.
- ولی این هم به نوعی به آشپزی مربوط میشود چطور شد که پذیرفتید دراین برنامه کار کنید ؟
شاید موضوع سریال و کار در این باره باشد، ولی آشپزی و پخت غذا نیست و مثل همه کارها پیشنهاد شد و پذیرفتم.
- چقدر خودتان به این موضوع علاقهمند بودید و به این قضیه فکر کردید؟
چون طنز گونه بود، مسائلی که مطرح میشد در جهت ارائه بهبود مصرف غذایی مردم بود و اجتماعی، دوست داشتم و پذیرفتم.
- شما درکنار بازیگرانی که خیلی هم بنام نیستند به ایفای نقش پرداختید، از این بابت مشکلی نداشتید؟
نه، خانم نوروزی و آقای یدالهی هم از حرفهایها هستند و تئاتر کار کردهاند ولی درباره جوانها هم بالاخره یک نفر باید به آنها کمک کند تا بتوانند به بهترین وجه کار خود را ارائه دهند و دیده شوند.
- چقدر با کار کردن در زمینه کارهای آشپزی موافقید؟
این کار اختصاص به آشپزی ندارد، بلکه گونههای غذایی که باید خورده شود و بعضی موادی که ممکن است برای بسیاری بهدلیل بیماری مضر باشد را عنوان میکند وتنها درهمین حد است و آشپزی خیلی مطرح نیست.
- چقدر کارهایی از این دست را که به نوعی به آشپزی و آشپزخانه وابسته هستند دنبال میکنید؟
من دراین زمینه کاری داشتم به اسم «بی مقدمه» که سال گذشته کار شد و در رابطه با فست فودها بود و من صاحب یک ساندویچ فروشی بودم که مسائل و روند داستان در آنجا رخ میداد. این برنامه بهانهای بود برای مطرح کردن مسائل اجتماعی که مردم و جوانان با آن سرو کار داشتند.
- چرا در حال حاضر اکثر بازیگران به سراغ کار کردن دراینگونه برنامهها آمدهاند و به نوعی هم مجری برنامه هستند، هم بازیگر و هم آشپز؟
نمی دانم چون من این کارها را خیلی دنبال نمیکنم.
- اگر به شما چنین کاری پیشنهاد شود چطور، آیا میپذیرید بازی کنید؟
برای من موضوع مهم است، موضوع و طنز کار از اهمیت بالایی برای من برخوردار است.
- آیا طنز برنامه غذا حاضر است را دوست داشتید و برای خودتان قابلقبول بود؟
طنز این کار در این است که آقای بادامچی که خودم نقشش را بازی میکنم دوست داشت خوراکیهای مختلفی بخورد، غافل از اینکه خیلی از آن مواد غذایی که وجود دارد برای وی بد و مضر است و با وجود اینکه خوب نیست اما میخورد و فکر دیگری نمیکند و اتفاقاتی که برای خود و خانوادهاش میافتد را نادیده میگیرد. شاید خیلی از آدمها باشند که مانند بادامچی فکر میکنند و این برنامه باعث تلنگری برای آنها میشود که به فکر سلامتی خود و خانوادهشان هم باشند.
- چقدر روی این کار و بازی درآن بهخصوص در بخش اطلاعاتی که به مخاطب داده میشود مطالعه داشتید و چقدر به فیلمنامه متکی بودید؟
قبل از اینکه سریال را کار کنم، خودم در رابطه با غذا اطلاعاتی داشتم، ضمن اینکه خب به خواندن کتاب هم نیاز بود. ولی بعضی از مواردی که عنوان میشد از بدیهیات بود و چیزهای ابتدایی بود که شاید همه میدانند اما خیلی به آنها اهمیت نمیدهند.
- پس در مجموع خیلی مطالعه جدی نداشتید؟
خود سناریو دراین باره خیلی مؤثر بود. بهطور مثال عرض میکنم، فرض کنید یک قسمت از برنامه در رابطه با روغن جامد بود و میدانستم که روغن جامد خوب نیست وباید از روغن مایع استفاده کرد. آموزشهای اجتماعی که داشت را میدانستم و بیشتر به همان فیلمنامه اکتفا کردم.
- این روزها کمتر در تلویزیون شاهد حضور شما هستیم، آیا کار تئاتری در دست دارید؟
در حال حاضر خیر، متأسفانه گویا این اواخر امکان چندانی برای انجام دادن کار تئاتر نیست، چرا که مشکلات در عرصه تئاتر بسیار زیاد شده است. کمبود سالنهای استاندارد و تعداد بالای گروههایی که در این عرصه فعالیت دارند و برنامهریزیهایی که فقط بر سالنهای تئاتر شهر تأکید دارد خود به نوعی دلایل این مسئله محسوب میشود.
البته میتوان به هنرمندان کمی حق داد چرا که بسیاری از سالنهای موجود در فرهنگسراها و مناطق مختلف دارای بعد و عمق نیست و تنها میتوان برای مسائلی همچون سخنرانی از آنها استفاده کرد، این در حالی است که من سال گذشته برای یک کار تئاتر چیزی در حدود 10 ماه وقت صرف کردم که متأسفانه بهدلیل همین مسائلی که ذکر کردم کارمنتفی شد. واقعاً این عادت بدی است که ما در ذهن مخاطب جا انداختهایم که فقط سالن تئاتر شهر دارای پتانسیل کافی برای اجرای نمایشاست.
حضور این همه سالن و تماشاچی در این فضا میتواند هم به لحاظ ایمنی و هم مسائل دیگر خطرناک باشد. کما اینکه در سال 77 بهدلیل آتشسوزی، یکی از تئاترهایی که خود من در آن حضور داشتم متوقف شد. درد بسیاری از هنرمندان چه در عرصه بازیگری و چه عرصههای وابسته به آن به همین مسائل بر میگردد؛ به عدمارجاع کار و مشکلاتی همچون مسائل مالی و یا عدموجود امکانات لازم برای بروز هنر. من فکر میکنم این گره با یک برنامهریزی درست و به موقع قابل حل است.
- بهنظر شما بهعنوان یک پیشکسوت آیا تنها چهره برای بازیگری کافی است؟
به عقیده من نه. این مسئله تنها به چهره نیست بلکه با در نظر گرفتن استعداد، توانایی، سواد و اینهاست که میتواند یک هنرمند ساخته شود. متأسفانه کسانی که فقط بهدنبال پول و شهرت در این عرصه هستند چهرههایی را بهوجود میآورند که از کنار آنها قادر به پول درآوردن باشند. این در واقع هنر موفقی نیست. البته نمیتوان ارزش چهره را نادیده گرفت اما هنرمند چیزی فراتر از چهره است و میتواند اصلا چهره زیبایی نداشته باشد. اینکه این موضوع مورد قبول مردم ماست به این دلیل است که ما چنین غذای فکریای برای مردم آماده میکنیم و آنها را به این عادت وادار میکنیم.