این امضا یکی از عواملی است که توجه مخاطب را جلب میکند. رحمانیان یکی از کارگردانان تئاتر و تلویزیون است که آثار تلویزیونی وی دارای این خصلت است که کاملاً نشان دهنده سلایق کارگردان و درواقع حاوی امضای مشخص او پای اثر است.
رحمانیان در آثار تلویزیونی خود در مقام یک آموزشدهنده ظاهر میشود؛ گرچه آموزش و احیاناً موعظه وی آنقدر زیرپوستی و بطئی است که احساس خودنصیحتپذیربینی به مخاطب دست نمیدهد.
رحمانیان نقشی که تلویزیون ایران از یک هنرمند خواستار است و به آن اهمیت میدهد یعنی ارائه مواضع اخلاقی از زاویه هنر را به بهترین نحو انجام میدهد.
در آثار او اخلاقیات جریان دارد اما از نصیحت خبری نیست و این یکی از خصلتهای آثار رحمانیان است که او را از دیگر نصیحتگران تلویزیونی جدا میکند. در آثار رحمانیان مثل «نیمکت»، «توی گوش سالمم زمزمهکن» و «مسافرخانه سعادت» نویسنده از موقعیتها سود میجوید. درواقع او بهدنبال جوهر طنز در بین موقعیتهایی میگردد که شاید برای عدهای ارزش نیمنگاهی را هم نداشته باشد شاید به همین دلیل ساده است که آثاری مثل «مسافرخانه سعادت» اگرچه مخاطب را به قهقرا نمیبرد اما لبخند رضایت را از ابتدا روی لب مخاطب حک میکند.
رحمانیان در آثاری از این دست به دنبال خنداندن مخاطب نیست و هدف او از کشف جوهر طنز در ذات موقعیتها رسیدن به روشنشدگی و آگاهی است که به دلیل سادگی و شیرینی مخاطب را با لبخند رضایت مشایعت میکند و او را بهعنوان یک مخاطب تلویزیونی که شاید وقت چندانی برای پیگیری سریالهای پرگره و احیاناً پرخشونت تلویزیون را ندارد راضی نگه میدارد و شاید هم به همین دلیل است که مسئولان بخش صدا و سیما این سریال را از باکس ظهر و خانوادگی و باکس عصرگاهی منتقل کردهاند چرا که مسافرخانه سعادت طیف مخاطب بیشتری را جلب میکند.
در این مجموعه نیز مانند دیگر مجموعههای تلویزیونی رحمانیان، لوکیشن محدود و ثابتی داریم؛ لوکیشنی که معمولاً به دلیل خاص بودن خود آبستن حوادث بسیار است. یک مسافرخانه در خیابان ناصرخسرو درست مانند یک پارک آنقدر جذاب است که میتواند بستر اتفاقات و موقعیتهای فراوانی باشد اما این ثابت بودن لوکیشن هیچگاه باعث بروز خستگی مخاطب نمیشود چرا که عوامل سریال بیشترین قسمت تلاش خود را روی متن متمرکز کردهاند.
رحمانیان به دلیل سابقه تئاتری خود بسیار متنمحور است و متنهای وی در عین سادگی دارای جذابیتهای پنهانی است که آن را دیدنی میکند؛ گرچه باید به این نکته اشاره کرد که متنهای «مسافرخانه سعادت» بهمراتب ضعیفتر و سردستیتراز متنهای مجموعهای «مثل نیمکت» است و به نظر میرسد برخی از آنها را رحمانیان درحالی که بهکار دیگری مشغول بوده، با چشم بسته اتودزده و نوشته است چرا که نوشتن چنین متنهایی دیگر برای او مشکل نیست. اما همین متنها نیز بهدلیل غور در درون روابط اجتماعی و کشف جوهر طنز دراین روابط برای ما خوشایند است.
نقطه تمرکز متن او روابط است؛ روابط انسانهایی که گاه به دلیل نقصهایی در روابط با دیگران مثل داشتن بیماری فراموشی، وسواس، تنهایی و... دچار بحران میشود. او با تمرکز روی آن روابط و البته به مدد بازی قوی بازیگران لحظات خوشایندی را تصویر میکند که گاه آسیبشناسانه، گاه همدلانه و گاه دلسوزانه است اما در همه آنها طنز مخصوص خود او جریان دارد؛ طنزی که شاید در مجموعهای همانند «پاتوق» دیده نمیشود و حوصله مخاطب را به همین دلیل سر میبرد.
اما نکته قابل ذکر دیگر در مورد این مجموعه بازیهاست. حضور تأثیرگذار بازیگرانی چون علیعمرانی و افشین هاشمی که در دیگر آثار رحمانیان هم حضور دارند یکی از نقاط قوت مسافرخانه سعادت است.
علی عمرانی بیتردید یکی از بهترین بازیگران عرصه تلویزیون و تئاتر است که به دلایلی هیچگاه آنچنان که شایسته اوست ندرخشیده است. قدرت او در ارائه تیپهای متفاوت و شیرین تنها قسمتی از تواناییهای اوست که در خدمت این مقدمه است و چنان که شاهدیم در اکثر قسمتها محوریت با اوست. افشین هاشمی هم همچون دیگر همنسلان تئاتری خود چون هومن برقنورد و آیت محرابی بسیار توانا و دارای ظرایف خاص خود در بازیگری است. آنها با پیشینه تئاتری خود بار دیگر به اهمیت وجود تئاتر پویا برای هنر یک مرز و بوم مهر تائید میزنند.
مسافرخانه سعادت، این روزها در شرایطی که تلویزیون ایران از خلأ طنز رنج میبرد و سریالهای پلیسی و پرگره و گاه سریالهای رزمی مربوط به کشورهای شرق دور ساعات پخش را به خود اختصاص دادهاند، یک اتفاق است. یک اتفاق کوچک و خوشایند برای مخاطب ناشکیبایی که ریموت کنترل بهدست روبهروی تلویزیون نشسته است و بهدنبال ساحل آرامش، دکمههای تکراری را فشار میدهد.
شاید در مقام مقایسه بتوان گفت داستانهای «مسافرخانه سعادت» در میان قصیدههای بلند و اشعار پرطمطراق و گاه غامض و پرغلط سیما، هایکوهایی کوچک و پرمغز هستند که خاصیت آرامبخش دارند.