بعد با خوشی تمامتر که برای خودش معنی نشاط را دارد میگوید:« دلتون قد استکان کمر باریک». میمانی که این حرف تعریف است یا نفرین؟
2) پای تلویزیون نشستهاید و دارید یک برنامه مثلا متفاوت را نگاه میکنید. تفاوت برنامه را میتوانید از زاویه دوربین متوجه شوید. دوربین تو گوش کارشناس رفته است و زاویه بعدی از چشم اوست. زیبا شناسی در کار نیست، حتی تصویرها هم یک کار هنری نیست. میمانی که این چه برنامهای است؟
3) تلویزیون دارد یکی از تصنیفهای معروف فلان استاد موسیقی را پخش میکند. تصویر هم قدم زدن مجری با مهمان برنامه در یک باغ با صفاست. موسیقی نیمه کاره قطع میشود تا مجری با مهمان برنامه سلام وعلیکی کند و اسم خواننده که برای همه مخاطبان بسیار آشناست را بهعنوان استاد آواز ایران نام ببرد و مخاطبان را به دیدن ادامه آواز دعوت کند. میمانی که چه نیازی به این وقفه بود؟
4) برنامه کودک، مادربزرگی را نشان میدهد که با لباس محلی رنگارنگ دم حوض نشسته است و برای کودکی قصه میگوید. داستان تکراری است، مادربزرگ قصه و حوض آبیرنگ با فواره، فرسنگها با کودک کامپیوتری امروزی فاصله دارد. میمانی که چرا کارشناسان کودک نگرانند که میانگین تلویزیون دیدن کودکان کم شده است؟
5) مخاطبی زنگ میزند به روزنامه. دل پری از برنامه و فیلمهای خشن تلویزیون دارد. به اندازه یک نقد تلویزیونی حرف میزند، دبیر دبیرستان است. دلش شور بچههایی را میزند که با دیدن این فیلمها دزدی، قتل و سرقت را یاد میگیرند. به قدری نگران است که نمیتوانی به او بگویی این برنامه تاثیرگذار هست اما نه اینقدر که او به آن اصرار دارد. میمانی که چرا کارشناسان تلویزیون، مدیران، مسئولان و ناظر پخش نگران این تاثیرها نیستند؟
6) سریال پربیننده خارجی که نزدیک به 3 سال است آنتن تلویزیون را از آن خودش کرده است این روزها مثل سابق پرطرفدار نیست. نه بهدلیل اینکه برخی از شخصیتها از سریالها رفتهاند، دلیل دیگری پشت این عدممحبوبیت است؛ داستان، روابط شخصیتها و خود شخصیتها مشخص نیستند، دلیل هم روشن است به قدری حذفها زیاد شده است که نمیتوان داستان را دنبال کرد. این همه تعدیل باعث شده که وقفهای در شکلگیری ارتباط بهوجود بیاید. میمانی که چه اصرای به پخش این سریال هست؟
7) مجری تند تند به مهمان برنامه که نقش کارشناس برنامه را دارد میگوید:«آقا یا خانم دکتر فقط 3 دقیقه فرصت داریم. لطفا بفرمایید که مشکل این دوست عزیز ما مربوط به چیست و چه کاری باید انجام بدهد تا این موضوع برطرف شود....» تا حرفهای مجری تمام شود 2 دقیقه دیگر به اتمام برنامه باقی نمانده است و کارشناس باید در این مدت در لابه لای حرفهای مجری که مدام تاکید میکند وقت روبه اتمام است به تمام سؤالات جواب بدهد. میمانی که اگر یک دقیقه مجری حرف نزند چه اتفاقی میافتد؟
8) شب است و بازهم ترافیک. همان گوینده خانم و شاید هم گوینده رادیویی دیگری است که او هم بهدلیل لحن شادش بسیار شبیه گوینده خانم صبح است. او هم در تلاش است که شاد باشد. تنها راه شادیای که بلد است منتقل کند همان راه گوینده اول است؛ جیغ. تلفنی با فلان مسئول فلان جشنواره یا همایش تماس میگیرد. مسئول اصفهانی است، در عرض چند ثانیه لهجه خانم گوینده بر میگردد و با مسئول لهجه اصفهانی حرف میزند. میمانی که این نوع ارتباطگیری درست است یا نه؟
پی نوشت: شباهتها به مجریان و برنامههای صداوسیما کاملا تصادفی است.