آنچه میخوانیم، جوابیهای است از آقای «سیدامیرحسین میرحسین» که ظاهرا خود را مخاطب یادداشت آقای بیابانکی تلقی کرده است.[این شاعر نوظهور] البته در آن یادداشت هیچ تصریحی به نام ایشان و نه هیچکس دیگر نشده بود از آنجا که حق پاسخ برای ایشان محفوظ است، این جوابیه را با هم میخوانیم؛ هرچند خطاب اصلی آن یادداشت به رسانه ملی و شبکه3 سیما بوده است که متاسفانه تاکنون هیچ واکنشی از آن رسانه محترم دریافت نشده است. بالاخره احکام «سرقت ادبی در رسانه ملی» یا وارد است یا ناوارد اما دوستان از کنار یادداشت اعتراضآمیز یک شاعر معتبر طوری رد شدهاند که تو گویی «نه خانی آمده و نه خانی رفته».
پاسخ به یادداشت «این شاعر نوظهور»
فرصتی دست داد تا به رغم میل باطنی و با اصرار دوستان موقومهای را که در روزنامه همشهری مورخ 23آبان 87 در صفحه شعر با عنوان «این شاعر نوظهور» به رشته تحریر درآمده بود را بخوانم و باز با اصرار همین عزیزان بعد از چندین هفته چند سطری را نه در مقام پاسخگویی به آن نگارنده بلکه به خاطر مخاطبان اندیشمند روزنامه وزین همشهری که پیگیر این مطلب هستند، به رشته نگارش درآورم.
1- حتما خود واقفید که اگر عنایت ائمه هدی(ع) نباشد توفیق هر نوع خدمتگزاری (حتی سرودن یک بیت شعر) نصیب هیچکس نخواهد شد و قطعا مطالبی را در خصوص لطف ائمه(ع) برای سرودن اشعار در طول تاریخ و عصر معاصر شنیدهاید. میخواستم از خودم از 20 مجموعه اشعار چاپ شدهام و از مجموعههای در دست چاپم سخن بگویم و فریاد بزنم که به بیراهه رفتهاید اما تا به این بیت از شعر رسیدم که:
هر قطعه شعری که تو سید بسرودی
برخویش مبالی که سراینده حسین است
از خودم خجالت کشیدم اصلا سر که فریاد بزنم و مدعی چه باشم که صاحب اصلی کس دیگری است. به هر تقدیر در خصوص نسبت دادن ابیات و اشعار و سرودههای اینجانب به تعدادی از عزیزان شاعرم که در جشنوارههای مختلف کسب عنوان کردهاند دلیلی نمیبینم من هم اشعارم را در جشنوارهها و شبهای شعر دوستان ثبت کنم تا مشخص شود سروده من است.( فالله یحکم بینهم یوم القیامه) چرا که اثبات صحت یا عدم صحت فرمایشات آن نگارنده از حوصله اینجانب خارج است و در مقطع کنونی دامن زدن به این مطالب به جز آب در آسیاب دشمن ریختن چیز دیگری نیست (تمام اشعار خوانده شده در 20 مجموعه به چاپ رسیده).
2- نگارنده سطور مطالبی را در خصوص اشک چشم و عوامفریبی عنوان کردهاند. من از لحظه خواندن این ادعا بارها برای اصلاح تفکرشان دعا کردم که خدا کند از روی جهل و ناآگاهی بیان شده باشد نه از سر کینه و غرضورزی چرا که بیم آن دارم اینگونه داوری، حضرت داور را از بندهای ناامید کند چرا که عالم الغیب و الشهاده اوست که میداند چه کسی با اخلاص عرض ادب میکند. بزرگوار! انالشاهد الحاکم؛ آنکس که شاهد هر چیزی است در قیامت بین من و ایشان حکم خواهد نمود. هرچند که جمله اشک تمساح درونم را لرزاند که خدا کند که این حقیر در محضر الهی کمتر از تمساح و اشکش نباشم و اما درباره گریه بر مصائب آل محمد(ص) و سیدالشهداء(ع) ذکر حدیثی از عالم آلمحمد(ص) حضرت صادق(ع) کافی است که میفرماید: هر کس که گریه کند یا بگریاند یا به خود حالت گریه بدهد و یا ادای گریه را درآورد (در عزای جد ما سیدالشهدا) بهشت بر او واجب است.
3- عمیقا معتقدم در این مقطع حساس از زمان و انقلابمان موضوعات بسیار مهمتری برای صرف وقت و این امکانات که در اختیار ماست وجوددارد. به ایشان توصیه کنید به جای وکالت و انجام امور پیگیری اشعار اساتید و شعرا و ثبت آمار و ارقام جشنوارهها و صرف امکانات بیتالمال که بسیار ارزشمند است مانند اشغال فضایی ارزشمند در صفحه ادبی روزنامه پرتیراژ همشهری به نقد آگاهانه و عالمانه اشعار بپردازند.
4- در پایان میخواستم از اینکه خوانندگان فهیم مجبور شدند در 2 شماره از صفحه شعر این روزنامه پرتیراژ که میبایست به تبیین صحیح مقوله شعر و شاعری که یکی از ارزشمندترین امور ادبی و فرهنگی جامعه است بپردازد موضوع بحث در خصوص این حقیر را مطالعه کنند عذرخواهی نموده و طلب بخشش نمایم.
همچنین از رسانه ملی که مظلومانه به بهانه ایراد شبهه بر اینجانب مورد هجمه واقع گردید و بالاخص از مدیریت محترم شبکه 3 سیما که همواره حامی واقعی خادمان عرصه فرهنگ و اندیشه بودهاند عذرخواهی کرده و دوام توفیقاتشان را خواستارم.
از اربابم امام حسین مسئلت دارم در روزی که «یوم لاینفع مال و لابنون» است این اشعار و این بضاعت ناچیز برایم منفعتی داشته باشد.
دلم را مست عباس آفریدند
به یمن هست عباس آفریدند
مرا شاعر به عشق شعر گفتن
برای دست عباس آفریدند