به گزارش همشهری آنلاین، حنیف غفاری-کارشناس مسائل بینالملل نوشت:
«ترامپیسم»، «جنگ داخلی»، «کنگره حداقلی» و «دولت ضعیف» کلیدواژگانی هستند که این روزها به کرات در تحلیلهای صورت گرفته از فضای داخلی آمریکا بهچشم میخورند. پساز برگزاری انتخابات میاندورهای کنگره، گره سیاسی در آمریکا بهواسطه عدمکسب اکثریت مطلق توسط جمهوریخواهان و درعینحال، از دست رفتن اکثریت نسبی مجلس نمایندگان و سنا به ضرر دمکراتها، کورتر شده است.
نتایج انتخابات هم شفاف و هم مبهم است! بایدن و ترامپ هر دو نسبت به نتایج انتخابات کنگره ابراز رضایت کردهاند. رئیسجمهور آمریکا بدون تمرکز بر نتایج انتخابات مجلس نمایندگان (که منجر به شکست دمکراتها شده است)، عدمکسب اکثریت سنا توسط جمهوریخواهان را دستاوردی تاریخی برای خود میداند.
درمقابل، ترامپ هم با وجود شکست برخی چهرههای مورد حمایت وی در ایالاتی حساس مانند پنسیلوانیا، جورجیا و نیوهمپشایر کماکان از پیروزی بزرگ خود دراین آوردگاه سیاسی خبر میدهد و با استناد به این پیروزی انتزاعی، قصد دارد بهزودی نامزدی خود را در انتخابات ریاستجمهوری۲۰۲۴ اعلام کند.
در ماورای منازعه الاغها و فیلها در آمریکا بر سر نحوه شمارش کرسیهای مجلس نمایندگان و سنا، حقیقتی به نام «افزایش عمق و وسعت شکافهای داخلی در آمریکا» خودنمایی میکند. در سال۲۰۱۹ میلادی، یکسال قبل از آنکه شاهد عرضاندام طرفداران ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری و متعاقبا تسخیر کنگره ازسوی آنها باشیم، رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه اسبق آمریکا هشدار تکاندهندهای به جامعه سیاسی و نخبگان این کشور داد:
«تقاضای من از مقامهای هر دو حزب آمریکا (دمکراتها و جمهوریخواهان) این است که رفتاری متمدنانه و عقلانی را در دستورکار خود قرار دهند. من نسبت به طغیان سیاسی موجود در ایالاتمتحده احساس نگرانی میکنم. این طغیان، درحد یک جنگ داخلی در آمریکاست. هر دو حزب باید با یکدیگر برای جلوگیری از وقوع این پدیده همکاری کنند.»
تیلرسون، نخستین کسی نیست که طی سالهای اخیر درخصوص وقوع جنگ داخلی در آمریکا هشدار دادهاست. فرانسیس فوکویاما، نظریهپرداز مشهور پایان تاریخ و نوام چامسکی، تئوریسین مطرح این کشور ازجمله کسانی هستند که «تحلیل روبنایی» از معادلات داخلی آمریکا را خطایی محض دانسته و روی بنیانهای تغییریافته و دگردیسی جبری معادلات زیرساختی قدرت در این کشور متمرکز شدهاند.
امروز اکثریت قریب به اتفاق تحلیلگران مسائل انتخاباتی آمریکا میگویند که مانور آرای سلبی در آوردگاه اخیر بهمراتب نسبت به آرای ایجابی بیشتر بوده و تلخیص و تقلیل عامدانه یا غیرعامدانه معادلات سیاسی ایالاتمتحده به رقابت ترامپ - بایدن نوعی فرافکنی آشکار و فرار از حقیقت محسوب میشود.
درست در چنین شرایطی، جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، سخن از «آزادی ایران» توسط کاخ سفید به میان میآورد و «ند پرایس» و «رابرت مالی» نیز با بیان مواضعی تکمیلکننده، دست به آشکارسازی تقابل ذاتی و ماهوی خود علیه نظام جمهوریاسلامی و ملت ایران میزنند. بهعبارت بهتر، مقامهای ارشد کنونی کاخسفید و وزارت امورخارجه آمریکا در ابتدا، روایتی ناقص و تصویری مجازی در تعارض با واقعیت آشفته این کشور را به افکارعمومی مخابره میکنند و در ادامه، تقابل تمامعیار خود با ملت و نظام ما را علنی میسازند. واقعیت امر این است که یکی از اصلیترین دلایل شانتاژ علنی و آشکار مقامهای آمریکایی علیه امنیت داخلی ایران، گریز از واقعیتی به نام «آمریکای ازهم گسیخته» است. بهعبارت گویاتر، یکی از اصلیترین اهداف مقامهای آمریکایی از دمیدن در آتش فتنه و اغتشاشی که معدود مهرههای آنها در ایران ایجاد کردهاند، عدمتمرکز افکارعمومی ایران و دنیا بر مصادیق و نمادهای آمریکای آسیبپذیر و بحرانزده است.
براساس آنچه مقامهای آمریکایی میپندارند، کسی نباید چراغقوه خود را بر فضای داخلی ایالاتمتحده بیندازد؛ هرکس سخنی درخصوص جامعه درحال انفجار آمریکا و ناکارآمدی مطلق نظام لیبرال دمکراسی بهمیان آورد، باید بلافاصله متهم به توهم توطئه و عدمدرک دمکراسی و آزادی ذاتی اما نامرئی جامعه غرب شود.
بدونشک یکی از اصلیترین راههای مواجهه با جنگ ادراکی آمریکا علیه ایران، تمرکز روی جامعه این کشور و گسلهایی است که روزبهروز تحتتأثیر مولفههای گوناگون عمیقتر میشوند. هر چراغقوهای که روی صفحه تاریک جامعه آمریکایی انداخته شود، بهمثابه تیری است که در عرصه جهاد تبیین اتاق عملیات دشمن را در این نبرد همهجانبه و ترکیبی هدف قرار میدهد.
نظر شما