در این حمله از بمبهایی بسیار سنگین استفاده شد بهطوریکه در همان 2ساعت نخست روز شنبه، شمار تلفات در این شهر به 260 نفر رسید. اسرائیل ادعا میکند که این حملات به تلافی پرتاب راکتهایی انجام میشود که حماس از غزه به مناطق جنوبی فلسطین اشغالی پرتاب میکند.
صرفنظر از بیپایه و اساس بودن این ادعای اسرائیل، یکی از نویسندگان آمریکایی در مطلبی در وبلاگ شخصی خود نوشت که این کار اسرائیل یعنی صدها چشم در برابر یک چشم. راکتهای حماس در هفتههای گذشته به تعداد انگشتان دست از میان اسرائیلیها تلفات به جا گذاشته اما تلفات حمله اسرائیل تنها طی 5روز از مرز 2000 نفر گذشتهاست.
در روزهای پایانی هفته گذشته تلاشهای دیپلماتیک در کشورهای عربی و همچنین در مقر سازمان ملل برای برقراری آتشبس در منطقه شدت گرفت.اسرائیل این آتشبس را رد کرده و تاکید کردهاست که این حملات تا نابودی زیرساختهای حماس در غزه ادامه خواهد یافت.
تانکهای اسرائیلی در آخرین روزهای هفته گذشته در مرز غزه صفآرایی کردند. کشورهای عربی هم تنها به کمکرسانی پزشکی در مرزهای غزه و یا حداکثر به اقدامات نمادینی چون اهداء خون توسط سران این کشورها و همسرانشان برای کمک به مردم غزه بسنده کردند.
« موزیک خواهم نواخت و حمله نیروی هوایی اسرائیل به غزه را جشن خواهم گرفت.» این سخن گستاخانه، سخنان «اوفر شمرلینگ»، یکی از مقامات دفاعی اسرائیل بود که روز شنبه، یعنی درست روزی که اسرائیل حمله خود را به نوار غزه آغاز کرد، در یکی از برنامههای شبکه تلویزیونی الجزیره بر زبان آورده شد. اینگونه بود که روز شنبه اسرائیل حمله خود به باریکه غزه را آغاز کرد و بسیاری از شبکههای خبری دنیا از آن بهعنوان جدیدترین نسلکشی صهیونیستها در فلسطین یاد کردند.
روز شنبه هواپیماهای اف 16 اسرائیلی و چندین هلیکوپتر آپاچی بیش از 100 بمب روی باریکه غزه که بهمدت 2 سال تحت محاصره سربازان اسرائیلی است، خالی کردند. در پی این حمله تاکنون بیش از 500 فلسطینی بیگناه به خاک و خون کشیده شدهاند( این رقم، تا لحظه نوشتن این گزارش بود و شاید تا زمانی که خوانندگان این گزارش را میخوانند چند برابر شده باشد). در این میان دولت ایالات متحده آمریکا نخستین کشوری بود که از این حملات دفاع کرد. گزارشها حاکی از آن است که بخشی از کشتهشدگان افسران پلیس فلسطینی بودهاند.
در میان افسران بیگناهی که اسرائیل به آنها برچسب تروریست میزند، دهها افسر پلیس راهنمایی و رانندگی نیز دیده میشوند. اگرچه هنوز تعداد دقیق کشتهشدگان این حمله سنگدلانه مشخص نیست اما براساس تصاویر پخش شده از تلویزیون الجزیره کودکان نیز از قربانیان این حملات وحشیانه هستند. گفته میشود زمانیکه حمله اسرائیل به باریکه غزه آغاز شد کودکان فلسطینی در خیابانها در حال بازگشت از مدرسه به خانههایشان بودند.
عجیب این است که اظهارات گستاخانه شمرلینگ از سوی بسیاری از اسرائیلیها و حامیانشان در سراسر جهان تکرار شد. صهیونیستها معتقدند که خشونتی که امروز در غزه در جریان است خشونتی از نوع صحیح است! آنها مردم بیگناه غزه را تروریست میدانند و حمله به آنها را دفاع از خود. آنها مدعی هستند که بمباران نوار غزه توسط اسرائیل درست مانند بمباران عراق و افغانستان توسط نیروهای آمریکا و ناتو، با هدف آزادی، صلح و دمکراسی انجام میشود! از سوی دیگر رسانههای غربی نیز تمام توان خود را به کار گرفتهاند که به نوعی حمله وحشیانه اسرائیل به نوار غزه را منطقی و عقلانی جلوه دهند.
آنها مدام تکرار میکنند که این حمله که پس از پایان یافتن آتش بس 6 ماهه میان اسرائیل و حماس صورت میگیرد پاسخی به حملات موشکی گروههای فلسطینی است. اما واقعیت این است که تا امروز تعداد انگشتشماری ازاسرائیلیها بر اثر اصابت راکتهای گروههای فلسطینی جان خود را از دست دادهاند.
اما حملات اخیر اسرائیل را در واقع میتوان دنباله کشتارهای چند ماه اخیر اسرائیلیها در باریکه غزه به حساب آورد. اگر تا چند ماه پیش مردم غزه در سکوت جان میباختند، اگر تا پیش از این پیرمردها و پیرزنان بیمار فلسطینی از گرسنگی و کمبود دارو جان خود را از دست میدادند، امروز مردم غزه زیر بمباران جان میبازند.
غزه بهمدت 2 سال در محاصره همه جانبه اسرائیل قرار داشت. مسدود کردن تمامی راههای مواصلاتی به غزه، جمعیت 5/1 میلیون نفری این منطقه را در وضعیت بسیار اسفناکی قرار داده بود؛ گویی غزه قفسی شده بود برای مردم که هیچ راه رهایی از آن وجود نداشت. در غزه فلسطینیها در سکوت میمیرند. هیچ نوع دارویی در غزه یافت نمیشود. درمان سرطان، ارائه خدمات دیالیز برای بیماران دیابتی و حتی انسولین نیز در غزه وجود ندارد چراکه سربازان اسرائیلی مدت 2 سال است که از ورود دارو و غذا به غزه جلوگیری میکنند.
اگر قرار است مردم غزه اینچنین در زجر و عذاب باشند و در نهایت هم زیر بمباران صهیونیستها جان خود را از دست بدهند آتش بس چه معنایی میتواند داشته باشد؟ این سؤالی است که هیچیک از رسانههای غربی مایل به پاسخ دادن به آن نیستند. پاسخ بسیار ساده است. براساس آتش بس مورد نظر اسرائیل، فلسطینیها باید ساکت بمانند و اسرائیل آنها را از گرسنگی عذاب بدهد، آنها را بکشد و بهطور مستمر زمینهای آنها را تصرف کند.
اسرائیل در خلال محاصره غزه نه تنها از ورود غذا و داروی مورد نیاز مردم غزه جلوگیری میکرد بلکه حتی از ورود جوهر، کاغذ و سریش برای چاپ و صحافی کتابهای درسی کودکان فلسطینی هم بیمناک بود و جلوی ورود این اقلام را هم میگرفت؛ این آتش بس مورد نظر اسرائیل است.
هیچ راکتی از نوار غزه به سوی اسرائیل شلیک نشده است اما در طول مدت آتش بس حتی برای یک روز هم اسرائیل از قتل و غارت و آدم ربایی و اجرای برنامههای شهرکسازی در نوار غزه فروگذار نکرد و امروز یکبار دیگر درست مانند ماه مارس گذشته، ما شاهد نسل کشی در غزه هستیم. یکبار دیگر خشم و عصبانیت، قلبهای تمامی آزادیخواهان را در خود
فرو بلعیده است. چگونه است که کشوری نامشروع و غیرقانونی چنین جنایاتی را مرتکب میشود و هیچ دادخواهی علیه او انجام نمیشود؟ البته این بار خشم و عصبانیتی که از آن سخن گفتیم تنها مربوط به اسرائیل نمیشود بلکه برخی از کشورهای عربی را نیز دربر میگیرد.
اخیرا تزیپی لیونی، نخستوزیر اسرائیل و رهبر حزب کادیما به مصر سفر کرده بود و با حسنی مبارک، رئیسجمهور مصر دیدار کرد. عکسهایی از این سفر منتشر شده که در آنها لیونی و وزیر امورخارجه مصر لبخند زنان در کنار هم ایستادهاند و کف میزنند.
پس از آن روزنامه هاآرتص چاپ اسرائیل در شماره روز شنبهخود در گزارشی نوشت که چهارشنبه گذشته کابینه اسرائیل نخست وزیر، وزیر دفاع و وزیر امورخارجه را مامور کرد تا بررسیهای لازم را درخصوص زمان و روش حمله اسرائیل به غزه صورت دهند. پس از آن همه جا سخن از این بود که لیونی و مبارک به هم چه گفتند؟ آیا اسرائیل برای حمله به غزه چراغ سبز دریافت کرده بود؟
با توجه به اینکه مصر پیشتر هم با بسته نگاه داشتن گذرگاه رفح به روی ساکنان نوار غزه بهمدت یک سال، در محاصره این باریکه به نوعی به اسرائیل کمک کرده است، کمتر کسی است که درخصوص چراغ سبز مصر به اسرائیل برای حمله به غزه شک و تردید داشته باشد.
در نهایت اما سؤالی که مطرح است این است که چگونه میتوان در مقابل اسرائیل ایستاد؟ کشوری که همواره از حمایتهای همه جانبه آمریکا برخوردار بوده و دولت ایالات متحده با اعمال نفوذ در سازمانهای بینالمللی اجازه نداده است که حتی یک قطعنامه علیه اسرائیل تصویب شود.
البته راههای اعمال فشار بر اسرائیل وجود دارد. در حال حاضر در بسیاری از شهرهای جهان اعتراضات مردمی علیه آنچه در غزه در حال وقوع است شکل گرفته است. این اقدامات بسیار مهم است. اما سؤال اینجاست که پس از تمامی این اعتراضات و زمانیکه خشم و نفرت عمومی مردم سراسر جهان نسبت به اقدامات وحشیانه اسرائیل فروکش کرد، چه خواهد شد؟ آیا ما بازهم فلسطینیان را به حال خود رها خواهیم کرد تا در سکوت محض در غزه جان خود را از دست بدهند؟
امروز فلسطین نیازمند وحدتی حقیقی است؛ وحدتی که پایدار باشد و به اعمال اقدامات سیاسی علیه اسرائیل بینجامد. امروز تمامی گروههای فلسطینی از تمامی سازمانهای جهانی حقوق بشر در تمامی کشورهای جهان و تمامی سازمانهایی که برای آزادی احترام قائلند میخواهند تا بر دولتهایشان فشار وارد کنند و آنها را مجبور کنند تا روابطشان را با رژیم نژاد پرست صهیونیستی قطع کنند و تحریمهایی را علیه این رژیم خودکامه اعمال کنند. بهنظر میرسد که تنها در این صورت است که میتوان اسرائیل را بر جای خود نشاند.