چرا که از طرفی نگاه به آثار تاکنون به صحنه رفته این کارگردان ( اعم از سبک اجرایی، انتخاب متنها، بازیها و صحنه آرایی) طی این سالها از علی رفیعی در ذهنها کارگردانی توانا و صاحب سبک در کارگردانی ساخته و از سوی دیگر غیبت وی از سال82 که نمایش «در مصر برف نمیبارد» را به صحنه برد تا به امروز که دوباره بر صحنه ظاهر میشود کنجکاوی مخاطبان را در بر دارد آنهم در حالیکه طی این سالها اولین فیلم خود را نیز ساخته و به نمایش گذاشته.
از سوی دیگر علی رفیعی کارگردانی است که در اولین روزهای دهه 70 زندگی خود، این تجربه جدید را رقم میزند.نکته بعدی که نمیتوان به راحتی از کنارش گذشت مضمونی است که رفیعی در «شکار روباه» به بازپرداخت آن رفته است: زندگی توأم با تنفر و ترس یکی از شاهان عجیب قاجار. یا در واقع بهتر است بگوییم «شکار روباه» عنوان نمایشی است از زندگی و نحوه به قدرت رسیدن آغامحمدخان قاجار و انتقامجویی وی. در تاریخ آمده است که آغامحمدخان قاجار فرزند محمدحسن قاجار به دستور کریمخان زند در پستوهای حکومت زندیه با تحقیر و تنفر زیست تا روزی این دو حس انگیزهای شود برای خونخواهی و پادشاهی وی بر ایران زمین. حکومتی که آغامحمدخان در طول آن به نزدیکان خود نیز رحم نکرد و آنان را به تیغ مرگ سپرد و این دستمایه جدیدترین کار رفیعی است.
در حالیکه او پیش از این، دو نمایش دیگر «خاطرات جامهدار از زندگی و مرگ میرزا تقیخان فراهانی» و «شازده احتجاب» را که آن دو نیز از دل تاریخ با درونمایه قدرت و قدرتخواهی بیرون آمده بودند را در کارنامه خود دارد و به اعتقاد بسیاری او میخواهد این تریلوژی را کامل کند. هرچند علی رفیعی خودش میگوید که در هر 3اثر نمایشی خود تلاش کرده برخورد قدرتمندان و همینطور مردم را با مقوله قدرت مورد کنکاش قرار دهد و روایتی تاریخی داشته باشد. با توجه به سیاق سابق آقای کارگردان میتوان انتظار داشت روایت آغامحمدخان قاجار با نوعی تلاش بصری و تصویری خاص و تاثیرگذار همراه باشد. اما برای بیشتر نزدیک شدن به حال و هوای کاری این کارگردان در ادامه نگاهی داریم به 5 نمایشی که وی طی 10سال گذشته کارگردانی کرده است.
عروسی خون
نمایشنامهای در3 پرده و 7 تابلو، اثر فدریکو گارسیا لورکا، شاعر اسپانیایی که یک رفتوآمد زیبا از شاعرانگی به واقعیت جاری زندگی دارد آنهم بر پایه مضمون همیشه دراماتیک عشق. اما همان طور که لورکا در این نمایشنامه کوشید از سویی گریزناپذیربودن نیاز بشر به عشق را در کنار تضادها، دشمنیها و خشونتی که لاجرم به مرگ این عشق میانجامد نشان دهد، علی رفیعی نیز در سال87 توانست در تالار وحدت همه آنچه لورکا در پی بیان آن بود را با تصاویری بدیع و به یادماندنی در ذهنها به ثبت برساند.
رومئو و ژولیت
رفیعی پس از عروسی خون نیز بهدنبال متنی عاشقانه میرود که کمابیش همان مضمون عشق در حصار دشمنیها را به نمایش میگذارد، اما این بار به جای اسپانیا و لورکا از انگلستان و شکسپیر توانا یکی از مهمترینهایش را انتخاب میکند: رومئو و ژولیت. نمایشنامهای که هزاران بار اجرا شده و بارها از آن اقتباس سینمایی صورت گرفته است و شاید از همین رو بود که رفیعی با وجود تلاشش در این نمایش در خلق تصاویر تاثیرگذار که در آنها تبحر دارد چندان موفق نشد و حتی وجود محمد رضا فروتن(چهره پرطرفدار سینما در آن دوران) که سابقه حضور در صحنه را نداشت انتقادهایی را در پی داشت. هرچند فروتن سعی کرد در بهترین شکل بر صحنه ظاهر شود و تمام تلاش خود را به کار گرفت. نزدیکبودن ذهنیت کارگردان به سینما نیز به حضور او کمک میکرد اما به هر روی این نمایش نتوانست چیزی فرای شمار زیاد رمئوها و ژولیتهایی که میشناسیم و روایت تلخ عشقی که با دشمنی به ناکامی میانجامد بیفزاید. طراحی صحنه این نمایش نیز نتوانست آن ذهن خلاق تصویری رفیعی را خوب به نمایش بگذارد.
شازده احتجاب
رفیعی بعد از دو نمایش با تم عاشقانه به سراغ اقتباس از رمانی ایرانی رفت که قدرت در 3 نسل را در آن به چالش میکشید و این نمایشی بود براساس قدرتخواهی و چالشهای پیش روی آنکه رفیعی از دل یک بستر تاریخی آن را روایت میکرد. رفیعی با وجود آنکه به پیچیدگیهای روایی رمان و سیالیت آن تا آنجا که تئاتر اجازه میداد وفادار ماند و همین جذابیت مضاعفی را به این تجربه افزود و همین طور در طراحی صحنه نیز خلاق ظاهر شد(خصوصا در آن بخش طراحی مبل غولآسا) و همچنین در طراحی دیگر تصاویر بصری که از دل میزانسنها و صحنه آرایی و نوع بازی بازیگران بیرون میآید. اما همانقدر این نمایش با چالش روبهرو شد که هر اثری که از روی رمان به زبان تئاتر برگردانده میشود میتواند با چالش روبهرو شود.
کلفتها
انتخاب کلفتها اثر مشهور ژانژنه که جزو نمایشهای کمپرسوناژ برای کارگردانی است از سوی کارگردانی که همواره به کارهای پرپرسوناژ و اجرا در سالنهای بزرگ معروف است کمی عجیب بود اما این اثر زنانه(هر 3 کاراکتر این نمایش زن هستند) نیز مضمون مورد علاقه رفیعی را در دل خود دارد: عشق. هرچند این نمایشنامه روی دیگر عشق یعنی نفرت را بیشتر بازنمایی میکند؛ نفرتی که به خشونت میانجامد. رفیعی با آن آیینههای بزرگ توانست در این نمایش هم ایده خلاقانهای در راستای تحلیل محتوایی متن داشته باشد و هم در طراحی تصاویر خلاقانه عمل کند اما باید پذیرفت که رفیعی در کارگردانی نمایشهای پر ابهت روی صحنه موفقتر است.
در مصر برف نمیبارد
اما نمایش در مصر برف نمیبارد آخرین تصویری است که تئاتریها از رفیعی روی صحنه به یاد دارند. دکتر علی رفیعی، کارگردان و طراح صحنه تئاتر در بیست و یکمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر با نمایش در مصر برف نمیبارد حضور داشت. این نمایش نگاه تازهای به قصه یوسف و زلیخا داشت که رفیعی تصمیم داشت آن را بعد از عروسی خون و رمئو و ژولیت اجرا کند تا تریلوژیهای عاشقانهاش کامل شود.