تصور کنید تنها ظرف 2هفته بالغ بر یکهزار انسان که اغلب آنها را کودکان معصوم و زنان و مردان بیپناه و بیدفاع تشکیل میدهند کشته شدهاند. به چه جرمی؟ به جرم بیجرمی و بیگناهی، و این سوزناکترین بعد ماجراست.
رژیم نژادپرست و تروریست صهیونیستی این روزها با حمایت دولتهای غربی و چراغ سبز برخی دولتهای غیرمردمی و استبدادی عرب، نسلکشی بیمانندی را در باریکه غزه آغاز کرده و با وجود اعتراضات گسترده مردمی در سراسر جهان - که قابل تامل و مایه امیدواری است - به این روند ادامه میدهد و حتی قطعنامه شورای امنیت نیز نقش بازدارنده برای این رژیم را بازی نکرده است.
سخن این است که موضع نظام اسلامی و ملت شریف ایران در دفاع از مردم غزه و فلسطین مسئله بسیار مهم و قابل توجه و ارزشمندی است که نباید در فضای احساسی و تبلیغاتی در حاشیه قرارگیرد و مسئلهای عادی تلقی شود زیرا این دفاع، مبتنی بر باوری مستحکم و منطقی روشن است و باید توضیح دهیم که آن باور مستحکم و منطق روشن چیست.
امروز جمهوری اسلامی به رهبری مردی از تبار مبارزان و مجاهدان فیسبیلا... بدون هیچ تعارف و مصلحتسنجی بیمورد و ملاحظه و سیاسیکاریهای مرسوم در روابط بینالملل با تمام توان معنوی و تبلیغاتی خود در حمایت از مردم فلسطین قد برافراشته است و به این سیاست عاقلانه و دوراندیشانه خود افتخار میکند و تبلیغات دشمنان و شبههافکنان، ذرهای در عزم این ملت و نظام خدشه وارد نمیکند.
اینروزها کسانی که از این حمایت همهجانبه و مبتنی بر آموزههای اسلامی و انسانی از مردم غزه به رعشه و نگرانی افتادهاند مطالبی را مطرح میکنند که از اساس با نیات و اهداف ملت و نظام اسلامی ناسازگار است و در واقع با طرح این مسائل سنگرهای مقاومت را هدف قرار میدهند تا زمینه تجاوزات بعدی فراهم شود. این قبیل ادعاهای بیاساس و دروغ آنقدر در رسانههای دشمن تکرار میشود که برخی نیز در داخل باور کرده و آنها را تکرار میکنند در حالی که فلسفه و منطق مردم ایران و نظام اسلامی در دفاع از مردم فلسطین بسیار روشن و بدون ابهام است. ذکر مواردی چند
در این باره قابل تامل است:
اول اینکه فلسفه دفاع ملت ایران از ملت فلسطین به فرهنگ ظلمستیزی و دفاع از مظلوم بازمیگردد که ریشه در فرهنگ حسینی و عاشورایی این ملت دارد. این مردم صدها سال است خود را پیشقراول انتقام خون حسینبیعلی(ع) و امام حسین(ع) را تجسم آزادگی و ظلمستیزی و عزتطلبی میدانند. این ملت چشمانتظار ظهور امامی است که برای مبارزه با جور و ظلم ظهور خواهد فرمود و پیامآور عدالت است. حال چگونه ممکن است این فرهنگ ریشهدار با چند موردشبههافکنی و سمپاشی عدهای افراد بیریشه و وابسته و دنیازده کمرنگ شود.
دفاع از مردم فلسطین منحصر به 30سال اخیر و پس از انقلاب اسلامی نیست؛ مردم ایران طی 60 سالی که فلسطین به هزاران خدعه و نیرنگ و دسیسه اشغال شده و با زور و سرکوب و ترور این اشغال استمرار پیدا کرده همواره در خط مقدم دفاع از این مردم بودهاند. در سالهای پیش از انقلاب اسلامی یکی از محورهای مشترک مرامنامه تمامی گروههای مبارز اعم از مسلح و غیرمسلح دفاع از فلسطین و مواضع ضدصهیونیستی بود. با وجود اینکه رژیم پهلوی در خفا همراه و همسوی اسرائیل بود ولی هیچگاه جرات علنیکردن این رابطه را نداشت.
یکی از مواضع مشترک روشنفکران و نویسندگان آزادیخواه درسالهای دور و گذشته، مواضع ضدصهیونیستی بود. به اسناد و کتابهای موجود در حوزه تاریخ معاصر نگاه کنید. البته این مواضع در سالهای نهضت اسلامی و انقلابی به رهبری امام راحل و پیروزی انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی پر رنگتر و از حمایت و پشتیبانی دولتی و رسمی هم برخوردار شد.
دوم اینکه مردم ایران قانون اساسی را بهای خون شهیدان خود میدانند. روح قانون اساسی ایران که مورد تائید اکثریت مطلق این ملت است بر حمایت از ملتهای مظلوم بهویژه ملتهای مسلمان و مبارزه با دولتهای نامشروع و ظالم تاکید و پافشاری میکند؛ از این رو در مقدمه قانون اساسی (اصل سوم از فصل اول) که به اصول کلی قانون اساسی اختصاص دارد و همچنین فصل دهم و اصول 152تا 155 بر مواردی از قبیل دفاع از تمامی مستضعفین و فعالیتهای حقطلبانه در مقابل مستکبرین، حمایت از جنبشهای اسلامی برای تشکیل امت واحد جهانی، ضرورت استمرار مبارزه برای نجات ملل محروم و تحت ستم در تمامی جهان و دفاع از حقوق همه مسلمانان تاکید شده است.
براساس دو محور ذکرشده نظام اسلامی و همه دولتها در جمهوری اسلامی موظفاند به جهت الزامات دمکراتیک و خواستههای تاریخی ملت ایران از یک سو و به جهت الزامات قانونی از سوی دیگر از ملت فلسطین دفاع کنند و در این 30سال نیز چنین بوده و انشاءا... پس از این نیز خواهد بود. نکته مهم دیگر این است که این سیاست در چارچوب معادله هزینه و فایده نیز به نفع ملت ایران است؛ البته اگر همهچیز را در هزینه و فایدههای مادی خلاصه نکنیم و قدرت و منافع ملی را منحصر به مادیات ندانیم. کسانی که نظام جمهوری اسلامی را متهم به هزینه بیمورد در خصوص مسئله فلسطین میکنند دچار این اشکال هستند که منشا قدرت را صرفا مادی میدانند درحالی که امروز در جهان هیچ صاحبنظری منابع قدرت را تنها مادی نمیداند.
مقابله با خواستههای نامشروع دولتهای زیادهطلب، دفاع حقیقی از حقوق انسانها، برملاکردن نقشههای سیاسی علیه حقوق ملت فلسطین، تزریق روحیه مقاومت و عزت به مسلمانان، تاکید بر هویت اسلامی و... ازجمله مولفههایی است که منشا قدرت و اقتدار است. مثالی ساده بحث را روشنتر میکند: انسانها در معاشرت و زندگی فردی هم همهچیز را مادی نگاه نمیکنند و حاضرند از مادیات برای شخصیت، عزت، غیرت و آبروی خود هزینه کنند و این را باخت و شکست نمیدانند و تعبیر نمیکنند.
در صحنه بینالمللی هم اینچنین است. همین ایالات متحده آمریکا بیشتر از آنکه صاحب قدرت باشد در واقع صاحب ابزار نمایش قدرت است و توان قدرتنمایی دارد و استراتژیستهای آمریکایی بهخوبی اهمیت مولفههای غیرمادی قدرت را میدانند ولی برای دیگران آن را بد و ناپسند میشمارند.
اما بحث اصلی این است که حوادث غزه و ظلمی که بر مردم این دیار میرود باید منشا فعالیت و کوشش و مجاهدت بیشتر ما در ساختن ایران باشد. ما با مسئله فلسطین برخورد صرفا احساسی و عاطفی نداریم بلکه دیدن ظلم بر برادران و خواهران مسلمان در فلسطین و غزه منبع الهام و انگیزه برای ملت ماست تا با رویکرد علمی و جهادی در هر جایی که هستند منابع مادی و معنوی قدرت ایران و ایرانیان را افزایش دهند و این نگاه به مسئله، حقیقتا سازنده و نجاتبخش است.
ما مردم ایران نهتنها مسئول ساختن ایران و رفع فقر و فساد و تبعیض در داخل مرزها هستیم بلکه به 2 جهت، مسئولیت منطقهای و جهانی داریم: اول اینکه ما آرمانهای جهانی داریم. ما خود را مدافع مظلوم و دشمن ظالم میدانیم و این موضع حقطلبانه نیازمند قدرت و توانمندی در همه عرصههاست و دوم اینکه چشم ملتهای مستضعف بهویژه ملتهای مسلمان منطقه به الگوی ایران است.
پرچمی که مردم ایران بلند کردهاند- یعنی پرچم استقلال، عزت، عدالت و پیشرفت- جهت و سمتوسوی حرکت دیگر ملتها را روشن کرده و بیداری اسلامی را جانی دوباره داده است. استمرار برافراشتگی این پرچم نیازمند قدرت و اقتدار روزافزون است.البته این مسائل با ماجراجویی، ندانمکاری، دشمنسازی، نسنجیدهسخنگفتن در مجامع جهانی و برداشتی خیالبافانه از جامعه جهانی، بهکلی متفاوت است و نباید یکسان دانسته شود.
بحمدالله این روزها سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی که برنامه پنجم توسعه کشور باید براساس آنها تنظیم و اجرا شود از سوی رهبر انقلاب ابلاغ شده و بنیان این سیاستها بر پیشرفت و عدالت بهعنوان گفتمان دهه چهارم استوار است؛ 2 خواسته و نیاز اساسی ملت که درصورت فهم درست آنها و برنامهریزی علمی برای تحقق آنها با مشارکت آحاد ملت بسیاری از مشکلات و نارساییها از پیش پای ملت برداشته و مواضع حقطلبانه کشور نیز از تاثیرگذاری بیشتری برخوردار خواهد شد.