علت انتقادات، آن بود که پیشبینیها حکایت از افزایش نرخ بیکاری در ماههای اخیر داشت. در واقع، اعلام کاهش نرخ بیکاری در فصل پاییز، با گفتهها و استدلال برخی مسئولان مبنی بر افزایش این نرخ همخوانی نداشت.چرا که انتظار میرفت این نرخ به دلایلی مانند وضعیت اقتصادی نه چندان پررونق کشور، بحران واحدهای تولیدی و کارخانجات، عملکرد ضعیف بانکها و همراه نشدن آنها با طرحهای اشتغالزایی بهخصوص بنگاههای زودبازده و ایجاد تنها 52 هزار شغل از یک میلیون شغل مدنظر از سوی بنگاههای زودبازده با افزایش مواجه شود. در حالی که همه عوامل مؤثر بر روند اشتغالزایی و ثبات مشاغل موجود، حکایت از افزایش نرخ بیکاری داشتند، گزارش مرکز آمار، کاملا متضاد با این تصورات بود و به همین سبب، شاید افکار عمومی نسبت به صحت گزارش مرکز آمار، دچار تردید شدند. هرچند رسانههای حامی دولت کاهش نرخ بیکاری را برجسته کردند و آن را موفقیت دولت دانستند.
در مقابل، رسانههای منتقد سعی کردند این آمار را زیر سؤال ببرند، اما بررسی جزئیات وضعیت بیکاری و اشتغال در کشور، به خوبی 2واقعیت هرچند در ظاهر متناقض را نشان میدهد: کاهش نرخ بیکاری و عدممرتبط بودن این کاهش به افزایش اشتغالزایی.
به گفته علیرضا زاهدیان، معاون طرحهای آماری مرکز آمار، برای ارزیابی نرخ بیکاری بهعنوان یکی از شاخصهای نیروی کار در کشور، باید حداقل، روند تغییرات این نرخ را در مناطق شهری و روستایی به تفکیک زن و مرد، جوانان و سایر گروههای سنی، مورد بررسی قرار داد. وی میافزاید: برای مثال پاییز امسال نرخ بیکاری در مناطق شهری نسبت به پاییز سال1386 به میزان 6/0درصد کاهش یافت، اما در مناطق روستایی 3/0درصد افزایش داشت که نخستین دلیلی که در این خصوص به ذهن میرسد بحث خشکسالی است.
یا مثالی دیگر؛ نرخ بیکاری در میان مردان در پاییز امسال نسبت به پاییز سال گذشته ثابت بود و تغییری نکرد، اما در مورد زنان 2/0درصد کاهش داشت. با توجه به اینکه در طرح آمارگیری از نیروی کار بیش از 40 پرسش در مورد وضعیت اشتغال و بیکاری افراد مطرح میشود، هرگونه قضاوت در مورد نرخ بیکاری باید نتایج و آمار حاصل از این سؤالها را مدنظر قرار دهد. بنابراین اگر کسی بخواهد در مورد نرخ بیکاری اظهارنظر کند، باید بگوید روند میزان بیکاری مردان، بیکاری زنان در مناطق شهری و روستایی، بیکاری در استانهای مختلف، بیکاری جوانان و سایر گروههای سنی را چگونه ارزیابی میکند و قضاوت فقط در مورد نرخ بیکاری کل کشور آن هم در فضای غیرکارشناسی، ایجاد ابهام میکند.
اهمیت شاخص نرخ بیکاری
اشتغال و بیکاری، از جمله موضوعهای اساسی اقتصاد هرکشوری است، بهگونهای کهافزایش اشتغال و کاهش بیکاری، بهعنوان یکی از شاخصهای توسعهیافتگی جوامع تلقی میشود. نرخ بیکاری یکی از شاخصهایی است که برای ارزیابی شرایط اقتصادی کشور مورد استفاده قرار میگیرد. در ایران، مرکز آمار متصدی گردآوری گزارش نرخ بیکاری است که این نرخ توسط طرح آمارگیری نیروی کار، به دست میآید.
طرح آمارگیری نیروی کار با هدف برآورد شاخصهای نیروی کار بهصورت فصلی و سالانه اجرا میشود. نتایج این طرح، نرخ بیکاری در کل کشور، استانها، نقاط شهری و نقاط روستایی را نشان میدهد. این طرح اولین بار در بهار 1384 آغاز شد و از آن زمان تاکنون، در ماه میانی هر فصل اجرا میشود. پیش از سال1384، طرح دیگری با عنوان آمارگیری از ویژگیهای اشتغال و بیکاری خانوار اجرا میشد. اما از سال1383 دولت تصمیم گرفت برای بهبود کیفیت شیوه آمارگیری درباره نیروی کار و نرخ بیکاری و همچنین انطباق بیشتر با مفاهیم بینالمللی بهویژه سازمان جهانی کار، در طرح آمارگیری از ویژگیهای اشتغال و بیکاری خانوار بازنگری به عمل آورد. نتیجه این تغییر، طرح فعلی عنوان آمارگیری نیروی کار است.
تعاریف و مفاهیم مرتبط با نرخ بیکاری
جمعیت فعال اقتصادی:
تمام افراد 10 ساله و بیشتر (حداقل سن تعیین شده)، که در هفته قبل از هفته آمارگیری (هفته مرجع) طبق تعریف کار، در تولید کالا و خدمات مشارکت داشته (شاغل) و یا از قابلیت مشارکت برخوردار بودهاند (بیکار)، جمعیت فعال اقتصادی محسوب میشوند.
شاغل:
تمام افراد 10 ساله و بیشتر که در طول هفته مرجع، طبق تعریف کار، حداقل یک ساعت کار کرده و یا بنا به دلایلی بهطور موقت کار را ترک کرده باشند، شاغل محسوب میشوند. شاغلان بهطور عمده شامل 2گروه مزد و حقوقبگیران و خوداشتغالان میشوند. ترک موقت کار در هفته مرجع با داشتن پیوند رسمی شغلی، برای مزد و حقوقبگیران و تداوم کسب و کار برای خوداشتغالان، بهعنوان اشتغال محسوب میشود. افراد زیر نیز به لحاظ اهمیتی که در فعالیت اقتصادی کشور دارند، شاغل محسوب میشوند:• افرادی که بدون دریافت مزد برای یکی از اعضای خانوار خود که با وی نسبت خویشاوندی دارند کار میکنند (کارکنان فامیلی بدون مزد).
• کارآموزانی که در دوره کارآموزی فعالیتی در ارتباط با فعالیت مؤسسه محل کارآموزی انجام میدهند، یعنی مستقیما در تولید کالا یا خدمات سهیم هستند و فعالیت آنها کار محسوب میشود.
• محصلانی که در هفته مرجع مطابق تعریف، کار کردهاند.
• تمام افرادی که در نیروهای مسلح بهصورت کادر دائم یا موقت خدمت میکنند (نیروهای مسلح پرسنل کادر و سربازان، درجهداران، افسران وظیفه نیروهای نظامی و انتظامی).
بیکار
بیکار به تمام افراد 10ساله و بیشتر اطلاق میشود که:1) در هفته مرجع فاقد کار باشند (دارای اشتغال مزدبگیری یا خوداشتغالی نباشند). 2) در هفته مرجع و یا هفته بعد از آن آماده برای کار باشند (برای اشتغال مزدبگیری یا خوداشتغالی آماده باشند). 3) در هفته مرجع و 3 هفته قبل از آن جویای کار باشند (اقدامات مشخصی را بهمنظور جستوجوی اشتغال مزدبگیری و یا خوداشتغالی به عمل آورده باشند).افرادی که بهدلیل آغاز به کار در آینده و یا انتظار بازگشت به شغل قبلی جویای کار نبوده، ولی فاقد کار و آماده برای کار بودهاند نیز بیکار محسوب میشوند.
چرا کاهش نرخ بیکاری محسوس نیست؟
نرخ بیکاری 5/9درصدی در فصل پاییز امسال شامل کل افراد 10 ساله و بیشتر در کشور است، اما این نرخ برای جوانان یعنی گروه سنی 15 تا 24 ساله بیش از 2برابر یعنی 5/21درصد است.
از آنجا که برای عامه مردم، بیکاری جوانان محسوس و مهم است، نرخ بیکاری کلی را برای قشر جوان برداشت میکنند.
اشتغال ناقص
افراد دارای اشتغال ناقص، تمام شاغلانی هستند که در هفته مرجع، حاضر در سرکار یا غایب موقت از محل کار بوده، به دلایل اقتصادی نظیر رکود کاری، پیدا نکردن کار با ساعت کار بیشتر، قرار داشتن در فصل غیرکاری و... کمتر از 44 ساعت کار کرده، خواهان و آماده برای انجام کار اضافی در هفته مرجع بودهاند.
نتیجه
از تعاریف فوق میتوان به آسانی علت ابهامات در مورد کاهش نرخ بیکاری را دریافت. در واقع، علت اصلی ابهامات در مورد نرخ بیکاری، یکسان دانستن آن با اشتغالزایی است. بهعلت ناآگاهی از تعریف نرخ بیکاری، این تصور در عامه وجود دارد که کاهش این شاخص، لزوما به معنای افزایش اشتغالزایی است، در حالی که اینگونه نیست.
میزان بیکاری حاصل تقسیم جمعیت بیکار 10 ساله و بیشتر به جمعیت فعال اقتصادی 10ساله و بیشتر است. بنابراین شاخص نرخ بیکاری هم تحتتأثیر کاهش یا افزایش تعداد بیکاران (صورت کسر) قرار دارد و هم تحتتأثیر تغییر جمعیت فعال (مخرج کسر). به عبارت دیگر، «جمعیت فعال»، حلقه مفقوده افکار عمومی نسبت به نرخ بیکاری است. یعنی علاوه بر تغییرات تعداد بیکاران، تغییرات جمعیت غیرفعال نیز میتواند موجب تغییر در نرخ بیکاری شود. عمدهترین گروههای جمعیت غیرفعال که طبق تعاریف بینالمللی نه شاغل محسوب میشوند و نه بیکار، عبارتند از: محصلان که شامل دانشجویان میشود، زنان خانهدار، بازنشستگان، مستمریبگیران و سایر افراد دارای درآمد بدون کار. به گفته معاون مرکز آمار، در مجموع میتوان اظهار داشت که دلایل کاهش نرخ بیکاری در پاییز 1387 عبارتند از:
1- ایجاد فرصتهای شغلی جدید. (کاهش صورت کسر=کاهش نرخ بیکاری)
2- افزایش قابل توجه ظرفیت دانشگاههای کشور که موجب شده است جوانان با وقفهای حدود 4 سال به جمعیت متقاضی کار بپیوندند. (افزایش مخرج کسر=کاهش نرخ بیکاری)
3- افزایش زنان خانهدار که در آمارگیری به ماموران آمارگیری اعلام کردهاند بهدلیل مسائل خانوادگی در جستوجوی کار نیستند. (افزایش مخرج کسر=کاهش نرخ بیکاری)
4- افزایش افراد بازنشسته. (افزایش مخرج کسر=کاهش نرخ بیکاری)
5- افزایش سایر افراد دارای درآمد بدون کار به غیراز بازنشستهها که شامل افرادی که دارای درآمدهایی مانند اجارهداری، سود بانکی و سود سهام هستند. (افزایش مخرج کسر=کاهش نرخ بیکاری)
6- در اثر خشکسالی درصد قابل توجهی از اعضای خانوارهای روستایی که بهصورت بدون مزد برای خانواده خویش فعالیت میکردهاند در حال حاضر غیرشاغل شدهاند، اما چون بهدلیل مسائل خانوادگی در جستوجوی کار نیستند. بهعنوان جمعیت غیرفعال محسوب میشوند و نه بیکار. (افزایش مخرج کسر=کاهش نرخ بیکاری)
از 6مورد فوق که عوامل مؤثر بر کاهش نرخ بیکاری در فصل پاییز بودهاند، فقط یک مورد به صورت کسر (یعنی افزایش اشتغالزایی) مربوط است و 5مورد دیگر به مخرج کسر مربوطند. این واقعیت در حالی است که تصور عامه این است که کاهش نرخ بیکاری، محصول سیاستهای اشتغالزایی دولت بوده که لزوما اینطور نیست.