پاسخ به این پرسشها زمانی ضرورت پیدا میکند که آنچه در برنامه 90 دوشنبه شب رخ داد در واقع تهدیدی برای گفتمان نقد محترمانه و شفافسازی در حوزهای از مسائل اجتماعی بود که به دلیل ویژگیهای فانتزی و عامهپسندش فضای منتقدانه مناسبی دارد؛ شاید یکی از دلایل تعدد و تکثر رسانههای ورزشی همین فضای مناسب است که رقابت در آن جریان دارد و شادابی را در موضوعات جریان میدهد و اینکه همین کنشها و واکنشها سرشار از جذابیت است.
اما برنامه منتقدانه 90 خود منتقدانی دارد ؛ یک گروه به دلیل اینکه مورد انتقاد، طعنه و بازخواست قرار میگیرند، خیلی دل خوشی از آن ندارند. برخی مدیران ورزشی که تحمل انتقاد را ندارند، برنامهای را میپسندند که اگر تعریفی از مجموعه تحت مدیریت خود در آن نمیشود، حداقل کنایه نشنوند. این همان نکتهای بود که برخی مدیران ورزش در گفتوگو با یک برنامه ورزشی تلویزیون به آن اشاره مستقیم کردهاند. آنها با انتقاد از 90 از دو برنامه دیگر نام بردند که مدیران سازمان با آن مشکلی ندارند. حداکثریترین استراتژی این گروه مدیران همان بود که در باره 90 اجرا کردند؛ تحریم کردن پربینندهترین برنامه تلویزیون.
در این میان پس از اتفاقاتی که در چند روز اخیر درباره 90 رخ داده ،گروهی دیگر قائل به شکسته شدن خط قرمزها و استفاده منفی از 90 هستند. به گمان آنها 90 رسانهای زرد است که میتواند به هر شکلی به موضوعات فوتبال کشور در حالت خرد و کلان آن بپردازد. در این خصوص آنچه جنجالسازی 90 نامیده میشود در واقع نقد پرهیاهوترین ورزش جهان است و از این نگاه نقد آن هم پر صدا ست.
این دیگر تقصیر 90 و عادل فردوسیپور نیست،کارکرد فوتبال به همین هیجان و هیاهوست؛ مگر نه اینکه بسیاری از مدیران خود به خاطر هیاهو و پرصدایی فوتبال و شهرت به آن وارد شدهاند. در چنین فضایی اما 90 در میانه این دو جریان قرار گرفته است. 90 هم از نقد کردن گریزی ندارد و هم با فاصله از جریاناتی که کارکردی جنجالی و زرد را میطلبند، دوری میکند.90 در حدود 10 سال فعالیتاش در مرز این دو نگرش قرار دارد. از اینرو 90 رسانهای محترم است که یکی از دلایل اصلی حمایتهای عمومی از آن همین محبوبیت اوست.
دوم- بیحالی 90 در شبی که بسیاری از هوادارانش منتظر واکنش به تحریم 90 بودند در واقع بیمیلی صدا و سیما برای ورود به منازعهای بود که برنده آن را افکار عمومی در حمایت از 90 مشخص کرده بودند. مدیران صدا و سیما باید قدر 90 را بدانند، برنامهای پرمخاطب و پرسود. هنوز به درستی معلوم نیست که چرا مدیران سازمان خواهان حداقلیتر شدن برنامهای بودند که کارکردی حداکثری برای ورود به موضوعات ورزش دارد. صداوسیما باید به دلیل اینکه حمایت افکار عمومی را به دنبال خود دارد، ساز و کار درستی برای حمایت از 09 که فضای جدیدی از فشار توسط برخی نهادهای ورزشی را تجربه میکند، بسنجد.
در مقابل اما حمایت و همراهی رسانههای مکتوب و خبرگزاریها از 90 یک پیام آشکار دارد. خالی کردن پشت رسانهای منتقد که از ادبیاتی محترمانه برای نقد استفاده میکند، در واقع تحدید دیگر مطبوعات برای نقد است. دیدن عادل فردوسیپور بدون شور و هیجان و سکوت مصلحتآمیز او برای مردم ناراحتکننده است. صدا و سیما باید قدر عادل و 90 را بداند.