مشکلاتی که برای آنها بهدنبال مقصر هستیم، اما برای حل آنها همیشه راههای اشتباه را دنبال میکنیم و به همین خاطر زمانی که میشنویم سالانه 2میلیون و 289 هزار و 762 تن انواع آلایندهها از منابع متحرک به هوای تهران وارد میشود که حدود یک میلیون و 976 هزار تن آن آلاینده منواکسیدکربن، حدود 21 هزار تن آلاینده ذرات معلق، بیش از 105 هزار تن اکسیدهای ازت و 180 هزار تن هیدروکربن است، دنبال سهم هرچیزی هستیم مگر اتفاقاتی که به مرور زمان در آلودگی هوا گم شدهاند.
بنابراین زمانی که میشنویم سهم منابع متحرک در آلودگی هوای تهران بسیار بالا و حدود 89 درصد است و 99 درصد آلاینده منواکسید کربن، 10 درصد دیاکسید گوگرد، 70 درصد اکسیدهای نیتروژن، 71 درصد هیدروکربنهای نسوخته و 69 درصد ذرات معلق موجود در شهر تهران ناشی از تردد وسایط نقلیه و به نوعی منابع متحرک است، کمتر بهخودمان اجازه میدهیم که نوک پیکان را به سمت خودروهایی بگیریم در چند دهه گذشته بزرگترین خیانتها را در حق شهروندان تهرانی کردهاند. هر روز عنوان راننده خودرو تک سرنشین را یدک کشیده و در خیابانهای پر ترافیک ویراژ میدهیم بیآنکه به یاد بیاوریم سایه سنگین یک اتفاق بد انتظارمان را میکشد.
تکههای پراکنده پازل آلودگی هوا را که کنار یکدیگر قرار دهیم شکل و شمایل یک جعبه فلزی و چهار چرخ و یک موتور کاربراتوری را به خود میگیرد که با چشم پوشی خودخواسته از استانداردهای جهانی فاصله گرفته و هنوز که هنوز است دود به حلقمان میکند. وقتی در سال 1369 خط تولید متوقف شده پیکان برای دومین سال متوالی از تابوت درآورده شد و ظرف 16 سال متوالی 8/1 میلیون دستگاه آن روانه خیابانها شد، کمتر کسی به سوخت 16 لیتر در 100 کیلومتر که حدوداً دو برابر حد استاندارد بود و آلایندگی بسیار بالای آن فکر کرد. دلیل این مدعا نیز توقف دائمی تولید آن با پیگیریهای دیرهنگام سازمان محیطزیست در اردیبهشت 84 است؛ یعنی چیزی در حدود14سال بعد.
نکته دردآور این اتفاق آنجا نمک به زخممان میپاشد که متوجه میشویم تا سال 80 هیچگونه استانداردی برای خروج آلایندهها در صنعت خودروسازی کشور وجود نداشته و خودروهای کاربراتوری با فناوری دهه 40 تولید میشدهاند. مثالهایی که وحید نوروزی بهدنبال سخنان خود به آن تکیه میکند خودروهایی مانند پیکان و رنو است.
از سال 79 قرار بوده برنامهای با عنوان برنامه جامع کاهش آلودگی هوا بهطور قطعی به اجرا در بیاید اما متاسفانه تنها به این دلیل که خودروسازان از نظر فنی امکان هماهنگ شدن با استانداردهای جهانی را ندارند، همچنان در حال جرح و تعدیل است. مدیرعامل مرکز معاینه فنی خودرو به گفتههای خود نکتهای را اضافه میکند که آه از نهاد شهر بلند میشود؛ «تنها به همین دلیل استاندارد ECE-1540 از آن زمان برای کارخانههای خودروسازی اجباری شد؛ استانداردی که مربوط به دهه 70 میلادی بود؛ یعنی حتی اگر میتوانستیم این استاندارد را برای خودروسازان اجرایی کنیم هنوز نزدیک به 30 سال از استانداردهای جهانی عقب بودیم.»
سالهای متمادی ایران خودرو با استدلال به این نکته که چون برای پیکان مشتری هست پس تولید میشود نظرات سیاستگذاران صنعتی را برای کاهش تولید پیکان نپذیرفت؛ حال آنکه امروز همه پذیرفتهاند که پیکان خودرویی غیرایمن، پرمصرف، بافناوری فرسوده و آلودهکننده محیطزیست است و این سؤال را مسئولان صنعتی و اقتصادی و خودروسازان باید پاسخ دهند که چرا در دنیای کنونی باید خودرویی چون پیکان هنوز پرمشتری باشد؛ مگر خودروسازان بضاعت تولید خودرویی با قیمت مناسب و امکانات لازم را برای این مردم نداشتهاند؟
نوروزی به اهمال و کوتاهی شرکت ایران خودرو در پذیرفتن هرگونه استاندارد برای مهمترین و پرمصرفترین محصولش از سالها پیش تاکنون اشاره میکند و میگوید: «در تحقیقاتی که در سال 79 منتشر شد آلودگی پیکان صفر کیلومتر از پیکانی با 20 سال عمر بیشتر بود و همین نکته نشان میدهد که سریسازی بدون توجه به کیفیت و بدون حضور دستگاههای نظارتی تا چه حد توانسته در افزایش قابل توجه آلودگی هوای شهر نقش داشته باشد؛ بنابراین به راحتی میتوان پیکان صفر کیلومتر را خودرو فرسوده به حساب آورد که باید از رده خارج شود.»