علی بعد از ازدواج با عاطفه در حالی که به دنبال ساخت عطر اختصاصی خودش است و همسرش هم باردار است، متوجه میشود به سرطان ریه مبتلا شده...
علی در خودرویش در حالی که رفتن به محل مسابقهی انتخاب عطرهای جدید است، یکی از داوران مسابقه را که خودرویش خراب شده، همراه پرستار بچهاش سوار میکند. چیدمانهای فیلم از همین جا آغاز میشود. چرا پرستار بچه همراه خانم داور است؟ چون علی را ببیند و در ادامه ازدواج کنند.
عاطفه در پاسخ به علی که او را به ترسیدن از صاحبکارش متهم میکند، میگوید از او نمیترسد، نگران قرض و بدهکاری و... است. جالب اینجاست او چند ماه بعد که علی را میبیند، میگوید چند ماه بیکار بوده و حالا همراه با چند نفر از دوستانش مهد کودکی تأسیس کردهاند. عجیب نیست؟
علی که متوجه سرطان خود شده، به سراغ پسرداییاش شمس میرود که پیشتر برای او کار میکرده اما به خاطر رعایت نکردن حلال و حرام او را ترک کرده بود. او حاضر نیست طلاهای همسرش را که
شغل ثابتی دارد بفروشد اما یک نفر را که تصور میکند پولدار است به شمس معرفی میکند تا سرکیسهاش کند.
مقدمدوست که بیشتر به خاطر فیلمنامههایش، بهخصوص آنها که با حمید نعمتالله به صورت مشترک نوشته، شهرت دارد، کاملا مشخص است برای نوشتن این فیلمنامه تحقیقات بسیاری کرده، اما این قضیه جایی اذیتکننده میشود که این تحقیقات به رخ تماشاگر کشیده میشود این اطلاعات در صحنههای زیادی به خورد تماشاگر داده میشود.
جلوههای بصری نقش پررنگی در پیشبرد داستان دارد، مانند جایی که علی عطرش رو توی کولر خالی میکند یا جایی که دراز کشیده و لکههای روی سقف تبدیل به پسربچهای بر مزار علی میشود. اما این صحنهها و تحقیقات پروپیمان مقدمدوست او را مرعوب کرده و ریتم داستان را از دست داده و قصه بیش از حد کش پیدا کرده است.
علی که پس از ریختن عطرش در کولر و رایحهی خوش آن قرار شده برای شرکت تولیدی عطر اختصاصی تولید کند، ایدهی خاصی به ذهنش نمیرسد، پس از همفکری همسرش با رییس شرکت، به این نتیجه میرسد که میتواند با مرور خاطرات
کودکیاش میتواند به ایدهی تازهای برسد. به همین دلیل وقتی با همسرش برای عروسی خواهرش به روستای کودکیاش در شمال میروند، در وسایل کودکیاش به دنبال خاطراتش میگردد. وقتی بطری شیشهای که داخل آن بطری شیشهای کوچکتری قرار دارد و مورد سوال واقع میشود، خاطراتی به یاد میآورد اما به ایدهی ساخت عطر نمیرسد. جالب اینجاست وقتی ایده در ذهن او شکل میگیرد که عکسی با همان بطریها را همسرش برایش میفرستد!
نظر شما