همشهری آنلاین- ابوذر چهل امیرانی: پس از ۳سال عقد بودن، بالاخره فاطمه خانم و «ولیالله صلواتچی» زندگی مشترک خود را در خانهای در محله یافتآباد شروع کردند. قبل از آن امکان برگزاری جشن ازدواج نداشتند و ولیالله دوست نداشت خانوادهاش برای تأمین مخارج عروسی و اجاره خانه او دچار زحمت شوند. با این وجود، ماه عسل آنها با زندانی شدن ولیالله به جرم توزیع اعلامیههای امام(ره) همزمان شد. اگرچه پس از مدت کوتاهی آزاد شد و به خانه برگشت، اما دست از مخالفت با نظام شاهنشاهی برنداشت. چندبار هم به مرگ تهدید و برای بار دوم زندانی شد. حبس او تا ۱۰بهمن سال۱۳۵۷ طول کشید و از جمله کسانی بود که با ورود امام خمینی(ره) به میهن آزاد شد. تا آن زمان کمتر از ۵ماه از ازدواج این عروس و داماد جوان میگذشت.
وقتی ولیالله به خانه آمد، همسرش را رنگ پریده دید. تهوعهای همسرش که زیاد شد، نگرانی همه وجودش را گرفت. از فاطمه خانم خواست به درمانگاه بروند، اما قبول نکرد و این حالت را مژده پدر شدن ولیالله اعلام کرد. ولیالله از خوشحالی بال درآورد و گفت: «اگر پسر بود، اسمش را علیرضا و اگر دختر بود، اسمش را معصومه میگذاریم.» این خوشحالی باز هم دوام چندانی نداشت؛ چرا که چندروز مداوم، موتورسوار مشکوکی به در خانهشان میآمد و از ولیالله میخواست به محل خدمتش برگردد. ولیالله قبل از دستگیری، دوران خدمت سربازی را سپری میکرد و قرار بود به عنوان یکی از نیروهای نظامی استخدام شود، اما خودش یکی از مخالفان نظام شده و حین توزیع اعلامیههای امام(ره) دستگیر شده بود. تهدید به مرگ او ادامه داشت تا اینکه ۲۱بهمن برای تهیه داروهای همسرش از خانه بیرون رفت و دیگر خبری از او نشد.
روزهای بیخبری
فاطمه خانم بیش از ۲ماه دنبال همسرش گشت تا اینکه فروردین سال۱۳۵۸ متوجه شد به عنوان شهید مجهول الهویه در قطعه۲۱ بهشت زهرا(س) دفن شده است. کسی هم متوجه نشد چه روزی، توسط چه کسانی و کجا به شهادت رسیده است. شنیدن این خبر حال فاطمه خانم را خراب کرد و با رساندن او به بیمارستان، پزشکان گفتند که باید زایمان زودرس کند. اسمش را هم بنا به وصیت شهید علیرضا گذاشتند.
پس از آن، لحظه به لحظه زندگی این بانو، با موضوع شهید و شهادت درآمیخته و در طول سال، هر جا که قرار است یادی از یک شهید شود یا مسئولی به دیدار خانواده شهیدی برود، میتوان فضلیخانی را آنجا دید. خودش همیشه یکی از بانیان اصلی این کارهاست چون اطلاعات دقیقی از سالروز تولد یا شهادت شهیدان محله دارد. او میداند هر شهید در چه عملیاتی به شهادت رسیده یا آخرینبار کدام مسئول به دیدار خانوادهاش رفته است. او حتی میداند در هفته یا ماه اخیر، چه تعداد از پدران یا مادران شهدا به رحمت خدا رفتهاند.
همراه همیشگی خانواده شهدا
فضلیخانی تیرماه سال۱۳۳۹ در یکی از محلههای منطقه۱۰ بهدنیا آمد و خانوادهاش در دهه۴۰ به محله صبا در منطقه۱۷ مهاجرت کردند. او با همسر انقلابیاش در خانه مادربزرگش آشنا شد. ولیالله از پسرهای فامیل دورشان بود که عاشق فاطمه خانم ۱۴ساله شد. با وجود مخالفت پدر و مادر فاطمه خانم، آقا ولیالله و خانوادهاش دستبردار نبودند و همین باعث شد فاطمه به عقد او درآید. میگوید: «ولیالله ۵سال از من بزرگتر بود، اما بسیار جاافتاده و باتجربه بود. از همان روز اول به او تکیه کردم و خیلی چیزها از او یاد گرفتم. شاید باورتان نشود؛ گاهی اوقات در ادای نماز کاهلی میکردم، اما ولیالله با حرفهای شیرین و خواندن آیات قرآن و احادیث متعدد کاری کرد که دیگر نماز اول وقتم ترک نشود.»
زندگی فاطمه خانم پس از شهادت همسرش تغییر کرد. او که تا پیش از این خانهدار بود، در کنار رسیدگی به نوزادش کارهای عامالمنفعه را شروع کرد. جزو اولین بانوانی بود که به عضویت بسیج درآمد. در دوران دفاع مقدس، وظیفه جمعآوری کمکهای مردمی به جبههها و دارو برای زخمیها را برعهده گرفت. دوره های امدادگری را پشتسر گذاشت و برای پرستاری از مجروحان به مناطق جنگی از جمله اهواز و هویزه رفت. پس از جنگ، یاریگر گروههای جهادی برای آبادانی شهرهای خسارت دیده شد و در زلزله رودبار و بم، وظیفه جمعآوری و ارسال کمکهای مردمی را برعهده گرفت.
بانک اطلاعاتی شهدا
پس از جنگ هم، ارتباط با نهادها و سازمانهای منطقه۱۷ را برای خدماتدهی به خانواده شهدا شروع کرد. بیشترین فعالیتهای او هم با کمیته امداد، شهرداری، آموزش و پرورش، کلانتریها، بنیاد شهید، نواحی شهرداری، نیروی انتظامی، راهور، مراکز خیریه و... در رابطه با موضوع شهید و شهادت است. اگر مسئولان هریک از این مراکز قصد دیدار با خانواده شهدا، برگزاری یادواره شهیدان یا هر کاری داشته باشند که به شهدا و خانوادههایشان مربوط باشد، از فضلیخانی کمک میگیرند. او بانک اطلاعاتی جامعی از شهدا دارد و همیشه درحال به روزرسانی آنهاست. البته فعالیتهای این بانوی هممحلهای به دیدار با خانواده شهدا یا تجلیل از آنها خلاصه نمیشود. به عنوان نمونه، پنج شنبهها والدین شهدا را با کرایه خودرو یا خودرویی که از اداره ایثارگران شهرداری میگیرد، به مزار فرزندشان میبرد و اگر نیاز به دارو یا تعمیر خانه و وسایل زندگی داشته باشند، یاری میدهد.
سطح یک و ۲ حوزه علمیه فاطمه الزهرا(س) را گذرانده و مبلّغ سازمان تبلیغات اسلامی است. مسئولیت واحدهای ایثار و شهادت، آسیبهای اجتماعی و خانه جهاد سرای محله صبا را برعهده داشته و جانشین فرمانده یکی از پایگاههای بسیج منطقه است. افتخار «خادم یاری» در حرم امام رضا(ع) هم نصیب او شده و بهعنوان رابط کانون تخصصی ایثار و شهادت آستان قدس رضوی در این منطقه فعالیت میکند. تأمین جهیزیه دخترهای کمبضاعت و نوشتافزار دانشآموزان محروم نیز از جمله کارهای این بانوی هممحلهای است.
نظر شما