همشهری آنلاین، شقایق عرفینژاد: ماجراهای ساخت اپرای همای و همایون در باره خواجوی کرمانی، به شکل باورنکردنی سالهاست ادامه پیدا کرده و حالا چنان لاینحل به نظر میرسد که بهروز غریب پور بعد از سالها، گروه آران را به حالت تعلیق درآورده است.
او که با گروه آران سالهاست اپراهای عروسکی مختلفی مثل رستم و سهراب، مولوی، حافظ، سعدی و عاشورا را روی صحنه برده، میگوید: «گروهی که سالیان سال کار میکرد و بخشی از زندگی اعضایش در تالار فردوسی میگذشت، از مدتها پیش به شکل تعلیق درآمده است. من ترک کار و مصاحبه و هر جلسه ای را کرده ام و به این نتیجه رسیده ام که مدیران فرهنگی در طول زمان تنزل پیدا کرده اند و ما هر بار همه چیز را از نو شروع میکنیم. یعنی باید ثابت کنیم اپرا خوب است و باید باشد.»
غریب پور از موانعی که همیشه بر سر کار کردن هنرمندان وجود داشته است، میگوید : «من برای تمام نمایشها و اپراهای عروسکی که کار کردم، چالش مدامی برای تأمین بودجه داشتم. تصورم این بود که من و امثال من انجام میدهیم برای حفظ سرمایه فرهنگی و تربیت مخاطب باید جزء لاینفک سیاستهای فرهنگی جامعه باشد. ولی به تدریج ورزات ارشاد به وزارتی برای ممیزی و مانعتراشی برای هنرمندان تبدیل شد. نگاهی در این وزارتخانه شکل گرفت که کارمندان آن مأمورند اجازه ندهند یک اثر هنری جامعه را آلوده کند. روزبهروز هم به تعداد این کارمندان و نظارت بر کارها افزوده شد. باید متن را بخوانند، تمرین را ببینند و نظر بدهند و بعد هم بازبینی نهایی بکنند. هنرمندان از میان این لابیرنت ممیزی میتوانند خودشان را به صحنه برسانند. از طرف دیگر در زمانی که تئاتر داشت شکوفا میشد و هم نسل پیشین کار میکردند و هم نسل جوان، وزارت ارشاد به این نتیجه رسید که میتواند از تماشاگر پول بگیرد. بنابراین سالنهایی را به هنرمندان اجاره داد. به این ترتیب دولت هم ممیز بود و هم سودی هم از اجراها میبرد. این یعنی اغراق در یک وظیقه و انکار و کتمان وظیفه اصلی دیگر. به این دلایل من در نقطه ای قرار گرفتم که باید میگفتم با این سیاست صددرصد مخالفم. وقتی وزاتخانه ای روبه رویتان قرار گرفته که راههای خلاقیت شما را مسدود میکند، طبیعتا میلی به کار کردن ندارید. اگر مسئولی هم بگوید که با من همکاری کرده است میگویم بله. ولی اگر کاری کرده ام از سخت جانی خودم بوده است. نه پیش و نه پس از انقلاب کسی نتوانست سالنی برای اپرای عروسکی بسازد. ولی من ساختم. وقتی علیرغم تمام ادعا و بودجههایی که صرف شده، نمیتوانید نفر دومی در رشتهای که من کار میکنم تربیت کنید، نشان میدهد منتی بر سر من بابت مشارکت نیست.»
غریبپور در باره ماجرایی که برای اپرای همای و همایون آمده، میگوید: «من سال ۱۳۹۶ یک سفارش کار داشتم که بر اساس آن، استانداری، ارشاد و شهرداری کرمان، با من در سالن فردوسی دیدار کردند و با کلی در باغ سبز نشان دادن خواستند در باره خواجوی کرمانی که مورد توجه قرار نگرفته، یک اپرا بسازم. من هم چون عاشق کارم هستم و اصلا وظیفهام این است که به اعتلای فرهنگی ایران کمک کنم، شروع به کار کردن کردم.»
او از جلساتی میگوید که پی در پی برای انجام این کار برگزار شد، اما اتفاقات عجیبی افتاد: «به موازات نوشتن و کار، هر بار جلسه گذاشتیم. هر بار هم یک تعداد غایب بودند. بعد به تدریج سفارشدهنده به یک عنصر کاملا نامرئی تبدیل شد. هرچه یادآوری میکردیم و نامه مینوشتیم، فایده ای نداشت. این نشان میدهد خواجوی کرمانی که در ادبیات ما و در میان نسل جوان مغفول مانده، اصلا اهمیتی نداشته است. قرار شفاهی ما این بود که به کرمان بروم، سالنی مشابه سالن فردوسی ساخته شود یا از امکانات آنجا استفاده شود و یک سالن برای این کار آماده شود تا کار من در آنجا اجرا شود.»
غریب پور توضیح میدهد که همان سال سفر به کرمان برای دیدن محل ساخت اپرا انجام شد، اما بعد به نتیجه ای نرسید: «بدون این که یک برگ قرارداد داشته باشم، متن را نوشتم و منتظر بودم کارها انجام شود که نشد. اعتراض کردم و با بامزهترین جوابها روبهرو شدم. گفتند استانداری نمیتواند کمک کند، ارشاد هم بودجه ندارد. بهترین راه این است که مرکز کرمانشناسی کار را دست بگیرد. مرکز کرمانشناسی هم از من تشکر کردند و گفتند قرارداد را آماده میکنند و به من اطلاع میدهند. گوینده این صحبت را اما هفته بعد در مرکز کرمانشناسی و کرمان و در هیچ جای ایران نمیشد پیدا کرد. در طول اتفاقاتی که روایت میکنم، ماه و سال بر من گذشت. مدام به گروه میگفتم هفته دیگر برای اجرا آماده باشید. اما باز هم خبری نمیشد. به اعتراض نامهای برای بنیاد فرهنگی هنری رودکی نوشتم. بالاخره مدیر وقت بنیاد رودکی به دلیل این که بخشی از ماجرا به آنها ارتباط داشت، گفت فعلا موسیقی کار را ضبط کنید. ما موسیقی اپرای همای و همایون را که بر اساس منظومههای همای و همایون، گل و نوروز و مجموعه ای از غزلیات خواجوی کرمانی نوشته بودم، ضبط کردیم. ماهها صرف ساخته شدن موسیقی شد. وقتی آماده شد گفتند به زودی کار را شروع میکنید. این به زودی یک سال طول کشید. یعنی کل این ماجراها تا سال ۹۹ طول کشیده بود و بعد هم از وقتی که گفتند به زودی کار را شروع میکنید، یک سال دیگر هم گذشت و به سال ۱۴۰۰ رسیدیم. در سال ۱۴۰۰ فریادمان بلند شد که وقت ما را دارید تلف میکنید. گفتند با کرمان در حال صحبت هستیم که شرکت گلگهر کرمان بودجه کار را تأمین کند. این معدن هم وارد ماجرا شد، در حالی که کل بودجه ساخت یک محل در کرمان و اجرای این اپرا به اندازه دستمزد کاپیتان یک تیم فوتبال نبود.»
اما ماجرا به همین جا هم ختم نشده است. این معدن هم کار را قبول نمیکند و در همین فاصله مدیر عامل بنیاد رودکی هم عوض میشود «ما تمام این داستان مفصل را در سال ۱۴۰۱ برای مدیرعامل جدید تعریف کردیم. در این جلسه که در محرم برگزار شد، از من پرسیدند گروهتان آمادگی دارد که اپرای عاشورا را بار دیگر اجرا کند تا مسائل اجرایی همای و همایون را پیگیری کنیم؟ گفتم ۱۴ سال است این اپرا را اجرا کردهایم و امسال هم این کار را میکنیم. اپرایی را که برای سالن فردوسی طراحی کرده بودم، برای تالار وحدت آماده کردم و اجرا رفتیم. نمایش که تمام شد آقای زین العابدین، مدیر بنیاد رودکی، به من گفت ملاحظاتی وجود دارد که من به رغم میل باطنیام باید به شما بگویم نمیتوانیم برای اپرای همای و همایون همکاری کنیم.»
- ویژگی منحصربفرد اپرای عروسکی عاشورا در محرم امسال | بهروز غریبپور: اپرای ایرانی با تعزیه شروع شده است
- هنرمندان مراقب باشند | یک هنرمند مطرح از کلاهبرداری مالی با اسم او خبر داد
همین اتفاق بوده که بهروز غریب پور بالاخره تصمیم میگیرد گروه را تعطیل کند: «گفتم مادامیکه شرایط تولید اپرای همای و همایون تأمین نشود، من گروه را تعلیق میکنم و مسئول شما هستید.» اما تا همین الان هم خبری از آماده شدن شرایط برای اجرای این اپرا نیست.
نظر شما